منشور نور

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

نکاتی از سوره مزمل --  همانطور که گفتیم دراین سوره نخست اینکه برای برطرف شدن توجه و فکر پیامبراسلام از ناراحتی های روز مره که در اثر واکنش های مردم در تبلیغات دینی آن حضرت بود دستور گرفت تابه معنای دقیق آیات سوره الحمد و دیگرآیات نازل شده از جانب الله بصورت خواندن با تامل و توجه وگفتگو درباره آنها بادیگر مومنان اولیه بپردازد تاهم فکر و خیالات مزاحم خواب ایشان ازبین برود وبتواند بخوابد دوم انکه به او تذکر داده شده باید چنان آیات نازل شده راخوب بفهمد تاپی درپی که دیگر مطالب قرآن نازل میگردد بارتعلیم قرآن براو سنگین نشود و کاملا به دقایق قرآن آگاه گردد و آشنا باشد و روی همین دستور بود که تمام مسلمین اولیه با پیغمبراسلام شب ها جلساتی را چه در منزل او و یا سایر اسلام آورندگان واز جمله ارقم بن ارقم که خانه بزرگی داشت و درجایی نزدیک به دامنه کوهی مشرف به کعبه بود ترتیب می دادند و در آیات قرآن هر آنچه که نازل شده و می شد تدبر و تعمق نموده به بحث و فحص می پرداختند تادر آینده بتوانند از عهده رهبری صحیح جامعه برآیند و این جلسات در مدینه نیز ادامه یافت با این تفاوت که در مدینه درمنزل پیغمبر اسلام برگزار می شد. که جنب مسجدالنبی بود و اینکه به دروغ گفته اند این جلسات تاسه سال یا پنج سال مخفیانه بوده و بدور از چشم و اطلاع دیگران برگذار می شده یک دروغ بزرگ است تانهضت اسلام رایک جریان سری و زیرزمینی به مانند تمام حرکت های سیاسی که توانسته اند حکومت را قبضه کنند نشان دهند درتایید آنچه گفته ایم نوشته اند دریکی از این جلسات شبانه ابوسفیان و ابوالحکم و اخنس بی خبر از یکدیگر بطرف خانه محمد رفتند تاببینند ایشان در این جلسات چه می گویند لذا درتاریکی شب هریک از ایشان دریک طرف خانه محمد پشت دیواری که پنجره ای بسوی بیرون داشت و از آن کورسویی از نور داخل خانه بیرون می زد جائی برای خود انتخاب نموده سخنان افراددرون خانه را می شنویدند و نمی دانستند که دونفر دیگر نیز به همین خیال در گوشه ای پنهان جای دارند و تاپاسی از شب که جلسه تمام شد آن سه بطرف خانه های خویش قصد بازگشتن داشته که همدیگر را می بینند و وقتی معلوم شد چه کرده اند ابوسفیان آن دو را شماتت نمود که این چه کاری است که کرده اید اگر اشخاص کوته فکر شمارابه این حال ببینند چه پاسخی دارید بدهید اخنس با پوزخند حرف وی را قطع کرده و می گوید همان جوابی که بزرگ مکه دارد و منظورش ابوسفیان بود ! ابوسفیان در پاسخ برآمده می گوید بعنوان بزرگ مکه باید بدانم که محمد و یارانش درچه فکری هستند ودر پنهان چه می گنند ابوالحکم خطاب به آن دو می گوید اینکار را نباید تکرار نمود و ابوسفیان درست می گوید و چون برای باردوم نیز این مطلب تکرار میشود پیمان بستند که از این کنجگاوی خودداری نموده تا مبادا عوام مکه آنان را متمایل به شنیدن قرآن معرفی کنند و خصوصا ابوالحکم بشدت بیم داشت که چنین نشود واصولا همه چیز نبوت و پیغمبری محمد از آغاز یعنی روز بعد از شب قدر علنی و آشکار بوده و طبق آیات سوره مدثر وی مامور بود برود و پیغمبریش را به مردم اعلام نماید وآنچه خلاف این مطلب گفته شده کذب محض است و سوره شعرا ء که  به محمد دستور داده شده خویشان خود را مورد انذار قراردهد چند سال بعد یعنی در حدودسال پنجم و ششم نازل شده می باشد که در جای خود( یعنی بررسی سوره شعرا ء )به آن خواهیم پرداخت. ودیگر آنکه برگذاری چنین جلساتی پنهانی در شهری که جمعیت آن به اندازه یک روستای هزار خانوار امروزی است دور از حقیقت است وممکن نبوده کسی از آن مطلع نگردد خصوصا که تمامی رفتار محمد و مسلمانان از چشمان تیز بین جاسوسان و خبرچینان قریش مخفی نمی ماند.

