مقاله 99-آیا قرآن رویاهای محمد است؟ نقد نظرات عبدالکریم سروش در برنامه پرگار BBC بخش چهارم
گفتیم بررسی آیات سوره های قرآن مجید براساس ترتیب نزول آن برنبی مکرم اسلام بزرگترین و مستدل ترین پاسخ به همه شبهاتی است که چه در زمان حیات آن حضرت و چه پس از آن تاروزی که بشر براین کره خاکی زندگی می کند برایشان وارد کرده یا می کنندشبهاتی که بنظر ما نه از سر کنجکاوی و صدق بلکه براساس اغراض و نیات شیطنت کارانه بوده اند و جدیدترین آن توسط سروش ابراز گردیده است دراین بخش و در ادامه موضوع وحی برپیامبراسلام به بررسی ویژگی ادبی قرآن و چگونگی جایگزینی افعال که سخت مورد مناقشه سروش است و پایه تئوری خواب پردازی نبوت محمد(ص) رابرآن قرارداده خواهیم پرداخت.
نزول سوره نجم (سوره24 به ترتیب نزول) و توضیح الله درباره چگونگی وحی برمحمد(ص) – سوره نجم دراسلام اهمیت فراوان دارد زیرا در آن به یکی از اساسی ترین و مهمترین موضوعات ادیان الهی که چگونگی ارتباط میان پیغمبران و خداوند منان باشد پرداخته است و گفته شده حضرت محمد بدون آنکه خودش اراده ای در دیدن عامل وحی و شنیدن موضوعات مورد وحی داشته باشد هر زمان الله می خواسته بروی وحی می فرستاده و این وحی که بصورت الفاظ قران در حافظه محمد ثبت می شده یک رابطه روحی بود – به مقاله روح در آرشیو بلاگفا رجوع شود-- به این صورت که روح القدس که در قران با نام های شدید القوا و جبرییل یاد شده از عرش الله که خورشید منظومه شمسی باشد درهر جا و یا موقعیت که محمد لازم بود به او مطالب قران برسد در کمتر از چهارمتری محمد فرو افتاده و محمد را در فشاری قرارمی داده و متن قرآن بصورت آیات به مغز محمد که در قرآن با واژه قلب که محل ادراک انسان باشد – با قلب گوشتی که وظیفه خون رسانی را دارد فرق می کند – القاء می شده و محمد این میدان پر قدرت انرژی را بصورت ستاره ای می دیده که از افق بالای آسمان پیداشده و بسرعت به وی نزدیک می شده است و نوع دریافت وحی برمحمد به مانند برخی پیامبران دیگر نبوده ( مانند دانیال که بصورت مردی کامل و شبیه انسان ) بلکه این ستاره پیغمبراسلام را تحت نفوذ خود قرار می دهد و مغز پیغمبر از آن ستاره بصورت شنیدن صدایی انسانی مطالب قران را درک و در حافظه اش ضبط می نمود و بعداز قطع این ارتباط محمد به حالت عادی که برمی گشت هرآنچه را درک کرده به مردم ابلاغ می کند.
نکته اول درمتن آیات دیگری از قران واژه شدیدالقوا که از عجایب لغت پردازی قرآن باشد برای فرستاده وحی بکاررفته است واین لغت که دارای بار معنایی علمی است و دانشمندان فیزیک بخوبی آنرا درک میکنند براساس آیات دیگر قرآن مجموعه ای از چند قوه و انرژی است که بهم فشرده اند و یک واحد مستقل را به مانند یک دستگاه ایجاد نموده اند که کار آن بیرون دادن قوه ای است که الفاظی به فرمان الله پدیدآید بعبارت دیگر این میدان جریانات مغناطیسی مانند دستگاه بیسیم یا میکروفن یا رادیو عمل کرده طول موج هایی را تولید میکند که دستگاه مغزی انسان آن را بفهمند و این دستگاه انرژی خود را از خورشید میگیرد و الله تعالی در زبانهای آرامی و سریانی که عربی و عبری هم خانواده آنها می باشند در قران و کتب دیگر (تورات و انجیل و صحف ابراهیم ) با واژه جبرئیل که از دو کلمه جبر و ئیل یعنی زور و قدرت الله ( جبر = قوه و قدرت و زور و ئیل = الله) که همان مفهوم انرژی انگلیسی و روح عربی را می دهد.
