منشور نور

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

« بخش سوم تاریخ بیست و سه سال نبوت پیغمبر اسلام »

از دقت در مطالب ایات سوره علق پیداست پس از حادثه گفته شده محمد (ص) که یقین داشت فرستاده خداست سخت از پیشامد مذکور ناراحت شده و فکر میکرد فرستنده او به پیامبری که قدرتی جهانی دارد بایستی نگذارد ابوجهل در مقابل مردم مکه به وی جسارت نموده و اورا از وظیفه پیغمبریش باز دارد و در دل میگفت که مثلا باید روی قدرتی زبان ابوجهل لال میشد یا ضربه ای غیبی جلوی اسائه ادب وی به محمد را میگرفت و الله با قدرتی که دارد سزای او را میدادو با چنین معجزه ای مخالفانش را میترساند تا او به ماموریتش عمل کند و حال اینکه چگونه در برابر چنین مخالفتهایی میان مردم رفته بتواند مطالب وحی شده را بی زحمت بگوش ایشان برساند خلاصه در بین مسیر منزلش سخت مشغول چنان خیالاتی بود که ناگهان حالات وحی براو پیدا شده و همان ستاره غیبی بر وی ظاهر میگردد و این عبارات که ایات سوره علق باشد بروی نازل میشود:

نه چنین است! توقع تو صحیح نیست ؛ زیرا قانون انسانهای خودخواه این است که هر زمان خود را در بی نیازی میبینند به سرپیچی نسبت به خالق خود می پردازند و تو نباید غیرازاین (ازامثال ابوالحکم) توقع داشته باشی و فقط بازگشت همه از پس مرگ بسوی پرورنده توستیعنی در قانون نبوتها نزد الله چنین نیست که با کوچکترین مخالفتی از سوی مخالفان الهی انان فورا مجازات شوند الا اینکه الله مواظب است کار مخالفتها به جای باریک نکشدایا تو در وضع ان کس که بنده اش را در هنگام نماز بازداشت توجه ای کرده ای؟ -- منظور ممانعت ابوجهل از خواندن سوره الحمد توسط محمد است ایا دقت نکردی که اگر او بر ان هدایت بودو مردم را به پرهیزکاری امر میکرد چه اندازه برایش بهتر بود و اینکه اوان مطالب  حق را تکذیب کرد و بدان پشت نمود چه خواهد شد ؟ ( این مطالب بلند پایه اموزشی است برای همه طرفداران حق ازاصلی در جامعه شناسی ادیان الهی که عموما نباید از کسانی که از پیشوایان راه های انحرافات مذهبی می باشند توقع جانبداری از اصلاحات حقیقی دینی داشت زیرا اینان برخلاف اکثریت عوام افرادی عالم و با شعور و درک بالای اجتماعی هستند که روی منافع دنیایی به حقایق ادیان الهی پشت میکنند و این دانایان فریبکار باتمام قدرت های دراختیارشان درمقابل تعالیم و تربیت های دینی اصلاح طلبان دینی می ایستند) ایا او ابوجهل ندانسته است که الله اعمال اورا میبیند؟ -- خرابکاریهای مذهبی این چنین افرادی راالله می داند اما روی مصلحت به ایشان فرصتها می دهد تاپرونده اعمالشان را برای دیدن زندگی نکبت بار اخرت تکمیل کنندتو ناراحت چنین مخالفان نباش و بدان اگر در فرصت پیش رو از چنین کارهایی دست بر ندارد موی جلوی سرش را گرفته به طرف سرنوشت محتومش خواهیم کشاند موی سر ان دروغگوی خطاکار را پس مهلت دارد ( روی تهدیدی که تو راکرده) همفکرانش را بخواند و مانیز بزودی مامورین عذاب خود را خواهبم خواند این یک گوشزد و پیشبینی اینده ابوالحکم و دوستانش است که دقیقا تحقق یافت و در اولین جنگ مسلمانان با کفارمکه (جنگ بدر) ابوجهل که رئیس مشرکان مکه و کافرین بود و هفتاد نفر از دوستان سرشناسش به سمت فرجام مخالفتهایشان کشیده شدند گویی موی جلوی سر او و همفکرانش را دستی غیبی به سمت سرنوشت شومشان گرفته به مهلکه کشاندند و تو ای محمد مبادا از او اطاعت کنی ( یعنی تحت تاثیر خشم نشان دادن و تهدیدات او قرار نگیر) بلکه هرچه بیشتر با سجده کردن نشان بده کاملا مطیع من هستی و خودت را بمن نزدیک گردان . پایان وحی و سوره علق.

کنجکاوان از محمد (ص) چه پرسیدند و چه شنیدند/ -- در این موارد بدیهی است قلیلی از شنوندگان کنجکاوند و می خواهند بدانند  چه چیزی باعث شد محمد بن عبدالله که مردی سرشناس و تاجری امین در مکه بوده و از حیث زندگی ؛ ازدواج موفقیت اوری با زنی شناخته شده و بس ثروتمند بنام خدیجه داشته و تا ان روز هیچ سابقه ای نداشته سخنی دینی گفته باشد و یا بر خلاف عقاید رایج مردم چیزی بر زبان رانده باشد و در هیچ مراسم ایینی شرکت نکرده و خلاصه بقول قران بی خبر از کفر و ایمان به کارو تلاش و زندگییش مشغول بوده (ایات 4 از سوره کافرون و 7 و 8 سوره الضحی تایید مطالب گفته شده است) ناگهان دچار تغییر حالات شده و فردی که در گذشته به محمد امین مشهور بوده چنین ادعای بزرگی کند ازاین روی چند نفری او را نزد خود برده یا رفتندو از او در این باره سئوالاتی می کنند و محمد در پاسخ ایشان می گوید وقتی که بعد از دیدن و شنیدن مطالب از ان ستاره ( که در قران شدید القوا معرفی شده و به مقالات قبل در ارشیو بلاگفا منشورنور مراجعه شود) به بستر خوابم رفتم و نمی دانستم پیغمبر خداشده ام فکر میکردم شاید این تعلیمات و هدایت و تربیتی  خصوصی است تابدانم مردم تاچه اندازه گمراهند و من باید از چنین الودگی هایی پاک باشم لیکن بعداز مدتی که در بسترم به خواب عمیقی رفته بودم قبل از روشنایی کامل صدایی که درشب ازان ستاره شنیده بودم مرا بیدار کرد و همان چیزهایی را که گفتم نازل شد و من از مجموع انچه گفتم فهمیدم پیغمبری از جانب الله هستم و مامورم بیایم و مردم را به ان اعلام کنم و هر کس که مایل باشد با پذیرش چنین راهی در تبلیغ این حقایق همراهیم کند دعوت میکنم بیاید با من در تبلیغ چنین تربیتی همکاری نماید.