سوم نکته اینکه دراین سوره دستور است پس از اتمام نشست تحقیقی فوق به نماز برخیزند و با خدای خود تجدید پیمان کنند تا با کمک گرفتن از او در راه هدایتی شان مصمم و کوشا باشند .و چهارم اینکه مقداری درباره وضع آخر دنیا و مسیر زندگی بشرکره زمین و برزخ و عذاب های آخرت تذکراتی داده شده و سرانجام مقداری از تاریخ ادیان گذشته گوشزدشده تا درس شجاعت و از خود گذشتگی و تحمل ناملایمات برای اصلاح عمیق اجتماعی به محمد و نومسلمانان باشد.

شرکت کنندگان جلسات بحث و گفتگوی شبانه بعدها درتشکیلات حکومتی اسلام از مدیران و مسئولان طراز اول و درجه یک اسلام شدند.

در سطور بالا و در خصوص اولین نفراتی که در مکه به نبوت محمد(ص) ایمان آوردند که در آیه آخر سوره مدثر از ایشان یاد شده است و در تاریخ اسلام عنوان عشره مبشره یعنی ده نفری که مورد بشارت عالی ترین منزلت و غفران و خوشنودی الهی قرار دارند و از پس مرگ در بهشت از مقربان الهی خواهند بود و اینان چنان در تاریخ اسلام معروف شده اند وهسته اولیه مهاجرین راتشکیل می دهند و درطول زندگی خود چنان لیاقتی نشان دادند که از میانشان عالی ترین مقام حکومتی مسلمانان خلیفه مسلمین و وزرای مشاور و مسئولان طراز اول و مدیران ارشد حکومتی روی برتری نسبی که داشته اند تعیین شدند که در راس اینان ابوبکر بود که در ایمان پیشفدم مومنین اولیه بود و خود و ثروتش را در خدمت روش دینی جدید قرار داد و سخت به تبلیغ می پرداخت وبایددانست متاسفانه دشمنان اسلام که از پیشرفت سیاسی و حکومتی دین اسلام ضربه ها خورده و منافع زیادی را از دست داده بودند باانتشار اخبار و روایات دروغ میان مسلمانان بگونه ای عمل کردند که اکثر مسلمین در باره این ده نفر تصورات اشتباه و باطلی دارند که نتیجه آن نزاع ها و خصومت های بی مورد و جاهلانه ای است و حال اینکه این مومنان اولیه و عده دیگری که بعد اینان ایمان آوردند نص صریح قرآن مورد رضای الله می باشند که برای پیشرفت دین اسلام از خود فداکاری های در حدقبول نموده و لازم بود بعد از محمد(ص) روی دانش و تخصص و تقوای الهی که داشتند به مناصب حکومتی برسند که چنین نیز شد و این فداکاران مورد رضای الله نشان دادند هرجا ازاین ده تن بطور نسبی بردیگران برتری دارد او را برخود امیر و رئیس و حاکم گردانندو این کار در صدر اسلام انجام شد و مکتوب ششم نهج البلاغه نیز تایید آنچه است که ما آورده ایم و دشمنان زخم خورده و مامورین مخفی روم و ساسانیان و مصر آن زمان برای تضعیف مسلمانان از طریق روایات ساختگی خلاف واقع چنین جلوه داده اند که میان صحابه محمد(ص) که تربیت شدگان او و شاگردانش باشند بعد از وفات آن حضرت برسر مال و دنیا خواهی ها اختلافات شدیدی بوده و هیچ یک ایشان ایمان درستی نداشته اند و برسر ریاست و تصاحب جاه و مقام به جای پیروی از آموخته های قرآن به جنگ و خونریزی و خدعه علیه یکدیگر و مسلمانان پرداخته اندکه انشاءالله تعالی در تاریخ تحلیلی اسلام که از بعد از وفات پیغمبراسلام تا شهادت علی (ع) است وپس از این تاریخ خواهد آمد به آنها خواهیم پرداخت..