نکته دوم از گزارشات تاریخی که حالات محمد(ص) راهنگام وحی بدست می دهد چندین حالت راکه همزمان با شروع وحی دیگران آن رابوضوح دیده اند برایمان روشن می کند که محمد در برابر این جریان از انرژی قوی قرارمی گرفته نخست نوعی حالت مکث و بهت طولانی که برپیغمبراسلام حادث می شد تاوحی پایان یابد و بقول قرآن ستاره شدیدالقوا به آسمان وازجایی که فرود آمده بود بازگردد دراین حالت محمد هیچ گونه حرکت بدنی از خود نشان نمی دهد و نوعی سکون برمحمد حاکم می شود طوری که تمام حواس محمد از اطرافش منقطع و غافل می گردد. و دوم اینکه در روزها و ماه های اول وحی این تماس روحی محمد بشدت عرق می کرده بطوری که بخش هایی از بدن و پوشش لباسی او کاملا از عرق خیس می شده جالب اینکه بعدها گزارشی از حالت فوق نیامده که نشان می دهد بدن محمد بااین گونه ارتباط تاحدودزیادی مطابقت یافته -- در آیات اول در سوره قدر گفته شده که مامورین روحی کاری میکنند که درتماس های بعدی این تطابق صورت گیرد – سوم در گزارشی که از نزول آیات قرآن درموردی که محمد برپشت شتری بوده آمده شدت این ارتباط به حدی بوده که شتر بدون حرکت ایستاده تاوحی پایان یافته این نکته نشان می دهد میدان مغناطیسی که درفاصله کمتر ازدوکمانی محمد شکل می گرفته تااین ارتباط برقرار شود حتی شتر را متاثر ازخود نموده است گزارش دیگر مطلبی است مبنی براینکه وقتی از محمد (ص) در خصوص احساس محمد هنگام دریافت وحی سوال شده بود ایشان فرمودند که قبل از برقراری ارتباط فوق و شنیدن الفاظ قرآن صدایی بمانند زنگ شتر در گوش من شنیده شده سپس صدای مانند انسان که آیات را به او دیکته می کند می شنود و همه این گزارشات که بامتن قرآن و دانش فیزیک امروزی مطابقت دارد بزرگ ترین گوشزد و تذکر علمی است که این سوره و دیگر آیات موجود در اختیار دانشمندان قرار می دهد تا حقیقت وحی را دریابند.
نکته بعدی دروغی است که درمورد وحی مورخان و مفسران باصطلاح مسلمان نوشته اند و این است که درحالی که قرآن می گوید محمد عامل وحی را بصورت یک ستاره نورانی می دیده که ازافق اعلی باسرعت پایین افتاده در فاصله دو کمانی اش قرارمی گیرد آنان نوشته اند بصورت مردی بنام دحیه کلبی که از اسم او پیداست به یکی از طوایف یهودی منسوب است و جوان خوش چهره بوده می دیده است!! که این صریح برخلاف نص قرآن است و گویندگان آن می خواسته اند در اذهان چنین وانمود کنند که یامحمد گوینده القاء ات مردی از اهل کتاب است و برخی شباهات میان مطالب قرآن با عهدعتیق و جدید همین است و یا اینکه بگویند جن به صورت مردی به نظر و چشم محمد میامده تابگویند مطالب قرآن گفته های جنیان و القاء ات شیطانی است و نه رحمانی و این را از آن روی انتشار داده اند که در قرآن یاد شده که فرد جن زده ای که درمیان بنی اسرائیل و در غیبت موسی در میقات چهل روزه اش ایشان رابه گوساله پرستی واداشت ودر زبان و ادبیات الهی ( در تلفظ آرامی) سامری یاد شده یعنی مردی که درتاریکی شب با جن در ارتباط است و نامش دربین بنی اسرائیل مشابه بابرادرموسی هارون بوده بعدازاینکه موسی به میان قومش باز گشته می بیند ایشان توسط سامری گوساله پرست شده اند وقتی موسی از او می پرسد چراجنین کرده است می گوید وی چون جای پای یک فرستاده غیبی را برروی خاک می بیند به دلش می افتد مشتی خاک از آن بردارد و پس از آنکه زیورآلات بنی اسرائیل را ذوب کرده بصورت گوساله ای بسازد درهنگام گداختن داخل آن بریزد تا آن گوساله بمانند گوساله زنده دربرابرخواسته ایشان صدای گوساله کند و چنین نیز شد و با این تعبیر محمد نیز مانند سامری با جن و شیاطین در ارتباط است و چیزهایی می بیند و می شنود که جن زده ها قادر به آنند ! وخوانندگان محترم ببینند چگونه دستهایی میان مسلمانان ازگذشته درصددبوده اند چنین مطالب موهومی را برخلاف نص قرآن میان مسلمانان ترویج کنند تا بعدها براساس چنان موهوماتی امثال سروش ها از آب گل الود ماهی بگیرند .