نتایج عملی نزول 14 ایه اخر سوره علق بر محمد(ص) پیغمبراسلام که واکنش ابوجهل و تهدیدات و بی ادبی وی به شدت اورا ازرده بود و الله تعالی در پاسخ به درخواستش به وی درس شجاعت و جامعه شناسی اموخت که هدف خالق عالم از خلقت انسانها چه بوده است و چه قوانین عالی اجتماعی برای تربیت محمد و تمام پیروانش در نظر گرفته است و اینکه افرادی مانند ابوجهل و همدستانش باید با تبلیغات دینی محمد مخالفت کنند تا بندگان مومن به اسلام و پیغمبرش با توکل و صبوری و ازخودگذشتگی ها به یک مبارزه طولانی مدت  دست زده والله نیز انان را از گزند موثر دشمنان ایشان حفظ کرده و سرانجام الله به سزای انان خواهد رسید باشنیدن مطالب بالا جان تازه ای گرفت و باشجاعتی بیشتر ازقبل به تبلیغات درمیان مردم می پردازد.

شروع نماز در اسلاماز ایات گفته شده پیداست شروع نماز در اسلام از همان روز اول بعثت بوده و نماز اسلام عبارت است از گفتن اصل پیغام الله که همان ایات سوره الحمد باشد که پایه تبلیغات پیغمبراسلام بود و این نماز وقت معینی نداشت  وعبارت  بود از ایستادن وتوجه نمودن به سوی خالق عالم بالباسی پاکیزه و بطور مؤدب و خضوع و خشوع و گفتن الله اکبر بجای بسم الله الرحمن و الرحیم تا دستور و ربک فکبر آیه 3 سوره مدثر اجرا شود و پس از گفتن الله اکبر با گفتن شش آیه سوره الحمد الله تعالی مدح شده و سه درجه توحید و سه نوع راه بشرها یادآوری گردد و از پس آن طبق فرمان واسجد آیه 19 علق از روز اول شب بعثت پیامبر سجده نیز میکردبدون آنکه درهنگام سجده مطلبی بگوید زیرا مطالب سجده بعدا در سوره اعلی بر پیغمبر نازل شدو محمد(ص) درحال سجده کوچکی و اطاعت کامل خود را نسبت به پروردگارش بیاد آورده درنظر می گرفت و از آن شب به بعد دست کم هرصبح که ازخواب برمی خواست با خدیجه به درگاه الله تعالی نماز می خواند و این نماز جماعت دو نفره ازآن روی بود که در سوره الحمد گفته شده مافقط تورا بندگی می کنیم و فقط از تو یاری می جوییم .

معلوم می شود درروش جدید دینی وقتی یک یاچند نفرمومن پیدا شده لازم است نماز به جماعت خوانده شود لذا حضرت محمد درخانه ابتدا نماز رابا خدیجه می خواند و پیغمبر آن رابلند می خوانده  و همسر باوفایش آن را گوش می داده باتوجه کامل به خالق عالم و در نظر گرفتن معنای آن ها و پس از اتمام آیات الحمد هردو سر به سجده گذاشته خودرا تسلیم کامل نشان می دادند وبدین ترتیب نمازشان رابه پایان می بردند بدیهی است در این نماز رکوع وجود نداشت زیرا دستور رکوع بعدها داده شد.

ایمان علی بن ابیطالب و زیدبن حارثه --   به اتفاق تمام مورخین در زمانی که پیامبراسلام(ص) مبعوث شد علی بن ابیطالب پسربچه ای بین 8 تا 10 ساله بود و او که پسر عموی محمد (ص) بود پیامبر اسلام از آن جهت نزد خویش نگاه داشته بود تا کمکی باشد بر کم بضاعتی عمویش ابوطالب بنابراین علی درخانه محمد و خدیجه در حکم و منزله فرزندشان محسوب میشد در این زمان همچنین درخانه محمد مردی بود که امور خارج منزل محمد را انجام می داد که نامش زید بود و او قبلا غلام خدیجه بود که پس از ازدواج محمد با خدیجه وی زید را به همسرش بخشیده و محمد نیز اورا آزاد کرد و چون زید از محمد مهربانی زیادی دیده بود و محمد نیز او را علاقه داشت زید نزد آن دو ماند و مانند عضو خانواده محمد بشمار میامدو هم علی و زید وقتی  آقا و خانم خانه را به روش جدید و نمازی جدید می بینند و پیغمبری محمد را می شنوند در روش جدید ازایشان تبعیت نموده باآنان همراهی نشان می دهند و تا علی بن ابیطالب  به رشد عقلی نرسد و در خود استقلالی نبیند و درراه دین جدید و ایمان خود عملا فداکاری هایی نشان ندهد و ایمان او دراندازه یک قیام دینی به حساب نیاید نمی توان رفتارش را بمانند یک تحول فکری و شخصیتی محسوب نمود و همچنان است زیدبن حادثه زیرا اگر چه زید به رشد عقلی رسیده بود اظهار تبعیتش روی سابقه علاقه و محبت به محمد است نه ایمانی که باخطراتی همراه باشد ولی البته چون تاریخ اسلام نشان داده هم علی (ع) و هم زیدین حارثه در راه ترویج اسلام فداکاریهای مهم و بزرگی نشان داده اند واقعاهردوشان نزدالله از مومنین حقیقی اند بخصوص علی (ع) که به همراه 9 نفر دیگر از صحابه  برجسته پس از شخص محمد(ص) محترم ترین نفرات مسلمانان بوده و بدون هیچ چون وچرایی در قران مورد مژده و بشارت عالیترین مقام در بهشت هستند که نام این ده نفر باعنوان عشره مبشره معروف است و طبق شواهد تاریخی آنان در قدرت ایمان و سطح تربیتهای قرانی و تدبیرحکومتی ازتمام مسلمانان مهاجر و انصار برترند و براساس دستورات قران بایستی مورد احترام همه ی مسلمانان باشند و همه تربیت شدگان حقیقی قران برای ایشان از الله تعالی علو درجات و مغفرت الهی مسئلت داشته باشند و اسامی ایشان به ترتیب اهمیت تاریخی عبادتند از : ابوبکر عمر سالم غلام حذیفه ابو عبیده جراح  - عثمان  - عبدالرحمن عوف  - علی ابن ابیطالب سعد وقاص  -  طلحه و زبیر .