نزول سوره مدثر ( پنجم سوره قرآن روی ترتیب نزول) بر محمد و قضاوت مغرضانه ولیدبن مغیره-

پس از آنکه پیامبراسلام مامور رساندن پیغام خالق عالم به مردم مکه شد و بعد از پیشامدهای گفته شده در بالا و دستورات سوره مزمل که معلوم  می کند پیغمبراسلام در چه فشارهاو مزاحمت هایی قرار گرفته بود و از سوی الله تعالی تهدید شده بود که اگر از وظایف پیغمبریش شانه خالی کند بمانند یونس پیغمبر که از ماموریتش فرار کردو به شکم ماهی افتاد نباشد و باید بر ماموریت الهی اش پافشاری کند معلوم نیست پس از چند هفته یا ماه که از ابتدای نبوتش گذشته بود عده ای از مردم مکه آیات نازل شده سوره الحمد رابرای قضاوت و اظهار نظر نزد یکی از بزرگان معروف شان ولیدبن مغیره که از شخصیت های مورد احترام بوده می برند .

ولید که از حیث ثروت و نفوذ و احترام یگانه مکه محسوب می شد دارای هفت فرزند پسر بود که هر یک از ایشان در مقامات یا موقعیت  شامخ چه در تجارت و ریاست شعب قبایل و طوایف مکه و یا شجاعت و جنگاوری زبانزد مردم بودند که بر شهرت و قدرت ولید می افزود ( سه فرزند او مسلمان شدند که خالد به علت دلاوری ها و خدمات خود به پیغمبر اسلام و پس ازایشان به سیف الله معروف شد) چون ولید بن مغیره ازشنیدن داستان نبوت محمد ناراحت شد پس از شنیدن آیات سوره الحمد قضاوتی مغرضانه کرد و اگر چه متوجه می شود این کلمات نمی تواند سخنان محمد باشد ولی می بیند اگرراستی و درستی مطالب آن را تصدیق کند نفوذهایی که درمیان مردم و قدرتمندان مکه و قریش و دیگر قبایل دارد ازبین می رود لذا به آورندگان آن می گوید این سخنان بشری است که روی ظاهرسازی ها و دروغ پردازی به خدا نسبت داده شده دراینجا نظر خوانندگان را به بخشی از پاسخ الله تعالی به وی جلب می کنیم:

تو ای محمد آن کس را که من در مکه یگانه اش نمودم بمن واگذار من برای او مالی فراوان قراردادم وپسرانی که شاهد نعمتهای من براو هستند و هر چیز خوب برای وی مهیا کردم لیکن او طمع نمود که فزون ترش کنم هرگز! دیگر چنین نخواهد بود زیرا قضاوت مغرضانه و خصمانه او باعث بدبختی اش خواهد شد بزودی اورا دچار راهی پرمشقت خواهم نمود اوفکرخودرابکارانداخت و سنجید و چگونگی حسابگریش باعث طردش از ما شد ولید دردلش بیادآورد که اگر این رسالت عملی شود و مردم نبوت محمدرا بپذیرند پایه های قدرت و نفوذش متزلزل می گردد و اگرهم او خود بخواهد این رسالت را تایید کند مجبور است به زیردست شدن خود به محمد تن دهدپس از چنین حسابی یه قرآن نظری انداخت وسپس عبوس شد و بخشم آمد پس پشت نمود و تکبرنشان داد و گفت اینها جز دروغی بیش نیست که از دیگران نقل شده ( یعنی محمد چیزهایی از تعالیم و داستان های ابراهیم و اسماعیل و موسی و عیسی شنیده و آنهارابه حساب خود نقل کرده تاخودرا پیغمبری مانند آنان معرفی کند) واین سخنان بشری است دروغگو و من نیز الله می فرمایدبه آن دوزخ گفته شده داخلش خواهم کرد . . . .تهدید موجود در سوره مدثر نسبت به ولیدبن مغیره دوم سخن تند و بی محابای محمد به قدرتمندان مکه محسوب شد ! و بانفوذان قدرتمند مکه واکنش تندی نشان می دهند.