یک توضیح عجیب و علمی درباره این انرژی های رساننده وحی برمحمد درقرآن مجید!؟
ازآن جایی که برای خالق عالم اهمیت بسیاری داشته و دارد تانحوه و چگونگی وحی برمحمد (ص) (وطبعا دیگرپیامبران) رابصورتی علمی که مغایرتی بادانش های امروزی بشر نداشته باشد قابل درک و فهم انسان ها نماید لذا درآیات 164 تا 166 درسوره صافات گفته شده : و ای محمد بدان که ما مامورین وحی الله به تو هریک جزمقامی و جایگاه مشخص نداریم که در صف منظمی قرارگرفته ایم وکارما اعلام منزه بودن الله از آنچه مشرکان درباره او می گویند است -- چون تمام مطالب سوره الحمد که فشرده قرآن است ودیگر مطالب قرآن این می باشد که نباید صفات الله را برای غیر او بکاربرد بنابراین عاملین وحی خالق عالم را ازطریق گفته فوق الله را نسبت به باورهای مشرکان تنزیه وتسبیح می نمایند– ازاین آیات می توان فهمید زبان حال این فرشتگان که مامورین رساندن وحی برمحمد و البته همه پیغمبران الهی اند که مشابه محمد یعنی به شنیدن صدایی که دیگران نمی شنوند مجموعه ای می باشند از دیگر امواج باطول موج های مختلف و انرژی ها و قوه های متفاوت که هریک باخواص معین و کار معلوم که دارند بصورت یک مجموعه واحد و سیستم کلامی الله دستورات رابه ذهن پیامبران منتقل می نمایند (بصورت اصوات بدون نیاز به تحریک گوش پیامبراسلام ) واین موضوع باردیگر در آیات 39 تا 43 سوره آل عمران این گونه روشن شده است که آن روح - انرژی – ماموروحی یا فرشتگان وحی که بصورت واحد عمل می کنند چون دستگاهی است که از چند فرشته بوجود آمد ( ملائکه) و آنان مانند دستگاه رادیو و بلندگویی کلام الله رادریک ارتباط منظم و واحد برای پیامبران قابل درک و باصطلاح شنوایی می کنند و چون مجموعه آنها که ازویژگی های قدرتی و توانمندی مختص بخود برخوردارند و قوه ای مخصوص از الله برای جنین کارهایی می باشند در آیه 97 سوره بقره باواژه جبرئیل معرفی شده اند که همانطور که گفته شد معنای آن درگروه زبان های آرامی – عربی/عبری – قوه الله می باشد و برای اینکه معلوم شود این دستگاه روحی از خود اختیاری ندارد ( زیرا در مسیحیت منحرف پولسی کنونی این روح (روح القدس) دارای فهم و شعور و به مانند خداوند مشهور شده و تیلیغ شده است ) وماموری بیش نیست که در فرامین الله مختار و مخیر باشد وبدین ترتیب باالله مشتبه شود و شریک در خداوندی او باشد در آیه 193 سوره شعرا باوصف روح الامین از آن یاد شده است ...... ادامه دارد.