انتشار اینکه محمد دیوانه شده

پیامبراسلام که فکرش کاملا از وضع خانه اش راحت بود با کمال رشادت بتبلیغ مردم مکه می پرداخت و همه را به معنای آیات سوره الحمد فرا می خواند و آنچه را بروی گذشته بود برای این و آن شرح می داد  و آنان را بقبول چنین  عقایدی دعوت می کرد و در همان روزهای اول کوششهای محمد باعث شد مردم مکه سخت به  هیجان فکری دچار شوند  منطق قوی که درآیات نازل شده به چشم میخورد هر شخص فهمیده ای را دچار حیرت می کرد ولی متاسفانه تماما برخلاف عقاید توده مردم مکه بود و بانفوذان قوم نیز می دیدند که رواج این افکار به نفوذهای آنان لطمه می زند و مانعی جدی برادامه دکانهای مذهبی ایشان و سوء استفاده های شان از مردم مکه است و چون نزد دنیاخواهان عاقل کسی است که در هر محیطی همرنگ جماعت باشد تابه اندازه زرنگی اش از نادانی مردم استفاده ها کند و روش محمد خلاف جریان آب بود که ناراحتی افکار مردم را در پی داشت  انتشار دادند محمد دیوانه شده و این میرساند مبارزات محمد با موهومات مذهبی و بخطر افتادن منافع اقلیت قدرتمند فریبکاران دینی و اجتماعی که دانستند نمی توانند ازطریق شوراندن و تحریک عوام موهوم گو اورا از میدان بدر کنند و محمد همچنان به مبارزه خود ادامه می دهد می خواهند از طریق بی اثر کردن سخنان وی  به این عنوان که دیوانه شده است محمد را در موضع انفعال قرار دهند.

دومین مومن بسیار با ارزش پس از آنکه پیامبراسلام مامور شد داستان پیغمبریش را در محل اجتماع مردم مکه اعلام کند و تهدیدات و ممانعت ابوالحکم (ابوجهل) نگذاشت تا محمد بتواند بیشتر با مردم بگفتگو پردازد و مجبور به ترک محل گردیداین حادثه در شهر کوچک مکه میان حاضران و غایبان دهان به دهان منتشر گردید تا اینکه بگوش مردی رسید که ابوبکر نام داشت و چون ابوبکر مردی کنجکاو و بی غرض بود با شنیدن مطالبی که مردم به دهان میاوردند تصمیم می کیرد خود نزد محمد رفته و واقعیت را از او بشنود و چون محمد را می یابد در باره سخنان مردم از او سئوال کرده و محمد نیز توضیحات لازم را می دهد و ابوبکر پس از دقت در سخنان محمد متوجه می شود مطالب  سوره الحمد و حوادثی که بر محمد گذشته غیر از آنکه کلام الهی باشد و حتما محمداز جانب الله به پیغمبری فرستاده شده چیز دیگری نیست بنابراین اعلام می کند که نبوت محمد را پذیرفته و خود نیز سخت به تبلیغ آن می پردازد.

واکنش تبلیغات محمد (ص) درمیان بزرگان مکه در سوم سوره نازل شده بر محمد(ص) که سوره قلم است  معلوم میشود بزرگان مکه و در راس آنان قریش که میان مردم انتشارداده اند محمد مجنون است با اینحال روی کوششهای محمد افرادی مانند ابوبکر که چهره ی شناخته شده ای است میان قبایل و بزرگان آنان و دوستانی کم و بیش مانند خود سرشناس دارد و عمدتا به علت تبلیغات ابوبکر به سخنان محمد متمایل شده اند عده ای از این متنفذان مکه و قریش دور از چشم و اطلاع مردم و دیگر قدرتمندان مکه با این هدف  که ممکن است با تطمیع محمد بتوانند در رقابتهای ریاستی به نفوذ و قدرت خویش بیافزایند به خانه محمد  و نزد او رفته تا به وی تفهیم کنند که اگر محمد حاضر باشد در روش خود با ملایمت بیشتر عمل کند که بتوان بواسطه آن جمع بیشتری از مردم رابسوی خود جلب نماید حاضرند ریاست و آقایی او را بپذیرند و با ثروت و قدرتهای خود و نفوذ قبیله ای که دارند هر گونه کمکی  را بخواهد بکنند زیرا راه رسیدن به نفوذ و قدرت میان مردم این نیست که برخلاف اجتماع و عقایدشان حرکت کند و اکثریت مردم را علیه خویش بشوراند وگرنه  محمد باید منتظر باشد تا مکه محمد را دیوانه بخواند و از جامعه طرد کند و حتی او را بکشند .

مسلم است که هر مصلحی اگر پیغمبری الهی نباشد از این پیشنهاد حداکثر بهره برداری را کرده و تصدیق می کند بهتر آن است که تند نرود وبه ملایمت با مردم سخن بگوید و ابتدا با سازش و نرم زبانی مردمی را که حاضرند مال و طرفداران خودرا دراین راه بکاربندند دورهم جمع کند و وقتی ازقدرت کافی برخوردارشد آسان است باقدرت قهریه خود عقاید مردم را یکباره دگرگون سازد از آیات سوره قلم پیداست این نصایح کنندگان که روی رقابتهای قبیله ای و طایفه ای تعدادی از بزرگان مکه بودند که تصورمی  کردند میتوانند بافریب  محمد ازاو برای بیشتر کردن نفوذشان استفاده کنند و محمد(ص) نیز روی حساب سیاست بشری خود حس می کرد شاید این راه برای رسیدن بمقصود خدا و ازبین بردن عقاید باطل مشرکان مکه نزدیکتر باشد تمایلی به موافقت بااین پیشنهاد و درخواست آنان بوجود آمده که آیات زیر از الله به اونازل شده و پیغمبراسلام را سخت از آن برحذر میدارد و به محمد گوشزد می کند که راه خدا غیر از سیاست بازی و زود به مقصود رسیدن است و مومن شدن به حقایق از طریق دنیاخواهی و قدرت و فریبهای دنیایی نمی باشد وراه خدا راهی است مشکل که فقط آنانی که واقعا می خواهند خوب باشند و نزد الله سرافراز شوند برای دیگران میسر نیست زیرا این مجموعه  ی تربیتی میباشد که نتیجه اصلی و نهایی آن پس از مرگ و درآخرت معلوم میشود و مقصود اساسی آن منحصرا دنیا نیست و این توصیه کنندگان که به نزدت آمده اند افرادی بیرحم و فریبکار و دنیاخواه هستند که به تو میگویند پس مبادا غیر از دستورات الله  از کسی پیروی کنی  و مبادا مانند یونس پیامبر که ازسختی های پیامبری ناراحت شد و بی حوصله گی نمود ( ودچار عذابی از جانب الله شد) تو نیز دچار عذاب الهی خواهی شد .  آیه 52 از سوره حج نیز اشاره به این تمایل محمد(ص) و جلوگیری آن بوسیله آیات مذکور است  ---  و صبورباش و ناراحت  نباش و بدان که در آینده کارتوبه جایی می رسد که هم مخالفین فعلی نبوت تو اعتراف می کنند خودشان دیوانه بودند که با راه عالی تو مخالفت می کردند وتاریخ در آینده اعلام خواهد کرد روش دینی تو بسیار عالی و بزرگ است .... ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۵
دکتر صادق تقوی

اصلاح طلبی دینی چیست و اصلاح طلبان دینی چه کسانی اند؟  #   چندی است که در محافل مختلف و رسانه های کشور مباحث و گفتگوهایی در خصوص نظرات افراد در موضوعات فلسفی / دینی منتشر میگردد و براساس ان شاهد نقدها و اظهارات مختصر یا مفصل کسانی که خود را صاحب نظر می دانند هستیم که در رد نظرات فوق به درج مقالاتی پرداخته اند در همه این نقدها نظرات و اشخاص فوق با واژگانی یاد میشوند که بدرستی معلوم نیست چه بار معنایی داشته و یا گویندگان واژگان مذکور چه مفهومی را مد نظر دارند متاسفانه فقر چنین پژوهش هایی از یک سو و از طرفی فراهم نبودن زمینه های اجتماعی چنین تبادلات نظریات در یک فضای کاملا پژوهشی نتوانسته چیز مهم و قابل حصول که بر مبنای حقجویی باشد را برای افکار عموم علاقمندان به چنین مباحثی قرار دهد تا مرز میان حقیقت و واقعیات تاریخی چنین رفتارهایی روشن گردد لذا شورای نویسندگان منشور نور با هدف روشنگری از منظر پژوهش های دینی طی چند مقاله به موضوع مذکور می پردازد امید است مطالب پیش رو باب چنین بررسی های دقیق و روشنگرانه را باز نماید .

در مقالات قبل گفتیم اسلام حقیقی برمبنای ترس از الله و قول سدید  و اطاعت از قران و سنت پیغمبر اسلام(ص) که روی دستور وحی به مردم فرمود تا اجراکنند می باشد (سوره احزاب ایات 70  71 ) و اطاعت از نبی مکرم غیر از قران در زمان حیات ایشان هم عبارت از سنت رسول الله بوده و هم انچه ایشان در هر موضوعی به مسلمانان دستور می داده و قطعی است  سنت پیغمبر جزئی از پیغام های الله بوده و هم دستورات فوق با تذکر اینکه از جانب الله می باشد و نه روی فکر شخصی اش و ان نیز در محدوده بیان مجملات قران است الا ختنه مردان که یگانه سنتی است خارج از مجملات قران و واجب الاجرا است . زیرا ان  سنتی از حضرت ابراهیم (ع) بوده که پیغمبر اسلام نیز روی دستور الله ازاین سنت پیروی کرده(این دستور در متن قران است که پیامبراسلام و مسلمانان بایستی شیعه ( پیرو) ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل (ع) باشند) وبا اینکه مسلمانان زمان پیغمبراسلام (ص) و بعد از ان حضرت تا زمان عبدالملک مروان از نظر دین و مذهب اختلافی باهم نداشتند و بااینکه اصول و فروع اسلام برمبنای چهار شرط بالا  بصورت کاملا معلوم شناخته شده است متاسفانه به روال ادیان الهی قیل از اسلام از قرن دوم هجری توسط دشمنان ظاهری و باطنی مسلمانان و لسلام فرقه هایی بین انان پدید امد که در ابتدا نحله هایی غیر مذهبی و عمدتا سیاسی بودند ( روی اینکه چه کسی یا کسانی سزاوار حکومت بر مردم اند) و بعدها فرقه های مذهبی پدیدار شده منشاء انحراف جویی و خودخواهی ها توسط افراد به ظاهر وجیهه که از سوی قدرتهای ان زمان ( ایرانیان و رومی ها و مصریان) که مخالف پیشرفت و گسترش اسلام بودند مورد حمایت قرار داشتند که در بررسیهای تاریخی معلوم میشود .

خوشبختانه از انجایی که خالق جهانیان چنین مقرر فرموده که دین متعالی اسلام به عنوان اخرین دین و تربیت های الهی میان بشرها باقی بماند تا جویندگان حق از ان محروم نمانند لذا راهنمایی هایی رادر متن قران مجید برای داشتن میزانی صحیح در راستی ازمایی انچه مبلغان و پیروان ایشان در تفکراتبه ظاهر اسلامی منتشر میکنند جهت اسیب شناسی و اصلاح چنین انحرافاتی گوشزد فرموده تا مشخص شود در هر زمانی از میان فرقه های اسلام کدام می تواند حق باشد و یاتا چه حدی منحرف از اصول دین و نزدیک به باطل است . این شاخص ها در چهار ایه از قران در چهار سوره به شرح ذیل وجوددارد:

ایه اول 212 سوره بقره که در ان گوشزد شده با اینکه مطالب کتاب های الهی پیامبران بطور مستدل واضح کننده هر حق و باطلی است و بهترین وسیله رفع اختلافات مردم بوده اند چون تمایل اکثریت مردم به ظاهر طرفدار ان کتاب ها به ظلم کردن میان خود و سوء استفاده های دنیایی با تفاسیر انحرافی ان یگانه میزان حق از باطل را وسیله اختلاف قرار دادند فرقه هایی را ایجاد کردند ولی مومنان حقیقی که همان جویندگان حق باشند الله تعالی برای شناساندن انحرافات مذگور با ان دلایل واضح کننده هدایت فرمود زیرا در انبوه اکثریت انسان ها فقط اینان سزاوار هدایت به یگانه راه مستقیم الله بودند.( در ایه 18 سوره ال عمران نیز این موضوع با عبارات دیگر تاکید شده )

ایه دوم 16 از سوره انعام است که در ان گفته شده کسانی که دین صحیح خود را فرقه فرقه نشان دادند در حالیکه فرقه ایشان برمبنای پیرو شدن از اشخاص بوده تو ای محمد در هیچ چیز از ایشان نیستی.

ایه سوم ایات 30 تا 33 از سوره روم است که در ان گفته شده فطری و طبیعی است که دین حق و راست را باید مستقیما از متن کلام الله گرفت بدون قرار دادن شریکی در بیان دین برای الله و کسانی مشرک در دین اند که دین خود را براساس پیروی از اشخاص فرقه فرقه کردند و به این تفرق و تحزب خود خوشحالند . باید توجه شود با اینکه معمولا در جامعه شناسی ادیان و مذاهب موجود هر قدر هم فرقه ها و مذاهب کنونی این ادیان دچار انحرافات از حق می باشند تا مقداری از مطالب دین حق را دارا هستند در ایه 16 سوره انعام الله به پیامبرش فرموده تو در هیچ چیز از انان نیستی واین نکته در باره همه پیامبران الهی قبل نظیر بودا و زرتشت و عیسی و موسی و انبیاء بنی اسرلئیل و تمدن هایی  مانند سرخ پوستان مایا و اینکا و ازتک و افریقاییان صدق میکند و دامان همه این پیغمبران از الودگی های فرقه ها و مذاهب کنونی در جهان که انها را ششهزار ذکر کرده اند پاک است و پیروان کنونی شان حق ندارند پیامبران معصوم از این انحرافات رابه خود بچسبانند و با دقت در ایه 30 تا 33 روم میبینیم هر فرقه ای که دین و مذهبش را بر مبنای پیروی از اشخاص باشد و نه رجوع کننده مستقیم به متن کتاب الله که برایشان فرستاده همگی مشرکند زیرا در قبول راهنمایی های دینی که مختص الله است شخص یا اشخاصی را به ناحق شریک الله قرار داده  .... ادامه دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۲۱:۴۵
دکتر صادق تقوی

بنام ان یگانه خدای که طبیعت و قوانین ان را در حد قابل استفاده بودن برای انسان به بشرها بخشید و ان بخشش های خصوصی را برای مطیعانش خواسته ( الف و لام در الله و  الرحمان و الرحیم الف و لام عهد است واله (الاه) که ترجمان خدا است به معنای صاحب اختیاردین است و نه خالق و افریننده) واین جمله ( بسمله ) اولین تعلیم برای حقجویان است که بمانند مشرکین قدیم و جدید شرک در بسمله نداشته باشیم و غیراز الله درکارهای خود متکی به خدایان خیالی که نه رحمان هستنذ و نه رحیم نباشیم.(ایه 1)

ان حمد وثناها که منظور صفات عالی باشند مخصوص الله و متعلق به اوست وبراساس قران همان اسماء الحسنی میباشد و نباید برای غیرالله گفته شود واین درس بزرگی است برای مسلمانان تا به مانند مسیحیان کنونی وبرخلاف تعالیم حضرت عیسی پس از مرگ او درباره او غلوها کرده به صفاتی خواندند که جایز او و هیچ بشری نیست و به مقام الوهیت رسانده اند مانند همه جا ناظر و حاضر بودن و گناه بخشی و رزق و روزی رسان و حاحت رسان که متاسفانه امروزه بسیاری از مسلمین نیز چنین شده اند.( ایه 2)

ایه 3 معنایش را در ایه اول گفتیم . چهارمین صفت الله یعنی ان صاحب اختیار زمان پاداش و چزای اعمال مردمان در رستاخیز مردگان و فقط او صاحب اختیار ذر دادن مکافات یا بخشش گناه است ( ایه 4 ) در اخرت مالک و صاحب تام و تمام چنین حقی  اوست و این تذکری جدی است تا مبادا مانند منحرفین ادیان الهی چون مسیحیان  مقدسان خود را برای شفاعت به نفع گناهکاران میخوانند  بلکه انحصارا پاداش و جزای احرت متعلق به الله  است و لاغیر

درهدایتهای دینی فقط اطاعت بنده وار از تو میکنیم و مطیع بی چون و جرا ی کلام وحی (قران) هستیم ونه فتاوی  و نظریات خلاف قران کسانی که قران را گمانی میدانند و فقط ازتو و قوانین تو کمک میخواهیم ( اشاره به کمک خواستن بت پرستان از بت ها یا ارواح مقدسین خود چون لات و منات وعزی وغیره ) کمک خواستن از افراد زنده همان قوانین الله است درخلقت و کاملا قانونی است و شرک محسوب نمیشود.( ایه 5 )

مارابه ان یگانه راه مستقیم خودت که راهنماییهای کتابهای اسمانی و مخصوصا قران مجید باشد راهنمایی فرما ازنظر ادیان الهی راه هدایت حقیقی برخلاف انچه تبلیغ میکنند یک راه بیش نیست در مقابل راه های مختلف ضلالت و ان هم فقط از طریق متن کتابهای ادیان الهی است به شرطی که تحریف نشده باشد  و در مقابل این یگانه راه هدایت راه های گمراهی و انحراف ازحقیقت و هدایت بیشتر است به تعداد پیشوایان سوء و شیطنت کاران جوامع ( ایه 6 )

 راه ان کسانی  باشدکه روی لیاقت و کوششهایشان بر انان تعمت کرده ای نه انانی که ( روی اعمال و اندیشه بد) مورد غضب تو قرار گرفته اند و نه راه انان که بی خبر از از کفر و ایمان اند این دسته سوم روی بی علاقگی و یا تنبلی حاضر نیستند به خود زحمت تحقیق و حقجویی بدهند لذا تحت تاثیر فریبکاران دینی و اجتماعی قراردارند .( ایه 7 )

این مفهومی است که در این سوره کوچک که الحمد نامیده شده و به فاتحه الکتاب نیز معروف است نهفته است که در ان انواع شرک ها وراه  سه دسته انسانها بخوبی و روشن معرفی و معلوم شده اند ایا حقیقتا چنین جملاتی میتواند سخن بشری بیسواد باشد؟

بر اساس انچه در این سوره محمد(ص) به مردم مکه اعلام نموده است :

1_ شرک سه مرحله و سطح دارد نخست شرک در بسمله بمانند اینکه مسیحیان در ردیف نام الله نامهای روح القدس و عیسی را می اورند و این سه را برای خود صاحب اختیار می دانند و دوم شرک در حمد که صفات مختص به الله را به غیر الله نسبت دادن باشد و باید دانست حمد به معنی مدح و ثنا ی الله است و در زبان فارسی به ان ستایش یعنی ستودن میگویند و یک نمونه از این مدح و ثنا ان  

است که مثلا بگوییم روح پیغمبران و امامان درهمه جا حاضر و ناظر اعمال ماست با انکه در قران تذکر داده شده انان در بهشت به زندگی خاصی که ما از چگونگی ان خبر نداریم زنده اند و نه صدای ما را میشنوند و نه از اعمال و رفتار ما اطلاع دارند یا مثلا                              

از این مقدسین به مانند الله یا قوانین او بخواهیم به ما رزق و روزی داده یا کار گشای ما باشند و یا گناهان مارا بیامرزند وبرای انکه مسلمانان

بدانند کدام صفات فقط برای الله است و نباید ان را یرای غیراو بکار بریم درقران همه این صفات ذکرشده اند و از انان با نام اسماء الحسنی                      

گوشزد شده اندسوم  شرک در عبادت است وباید دانست که عبادت برخلاف مشهور ان نماز خواندن نیست و این واژه از ریشه عبد میاید

که منحصرا به معنای بندگی است که تعظیم و سجده و طواف و مودب ایستادن همه علایم ظاهری اطاعت بنده وار است.

2باید دانست اطاعت چهارنوع میباشد یکی اطاعت شاگرد از استاد که براساس چون وچرا است و شاگرد براساس انچه میاموزد از استاد

خود با دلیل و برهان اطاعت میکند.دو م اطاعت بنده از مولای خویش یا غلام از اربابش که چنین اطاعتی بصورت نسبس اطاعتی کورانه

است تاجایی که اطاعت برای غلام ضرر جانی نداشته باشد و در ادیان الهی این نوع اطاعت بنده وار از الله منظور است که فقط مخصوص الله می باشد یعنی انسانهای مطیع ادیان الهی باید رز پروردگار خود به چنین شکلی عبودیت نشان دهند لذا میبینیم در قران خالق عالم بااینکه همه چیز به ماداده در قران صراحتا فرموده دراطاعت بنده وار از من اگر به زحمت شدیدی می افتید دستورات مرا موقتا انجام ندهید.

اما سوم اطاعتی که از اطاعت بنده وار بدتر است اطاعت بر اساس تقلید است جایی که نص صریح قران اطاعت بنده وار غیراز الله شرک است معلوم است اطاعت تقلیدی چه وضعی دارد خوانندگان محترم میدانند اطاعت تقلیدی چون براساس پذیرش بی چون وچرا ازفردی است  که ما خود را ملزم به تقلید ازاو میدانیم دراین نوع اطاعت مقلد به اختیار خود افسار اطاعت دیگری را به گردن می اندازد و بمانند حیوان قلاده دار از صاحبش به اندازه ای اطاعت میکند که صاحب افسار بتواند اورا به جاهای خطرناک بکشاند و متاسفانه این نوع اطاعت   مورد انتظار و علاقه برخی پیشوایان مذهبی ا دیان مختلف دنیاست  است که از مریدان خود انتظار دارند سخیف ترین و شرک امیز ترین نوع اطاعت است که در ادبیات ادیان الهی حرام اعلام شده و همه مبارزات دینی انبیای الهی بااین زیاده خواهی چنین پیشوایان سوء مذاهب بوده است و اگر اصطلاح تقلید در میان مسلمانان رایج شده است تحمیلی بوده از علمای یهود و نصارا به مسلمانان که امید است باچنین تذکراتی این اصطلاح زننده از بین مسلمانان برود.( علمای اسلام بر حرام بودن تقلید در اصول دین اجماع دارند)

نوع چهارم اطاعت اجباری است که از بحث ماخارج بوده وشرک نیست.

سوم مطلب که در سوره الحمد توضیح داده شده شرک در کمک خواستن است و ان جمله ایاک نستعین میباشد یعنی یک انسان خردمند که به الله ایمان دارد همکاره بودن الله رادرنظر میگیرد و مستقیم یا غیر مستقیم از الله و قوانین طبیعی او کمک میخواهد نه مانند مشرکان مکه از توانایی های خیالی که برای این مقدسان در عالم غیب تصور میکنند درحالی که در قران در ایات 116 و 117 سوره مائده به مسلمانان گوشزد شده که در قیامت از عیسی(  ع ) سوال خواهد شد که او به پیروانش گفته بوده از مادرش و خود او بمانند قادر متعال استعانت جویند و  عیسی نیز انان را تکذیب خواهد نمودو طبق ایه 18 سوره یونس مشرکان مکه غیرالله را بندگی کرده وانان را شفیع و پارتی و واسطه بین خود و پروردگارشان برای رفع حاجات و گناه قرار میدانند و هرگز ان بتها را خالق خود نمی دانستند واز این نظر موحدتر از برخی فرقه های اسلامی بودند.و مطابق ایات 4 و 5 سوره احقاف هر کسی پیامبران و امامان خود راکه اینک پس از مرگ روح شان دربهشت است بخوانند از هر گمراهی گمراه تر است و حتی در ایه 6 همان سوره دررستاخیز مردگان خواننده خود را تکذیب می کنند.

 

نکته چهارم تقسیم بندی مردم به سه گروه بزرگ در دنیاست که دراین سوره به انها اشاره شده اول یک اقلیت راست روندگان که از مطالب وحی و تربیت های دینی پیغمبران پیروی میکنند که براساس ایات 6 و 7 مورد نعمت هدایت و درنتیجه نجات و بهروزی الله تعالی هستندو گروه دوم نیز که از گروه اول بیشترند و طبق ایه 7 دربرابراکثریتی که از انان با ضالین یاد شده کمتر میباسند فریبکاران مذهبی می باشند که با نام مغضوبین یاد شده و از الف و لام اول ان معلوم است غیراز رهبران سوء استفاده چی درهمه ادیان و مذاهب کسی دیگر نیستند که مورد خشم و نفرت الله اند و دراخرت بد ترین و شدیدترین عذاب ها شامل حال انان است.

حال به سوال پیشین پاسخ دهیم چرا سوره الحمد ( فاتحه الکتاب) قران کوچک است از قران بزرگ؟

در سوره حجر ایه 87 گفته شده به یقین ماکه خالق اسمانها و زمین و پرورنده تو به پیغمبری هستیم به تو یک سوره ی هفت ایه ای که جزئی ازان مجموعه پیچ و خم دار داده ایم و ان قران عظیم را ( مثانی که صفتی از قران است به معنای پیچ و خم های جاده یا دره ویا دست و پا که انرا ارنج و زانو گویند میباشد و این صفت ازانرو ست که در ادبیات قران برای تفسیر ایات ان باید به نکات و دقایق موجود در ایات دیگر در سایر سوره ها توجه داشت و بدون توجه به پیچ و خم های موجود ان و بدون رجوع دادن هر ایه به ایات مرتبط دیگر تفسیر نکرد) و چون در سوره اسراء ایه 78 گفته شده در نماز مغرب قران فجر رابخوان وبدان قران فجر مورد شهادت برای نمازهای دیگر است مشخص شده قران کوچک که سوره الحمد است رکن اصلی هر رکعت از نمازهاست که خلاصه ای بس فشرده از تمام قران است که پایه اصلی هدایت های مسلمانان است که طبق ایه 45 سوره عنکبوت با تذکر همیشگی این هدایت الله بصورت نمازهای پنجگانه از هر کار زشتی دور میمانیم.

ادامه تاریخ بیست و سه سال پیغمبری محمد( ص) ابلاغیه رسالت : هنگام سپیده دم فردای شبی که ستاره وحی بر محمد نازل شده بود دوباره ان ستاره وحی باصدایی او را بیدار میکندکه : ای کسی که خود را به پوشش خواب پوشانده ای برخیز و به اعلام خطر کردن مردم پرداز و باید ابتیدا از خودت شروع کنی و همیشه بزرگی های پروردگارت را یاد کن و لباس خودت را پاکیزه دار و از هر گونه کارپلید خصوصا بندگی غیر الله دوری کن و برمردم منت مگذار که کاری را که کرده ای بزرگ است و برای پروردگارت در کارهای خوب صبور باش زیرا هنگامی که ان چیز پرصدا راباان ضربه سهمگین بصدا دراورند ان زمانی بس سخت برکفران کنندگان است .

در مطالب بالا که ده ایه اول سوره مدثر است هفت دستور عالی است که جمعا ابلاغیه رسالت پیامبری محمد(ص) است که با دوازده ایه نازل شده قبل اصول مکتب عالی اسلام گنجانده شده است و بانزول این ایات برمحمد حتم گردید که پیغمبرالله شده و باید این مطالب را برمردم مکه بگوید تا بدانند وی پیغمبری ازجانب الله بسوی ایشان است.

اولین عکس العمل ابلاغ رسالت و نخستین مومن بسیار ارزشمندقطعی است که محمد (ص) تمام جریانات راازهمان شب گذشته به همسر باوفایش میکوید و بانو خدیجه که راستگویی شوهرش را می شناخت و خود زنی بس فهمیده بود اورا تصدیق میکندو بی هیچ مانعی اقدامات محمد را تایید میکند . بسیار کم اتفاق می افتد که زنی ثروتمند و سرشناس چون خدیجه که با مردی ازدواج کرده تا ان مرد امین ثروت و مال او باشد و در زیادکردن مال او از طریق تجارت به وی کمک کند و همچنین باعث گرمی زندگی زناشویی او شود ببیند شوهرش به راهی افتاده که جز بدنامی دربین مردم و قدرتمندان ثروتمند قریش وناراحتی خیال و از دست رفتن موقعیت اجتماعی اش نتیجه ای همراه ندارد دست روی دست بگذارد این گونه زنان به هر وسیله شده یا شوهر خود را ازاین راه منصرف کرده و یااگر نتوانند از چنین شوهری جدا میشوند و خود را از اینده نامطمئنی که چنین شوهری برسر راهشان قرار داده اسوده می کنند اما چون بانوخدیجه زنی خداترس و فهمیده بود یقین می کند شوهرش راست میگوید و او از جانب الله براین کار مامورشده لذا دربرابر خواست شوهرش در پذیرش دین جدید سر فرو اورده اعلام میکند نبوت او را می پذیردو اولین مومن به اوست که حاضراست هرگونه فداکاری را تحمل کند. ایمان خدیجه بزرگترین موفقیت برای محمد(ص) بود واین بالاترین نعمتی بود که الله به پیغمبرش ارزانی داشت و محمد نیز تا زنده بود بزرگیها و محبت و ایمان این بانوی کم نظیر را فراموش ننمود زیرا میدید که چگونه علاوه بر ایمان تمام و کمال تمام ثروتش رادر این راه گذاشته و هر ناراحتی که در خارج خانه برای محمد (ص) پیش می اید درخانه با محبت هایش برطرف میکند.

رفتن خدیجه نزد ورقه بن نوفل دروغی بزرگ است !

متاسفانه مورخین بظاهر مسلمان درقرن دوم هجری روی روایات دروغی که میان مسلمانان انتشارداده بودند اورده اند که خدیجه ناباور از سخنان محمد برای راستی ازمایی محمد(ص) درادعای نبوتش نزد مردی بنام ورقه بن نوفل رفته و از او کسب اطلاع میکند که نه باشخصیت خدیجه جور در میاید و نه با داستانی که در باره گروهی بنام حنفا بدروغ منتشر نموده اند سازگار است زیرا در اسامی و نام قبایل و تعداد و سرانجام این گروه مجعول روایات متناقض با اختلافات فراوان مطلب اورده اند که ما در تاریخ تحلیلی اسلام به تفصیل به ان پرداخته ایم و امید است در اینده انرا در اختیار خوانندگان محترم قرار دهیم. و هدف از چنین داستانهایی این است که بگویند محمد از محیط خویش برای نبوتش استفاده ها کرده و پیغمبری خود ساخته است نه ماموری از جانب الله.

رفتن محمد (ص) بسوی مسجدالحرام برای اعلام رسالتش

محمد(ص) سپس بسوی مسجدالحرام میرود که محل اجتماع مردم مکه محسوب میشد و باصدای بلند میگوید مردم بدانید از جانب الله مامور شده ام پیغام هایی را که به من وحی میشود به شما ابلاغ کنم مردمی که سخنان محمد(ص) را شنیدند ابتدا او را جدی نگرفته و از او خواستند داستان خود را شرح دهد و بگوید خدای او چه پیغامی برای مردم فرستاده است  محمد  در پاسخ ایشان که عده ای بسیار بودند و بنا به گزارش سوره جن ایه 19 حلقه وار بدور او جمع شده بودند و از سر و کول هم بالا میرفتند محمد(ص) به مردم هردو حادثه شب  قبل و صبح همان روز را میگوید و سپس ایات نازل شده را برایشان میخواند و می فرماید پیغمبرالله است و مردم اگر می خواهند دجار عذاب های پس از مرگ نشوند پیغام های الله را که توسط فرشته وحی به او میرسد را بکاربندند و از عقاید و موهومات شرک امیز خود دست بردارند . مردم از شنیدن این کلمات ناراحت شدند زیرا دیدند اینها برضد تمام عقایدشان است انان مانند برخی مسلمانان امروزی که نام الله را در ردیف مقدسین مرده خود قرار می دهند و یابه مانند مسیحیان منحرف که بسمله خود را الله و روح القدس و عیسی یا مریم قرارداده اند .تثلیث در بسمله میگفتند بنام لات و منات و الله و اینک میشنوند که محمد میگوید الله فرموده در ردیف نام الله هرنام دیگری بگذارند مشرک در بسمله هستند که درجه اول شرک میباشدو عقیده دیگر شان که شرکی بالاتر از شرک در بسمله بود این بود که مدح های الله را برای مقدسین مرده خود می اوردند مثلا درباره لات که مردی نیکوکار بود که نان می پخت و به مستمندان می داد پس از مرگش اورا مقرب الله و در دستگاه خلقت روزی رسان معرفی میکردند و برای او یقعه و بارگاه و مجسمه و متولی ساخته و پرداخته بودن و دکان مذهبی از سوی سوء استفاده چیان دینی باز کرده بودند و یا دیگر مقدسان انسانی و حیوانی و جمادی را باب الحوایج و شفیع گناهان و وزیر الله معرفی می نمودند و حالا می بینند محمد ضمن بدگویی انان کنندگان این کارها را مشرک و مبلغانش را مغضوب و مورد لعن نفرت الله معرفی میکند . و انان را به غلو در توصیف بزرگانشان متهم میکند- درجه دوم شرک سومین عقیده باطل انان این بود که شرک درتعبد داشتند یعنی میگفتند باید غیر از الله از وزرا  و نمایندگان ملکوتی الله که لات و منات و عزی و هبل و غیره باشند مانند عبد و  غلام و نوکر بدون چون و چرا اطاعت نمایند و چون انان خود در دنیا به ظاهر در میان مردم نیستند که با ایشان سخن گویند باید از روایات گفته شده توسط متولیانشان بیرون میاید تقلید کنند و در انچه پیشوایان مذهبی شان میگویند دلیل نخواهند وگرنه مورد غضب خدایان قرار میگیرند و حال می بینند محمد با جسارت ان را بالاترین مرحله شرک و بت پرستی معرفی میکند و میگوید جز خالق عالم کس دیگر سزاوار نیست که از او چنین کنند و پس از خالق عالم انسان باید غیر از انچه حقیقت قابل اثباتی دارد زیر بار هیچکسی نرود که تمام بدبختی های اجتماعی از همین تبعیت بی چون و چرا است.

مخالفت تنی چند از بانفوذان مکه و ممانعت ابوالحکم ابوجهل و اسائه ادب وی به پیامبر (ص)

مردم حاضر که این سخنان را شنیدند هر یک مطابق وضع خود در افکاری شدند گروهی سئوالهایی کرده جوابهای مناسبی شنیدند برخی به او نسبت های ناروایی زدند بعضی بی تفاوت و استهزاکنان نظاره گر مردم بودند گروهی هم سخت بازبان مخالفت ها نشان داده برای محمد(ص) خط و نشان کشیدند و چون پیغمبراسلام در حالت مودب و باکمال خضوع و خشوع و توجه به خالق عالم سوره الحمد رابر زبان می اورد هنوز ایات ان به اتمام نرسیده بود که تنی چند از متنفذان مکه که در میان جمع حضور داشتند و نفع و صلاحشان بود که مردم مکه را به ان سه مرحله شرک بکشانند وقتی دیدند محمد ایشان را  مورد غضب الله معرفی می کند و گویی می خواهد با سخنانش ریشه های نفوذ دینی و اجتماعی انان را بکند جلو رفته و یکی از ایشان که در مکه سمت قاضی القضاتی داشته ( ابوالحکم) و مورد احترام قبایل و طوایف مکه بود با عصبانیت و پرخاش محمد را از میان مردم خارج کرده خشمگینانه تهدیدش میکند که اگر به این سخنان که همگی بر خلاف اعمال و عقاید ایشان بود ادامه دهد بدون انکه از قبیله محمد که در میان قریش و مکه نیز ضعیف بشمار می ایند ملاحظه ای داشته باشد تمام سران هم عقیده و همفکرش را علیه وی همدست خواهد نمود و محمد را نابود خواهد کرد( از ایه 6 سوره علق تا پایان گزارش این داستان است) این شخص که از رهبران قدرتمند مخالفین و مکه محسوب می شد و به دلیل دشمنی ها و ازار محمد(ص) و دیگر مسلمانان به ابوجهل مشهور شد با دستانش نسبت به پیغمبر اسلام(ص) گستاخی و جسارت را از حد بدر کرد ( سوره ابولهب اثبات این مطلب است) و شدت عمل نشان داد و محمد(ص) که از تهدیدات و توهین و پرخاش های او سخت ناراحت شده بود به توصیه دیگران بسوی خانه اش رهسپار میگردد در حالی که با معبود خود درد دل نموده و توقع واکنشی از الله داشت .

پایان بخش دوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۲
دکتر صادق تقوی