مقاله92 – دو نکته مهم در سوره قلم – بخش چهارم تاریخ بیست و سه سال نبوت محمد (ص) براساس ترتیب نزول قرآن
در سوره قلم که سوم سوره نازل شده بر محمد(ص) می باشد برای اول یار اسم مسلم به این صورت در آیه 35 آمده: " افنجعل المسلمین کالمجرمین" یعنی آیا ما که پروردگار جهانیان هستیم نفراتی را که که کاملا تسلیم راهنمایی های ما هستند مانند آن سرکشان مخالفت کننده محسوب می کنیم؟ از این جمله پیداست در این زمان که شاید چند هفته ای از بعثت محمد (ص) گذشته نفراتی از دین جدید و نبوت محمد جانبداری می کنند و به مقابله باافکار منحط جامعه می پردازند دوم آنکه معلوم میشود واژه مسلمان و مسلمانان که تقریبا از اواخر دوران خلیفه اول بصورت یک شناسنامه برای اعراب درآمد از این آیه منشاء گرفته است و از نظر معنا و مفهوم مسلم و مسلمان یعنی کسی که نسبت به راهنمایی های الله و متن پیغام های او مطیع و تسلیم می باشد و کسی که تسلیم نشد و مخالفت نشان داد گناهکار شناخته می شود هر چند نزد جامعه خود از او با این نام یاد شود.
مسلمانان مورد تذکر این آیه چه کسانی بودند؟ گفتیم دوم مومن بسیار با ارزش پس از بانو خدیجه فردی فهیم و حقجو با نام ابوبکر بود که از دقت در مطالب آیات الحمد و دیگرآیات اقراء و مدثر متوجه شد این مطالب جز کلام الله نمی تواند باشد و حتما محمد بن عبدالله پیغمبر الله است لذا اعلام نمود نبوت اوراپذیرفته وخود نیز سخت به تبلیغ آن پرداخت و چون از سرشناسان مکه بود و از معدود کسانی که سواد داشت واو انساب اشخاص و طوایف و قیابل را می شناخت به مانند یک مورخ از گذشته قبایل ساکن در مکه اطلاع داشت . نام اصلی ابوبکر عبدالکعیه بود و پیامبر اسلام همان روزهای اول به او فهماند باید بدون مزد و اجرت بنده و غلام کس یاچیزی غیراز الله نباشد و لازم است تا نام خود را به عبدالله تغییر دهد و او چنین کرد و به عبدالله بن قحافه معروف شد و علت آنکه اوراابوبکرمی گفتند روی رسمی بود که اعراب اسم پسربزرگ و حتی درمواردی نام قبیله رابصورت نام فرد برای پدر و یا شخص بزرگ قوم بکار میبردند و چون نام پسر بزرگ وی " بکر " بود چنین می نامیدندش ابوبکر تقریبا هم سن محمد بود و مردی بود بس ثروتمند و خوش خلق و مهربان و نیکوکار و میهمان نواز و از این روی دارای دوستانی دربین اشراف و بزرگان مکه بود که بعضی از آنان مانند خودش سرشناس و ثروتمند بودند و به علت شناختی که از مسایل مربوط به طوایف و قبایل داشت و در فعالیتهای بازرگانی نیز ارتباطات گسترده تجاری با شهرها و سرزمین های دور و نزدیک داشت و در قضاوت صحیح معروف بود از بزرگان مورد وثوق و اعتماد مکیان محسوب میشد و در امور پیش آمده میان سردمداران قریش و دیگران از مشورت او استفاده می کردند و تبلیغات او باعث شد نفراتی فهمیده و بیغرض از دوستانش مسلمان شوند که نامشان به شرح ذیل ثبت و ضبط است:
عثمان بن عفان که تقریبا از محمد (ص) سه سال کوچکتر بود و زبیربن عوام که برادر زاده خدیجه بود و عبدالرحمن بن عوف که سی ساله نوشته اند و سعدبن وقاص که بیست سال ذکر کرده اند و طلحه بن عبیدالله و ابو عبیده جراح و غیراز این ها که جملگی جزء عشره مبشره بودند ابوسلمه مخزومی و عثمان بن مطعون و ارقم بن ارقم نیز جزء مسلمانان شده و بدین ترتیب به صورت مستقیم یا غیر مستقیم چندین نفر توسط وی و افراد مذکور نیز اسلام آوردند که نام شان با ذکر نام قبایل و طایفه و عشیره شان در تواریخ اسلامی ضبط است.
دو نام دیگر در ردیف نام مسلم که در سوره قلم آمده --- در سوره قلم برای اول بار می بینیم دو اسم دیگر نیز برای کسانی که به دین اسلام اظهار ایمان کردند ذکر شده یکی " مهتدی " یعنی راه یافته و منظور کسی است که راه راست را خوب دریافته و می تواند بصورت صحیح آن را تشریح کند و خود را سرگردان و بی اطلاع نشان ندهد و معنای این اسم درآیه 7 سوره قلم برای شخص محمد و طرفدارانش بکار برده شده که باید گفت مسلمان حقیقی کسی است که راه یافته به تمامی اصول و فروع اسلام باشد دوم اسم که در این سوره آمده لفظ " متقی " است که در آیه 34 این سوره برای مومنان حقیقی نبوت محمد(ص) ذکر شده است ودر قرآن متقی یعنی کسی که خوب را از بد تشخیص می دهد و از هر چه بد باشد می پرهیزد و قطعا چنین فردی از عذاب هایی که در قرآن شرح داده شده خواهد ترسید ( قرآن هر پرهیز کننده از بدهای ظاهر و مشهور را متقی نمی داند)
کلماتی که که از سوی خالق عالم در سوره قلم گذاشته شد تا بهانه گیران برمحمدخرده گیری کنند!!
در آغاز سوره قلم چیزی وجود داشت که باعث شدت حملات مخالفین و توده عوام به محمد شود و آن در آغاز سوره و بشرح ذیل می باشد: نون « ن » و القلم و مایسطرون ؟ یعنی نون و سوگند به قلم و آنچه مخالفین تو که در باره ات خواهند نوشت !!؟
نون و سوگند بقلم یعنی چه ؟ و اصلا مگر نوشته ی مخالفین نبوت محمد(ص) که همه در تکذیب الهی بودن مطالب قران است چه ارزشی دارد که به آن الله سوگند یاد کرده ؟ مگر جز این است که در بدو تبلیغات محمد(ص) او را دیوانه و دروغگو و مفتری به الله و جن زده خواند ه اند؟ ویااینکه اینها را افسانه و اساطیر الاولین میخواندند و اینکه به او آموزش داده اند تا بگوید مگر نه اینکه
آخرین آن کشفی است که آخرین نابغه قرن آنها را خواب نما شدن محمد در یک رویای طولانی بیست و سه ساله عنوان نموده است ؟
پس منظور الله ازاین سوگند چیست ؟ حال آنکه در سوره به محمد برای برطرف نمودن ناراحتی اش از بهتان دیوانگی مخالفان که به او میگویند گفته شده تو به نعمت پروردگارت دیوانه نیستی در اول همین سوره کلماتی گفته شده که وقتی از محمد میپرسند این چیست و چه معنایی دارد؟ محمد میگوید نمی دانم!! وقتی به او می گویند تو که از قلم زدن و نوشتن بی بهره ایی چگونه به فحاشی های مخالفانت سوگند میخوری محمد سکوت میکند و در کمال تعجب بااینکه می داند با گفتن آن حربه موثرتری به مخالفینش می دهد تااورا دیوانه بخوانند درمقابل مسجدالحرام کنار کعبه باصدای بلند می خواند : ن والقلم و مایسطرون ........ نون و برآن چه مخالفینت درباره ات خواهند نوشت سوگند که به نعمت پروردگارت دیوانه نیستی و بر تربیت بس بزرگی می باشی! تاثیر همین دو سطر از آیات سوره قلم را خوانندگان محترم در ذهن شان تجسم کنند زمانی که در پاسخ می گوید نمی دانم مقصود از نون چیست و بعد از این همه سرزنش ها و دشنام ها و تهمت ها اندک نفراتی هم که به او ایمان آورده اند و در تبلیغ درستی او مورد اذیت و آزار قراردارند حال می بینند محمد خودبه آن چه میگوید نمی داند چه پیامی است؟! از یک طرف معاندین خوشحال که گفته محمد را اثبات بر دیوانه بودنش گرفته و از سویی انگشت شمار مومنانی که با ناراحتی از خود می پرسند چرا باید محمد چنین مطالبی را به زبان آورد که چنین موجب محکومیت او را فراهم نماید؟ ! سخن را اینجا نگاه داشته تا ببینیم چه منطقی پشت این موضوع وجود دارد؟ .....ادامه دارد .