اولین فرد ابوالحکم بود که درسوره علق موردتهدید قرارگرفته بود و موجب شد بانفوذان دیگر مکه و خاصه روسای قریش و از جمله یکی از عموهای محمد بنام ابولهب که داماد شخصیت بس قدرتمندی بنام ابوسفیان بود ( ابوسفیان مهم ترین رجل سیاسی مکه محسوب میشد و دارای وجهه بین المللی آن زمان میان حکومتهای اطراف جزیره العرب بود) به چنین حملات زبانی بی سابقه یعنی مطالب سوره های گفته شده واکنش تندی نشان دهند  این بانفوذان فسادکار بعد از سوره های علق و مدثر و تهدیدی که در آن سوره ها می بینند کوشش نموده تا از طریق خویشان محمد بوی فشار واردکنند تا دست از این رفتارها بردارد و مناسب ترین آشنا و خویش محمد(ص) ابولهب بود که همسرش ام جمیل دختر بزرگ ابوسفیان بود و ابولهب محمد رابه خانه خویش دعوت می کند و ازاو می خواهد تغییر رویه داده و رفتارش در مقابل بزرگان محترمانه تر باشد محمد نیز در پاسخ بوی خود رامامور ازجانب الله معرفی کرده می گوید اختیاری در کلمات و جملات سوره های نازل شده ندارد و نمی تواند آنان را تغییر دهد و ابولهب راسخت بخشم می آورد و چون از نصایحش به محمد نتیجه ای نمی گیرد پس از تهدیداتی به محمد اذیتی نیز به آن حضرت میرساند و دراین بین زن ابی لهب نیز که حس میکند محمد به مخالفت باامثال پدرش ابوسفیان برخاسته محرک شدت عمل ابی لهب و جسارت او به ان حضرت می شود و هنوز محمد ازخانه ی عموی خویش دور نشده که حالت وحی براو عارض شده مطالب سوره ابی لهب بشرح ذیل یر وی نازل می شود:

دو دست ابی لهب زیان دید و خودش از زیانکاران شد نه مالش ازاو رفع زیان کرد ونه کارهایی که نمود --- قابل توجه آقای عبدالکریم سروش در ایرادی که به آیات سوره هایی که درباره قیامت گرفته که چرا افعال بصورت ماضی بکاررفته و حال اینکه ازهرعالم ادبیات درزبان عرب بپرسید درادبیات ازلحاظ حتمیت نتیجه ویاکاری میتوان برتاکید آن افعال را جایگزین نمود که هم دربلاغت و نیز قطعیت آن کار دلالت دارد واین حتی در زبان فارسی بکار می رود و در اینجا مسلما برای ابی لهب این زیان دیدن ازهمان روزی که عمل بدی را انجام داده شروع شد و نمود واقعی آن درزندگی دنیایی اش کم کم بظهور رسید چنانکه می بیند مومنین به نبوت محمد زیاد می شوند و او ناراحت از این موضوع بدون اینکه بتواند کاری موثر انجام دهد شاهد پیشرفت دین محمد می باشد و درباره ابی لهب بایددانست وی به بیماری طاعون بثوری پس از جنگ بدر می میرد و جنازه اش چنان متعفن می شود که هیچکس حاضر به حمل جنازه وی به قبرستان مکه نبودتا انکه ابوسفیان بادادن پول فراوان به غلامانی سیاه جنازه او رابرده و دفن می کنند بزودی دچار آتشی سوزان خواهد شد که زبانه ها دارد  و زن او هیزم کش آن آتش است این جمله مجاز است و اشاره به تحریک اوست به شوهرش تا بادست اذیتی به محمد نماید ودرآخرت درجهنم نیز باعث شدت عذاب بر ابی لهب خواهد بود ودر گردن او ریسمان زبری از لیف خرما خواهد بود ( چون ام جمیل ازیک طرف مانند زنان اشراف به گردنبندهای مرصع و گران قیمت علافه نشان می داد و بمانند همه افراد خودنما روی خودپسندی و تفاخر زیورآلات شان را دردید قرارمی دهند و از سوی دیگر به نفع پدرش تعهدی برگردن گرفته بود تاشوهرش را علیه محمد وادارد این جمله گوشزدی است تابداند همین علایق عاقبت باعث بدبختی های اوست و از این آیه و آیات دیگر پیداست درسیاره آخرت که زمینی بسیار بزرگی خواهد بود ودرآن دوزخ و بهشت قراردارد به تناسب مواد آن زمین و بدن انسان ها دارای آّب و درخت های مختلفی است وازجمله ریسمانی که شبیه به ریسمان های خشن و زجردهنده دنیا ست وخوانندگان محترم بروند و ببینند تفاسیر مختلف درباره آیات فوق چه نوشته اند و با انچه ما نوشته ایم مقایسه کنند متوجه شوند چه دست هایی و چگونه از قدیم برای خراب جلوه دادن قرآن و اسلام بکار افتاده تا مسلمانان را ازحقایق قرآن منحرف نمایند. .... ادامه دارد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۸
دکتر صادق تقوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی