منشور نور

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

فلسفه وجودی حروف مقطعه در فواتح سوره های قران --  همانطور که در مقالات قبل که در آرشیو موضوعی منشورنور در بلاگفا وجودداردگفتیم بایددانست شبیه به این حرف ن( نون) از حروف عربی برسر بیست و نه  سوره از سوره های قران مجید وجود دارد که با همین سوره در مکه آغاز شده و برخی یک حرفی یا دوحرفی و سه حرفی و چهار حرفی  و پنج حرفی می باشند که از نزول این سوره پس از هفده سال در مدینه و در سوره ال عمران  فلسفه وجودی آنان از طرف الله تعالی به این معنا اعلام شد که دانایان حقجو بدانند حتما محمد پیغمبری از جانب الله است که مجبور است هر چه به او وحی می شود را بی کم و کاست به مردم بگوید و نکته مهم دوم اینکه مسلمانان در آینده و پس از محمد (ص) بتوانند از طریق آن پیشوایان خیالباف و غیر راسخ در قران را شناخته و فریب تفسیر ایشان را نخورند تا در جامعه چنین افرادی از پیشوایان و عالمان حقیقی تمیز داده شوند زیرا در سوره ال عمران این حروف به صفت متشابه معرفی شده اند که در مقابل تمام آیات قران که محکم نامیده شده است قرار گرفته اند و در متن آیه فوق گفته شده که کسانی که راسخ در قران هستند به مانند محمد (ص) وقتی از او بپرسند مثلا الف لام میم ( الم) در اول سوره بقره چیست بگوید معنای آن رافقط صاحب قران الله تعالی می داند و من نمی دانم و با این آزمون ساده که الله تعالی در قران قرار داده بتوان مفسر دقیق و راستگو را از نادان و دروغگوی مغرض که با زیاده گویی خود مسلمانان را دچار فتنه و آشوب نموده و جنگ هفتاد و دو ملت ایجاد می کنند تشخیص داداما افسوس که اکثریت غیر از قلیلی از مسلمانان ازاین وسیله سنجش عالی استفاده نکرده و گرفتار اختلافات تفسیری و مذهبی شده اند بااینکه حجت خداوند متعال  دراین باره برایشان تمام است . -  خوانندگان محترم برای اطلاع بیشتر به مقالات 16 و 22 در وبلاگ منشور نور در یلاگفا مراجعه نمایند --  و در مورد قسم های قران نیز باید دانست همه آنها که متجاوز از یکصد قسم می باشد برای استدلال در اثبات مطالب بعد از قسم است و نه آن طور که مفسران بی ارتباط و یرای تاکید مطالب بعدی پنداشته اند براساس قسم هایی که عوام در سخنانشان بر زبان می آورند  باری با توجه به متن سوره قلم می توان فهمید چه معاصرین مخالف محمد که او را مجنون و یا دروغگو معرفی می کرده و چه متاخرین بعد از محمد(ص) که اورا دروغگوی نابغه خوانده اند آثار قلمی ایشان در حافظه تاریخی بشریت گفتار و نوشته هایشان را گواه و شهادتی  بر این خواهند دید که متن قران مجید که نبوت محمد بن عبدالله است بس بلند پایه و عالی از جانب پروردگار جهانیان بربشرهاست ونه سخنان بی پایه و کذب بشری و براستی گویندگان چنان سخنانی خود دیوانه بوده اند که به محمد بهتان جنون و دروغگویی زده اند. و امثال گلدزیهر یهودی و علی دشتی و عبدالکریم سروش با آسمان و ریسمان بافی های خود یاوه هایی را تحویل دیگران داده تا آنها را بررسی و تحلیل منطقی و عقلانی بزرگترین مکتب تربیتی بشرها و نبوت محمد معرفی نمایند.

فشاری که خواب را از محمد گرفته بود!

( نزول سوره مزمل چهارمین سوره برپیغمبر اسلام) پیغمبر اسلام پس از نزول سوره قلم دانست باید هرچه بیشتر درمیان مردم رفته و بدون هیچ ترسی به رساندن پیغام فرستنده اش بپردازد این عمل او باعث شد تا مخالفین نبوتش نیز از هیچ نوع اذیتی کوتاهی نکرده و به دشمنی با او ادامه دهند وسعت این مخالفتها گاه تا به آنجا پیش می رفت که روزی که محمد و ابوبکر درحال گذشتن از جایی نسبتا خلوت بودند فردی شکمبه گوسفندی را با کثافات بر سر محمد ریخته آن را به دور گردن آن حضرت پیچید و چون ابوبکر به وی حمله کرد افرادی به حمایت از عمل کننده فوق بر ابوبکر هجوم آورده و تنی چند ازخویشان ابوبکر که مطلع شده بودند در تعقیب و گوشمالی آنان برآمدند. اینگونه اذیت ها و آزار روح محمد را سخت می آزرد وبااینکه محمد می دانست پیغمبران خدای نباید در رساندن ماموریت خویش بدون توجه به عواقب وخیم مخالفتهای توده مردم و بانفوذان فریبکارو موهومات رایج که مانع تربیت های صحیح ایشان است تا یک اصلاح عمیق اجتماعی همچنان باید به مبارزات خویش ادامه دهند لکن مخالفتها و واکنش های مردم حقیقتا تاب تحمل را بسی غیر ممکن می ساخت زیرا هرجاکه محمد به جد شروع به تبلیغ می کرد عده ای از او فرار می کردند یا گروهی که می گفتند در سخنان محمد سحروجوددارد گوش هایشان را می گرفتند برخی اورا به حرف های مختلف می کشاندند تامسخره اش کنند بعضی بادهان صداهایی تولید میکرده ومکرر کف دستانشان را به دهان می کوبیدند تا سرو صدای زیاد مانع شنیدن سخنان محمد شود پاره ای او رافحش ها داده و سنگ می پراندند و گاه مشت و سیلی می زدند یا خود را غضب ناک نشان می دادند و به قتل تهدیدش می کردند برخی او را کناری کشانده نصیحتش می کردند که به عقاید مردم کاری نداشته باشد نتیجه این ها آن بود که محمد (ص) چون شب به خانه باز می گشت بسیار فرسوده خاطر و ناراحت بود و باروحیه نگران و مضطراب  که ناشی ازاین برخوردها و حوادث و پیشامدها باشد در عاقبت نامعلوم خود فرو رفته ونمی توانست به خواب رود لذا در یکی از چنین شبهایی که محمد در بسترش به فکرهای گوناگون دچاربود و خیالات مختلف تاپاسی از شب اورادرخود فروبرده بود آیات زیر که بنام مزمل است ( مزمل یعنی کسی که در پوشش خواب خود راپوشانده باشد)  براو وحی شدکه: ای کسی که در پوشش خواب خود را پوشانده ای ازاین پس شب ها برخیز جز کمی از شب و این کم  یا نصف از شب باشد و یا از نصف کمتر و یا مقداری از نصف بیشتر و دراین زمان که بیدار می مانی آن مطالب قران رابا دقتی هرچه بیشتر بخوان ( منظور آیات سوره های گذشته چون الحمد است ) زیرا در آینده سخنان بس سنگین برتو القاء خواهیم کرد و به یقین ابتدای شب برای آماده شدن  در فهم قران مناسب تر است زیرابرای  تو درروز فعالیت هایی است و همیشه نام پروردگارت را بیادآور و به طرز شایسته ای توجه خودت راازدیگران بسوی الله نما که پروردگار مشرق و مغرب اوست وغیراز او صاحب اختیاری نیست پس فقط به او توکل نما و برگفتار ناروای مردم صبور باش و همیشه بطرز نیکویی از ایشان کناره گیر وآن انکارکنندگان را که صاحب نعمت می باشند بمن واگذارمنظور قدرتمندانی چون ابوالحکم و ولیدبن مغیره و بلند پایگان قریش در مکه است وبه ایشان اندک زمانی مهلت ده تادرموقعش دچار انواع عذابهای ما شوند. ( مهم ترین و موثرترین این عذابها بعداز هجرت پیغمبراسلام به مدینه برایشان آمد که درسال دوم هجرت یعنی دوازده سال بعد درجنگ بدر کبری بود که هفتاد تن ازاین قدرتمندان کشته و در همین حدود به اسارت محمد درآمدند.)  یک توضیح لازم : در بررسی سوره مزمل آیه آخر آن که با  ان ربک یعلم انک تقوم ادنی .... شروع شده و طولانی است از هماهنگ نبودن قافیه آن با آیات اول سوره پیداست که زمان نزول آن حدود ده سال بعد و نزدیک به زمانی است که محمد در هجرت ازمکه به مدینه می باشد و بدستور پیامبر اسلام این آیه را کاتبان وحی در آخر این سوره قراردادند و این خود نشان می دهد تمامی مراحل نگارش و جمع آوری قران بصورت منظم درزمان حیات پیغمبراسلام انجام شده و تا آخرین آیه نازل شده برمحمد(ص) که هشتاد و یک روز به وفات آن حضرت مانده بود زیر نظر شخص رسول الله انجام می گرفته و علاوه بر یک نسخه کامل که برحسب نزول توسط کاتب رسمی پیامبر زید بن حارثه نوشته شده بود و بعد از مرگ آن حضرت نزد عایشه ام المومنین بود ده ها قران بصورت کامل و صدها نسخه که شامل سوره های نازل شده اما غیر کامل یکصد و چهارده سوره دراختیار صحابه و مومنین و تابعین از مهاجر وانصار وجودداشنه است .و حتی قران کاملی نزد علی بن ابیطالب (ع) بوده که براساس سوره های طویل تا کوتاه شبیه آن چه هم اکنون دراختیار مسلمانان دنیاست جمع آوری نموده بود و اینکه برخی مفسرین و مورخین می گویند علی (ع) شرحی هم بر آن نوشته بوده دروغ بزرگی است که دشمنان علی بعدها برای اینکه گناه حزب بازی و ایجاد فرقه و مذهب را در مقابل یگانه دین حقیقی اسلام به ایشان بچسبانند به آن حضرت بهتان و تهمت زده اند زیرا با وجود حضرت رسول هیچ نیازی به چنین تفسیر و تشریحی از آیات نبوده که کسی برای خود برآن متن حاشیه بزندخصوصا که گویندگان فوق دروغ دیگری نیز دردنبال آن آورده اند وآن این است که زمانی که عثمان دستور می دهد نسخ مختلف قران به نفع نسخه رسمی که آن برخلاف نسخه های در دست صحابه و دیگرانکه براساس ترتیب نزول سوره ها برمحمد (ص) بوده اینک جمع آوری شده بود از دست دارندگان جمع آوری و نابود شود تا فقط یک قران رسمی در اختیار مسلمانان باشد علی که می بیند از قران جمع آوری شده او برای تطبیق قران عثمان استفاده و استقبالی نشد به حالت قهر و اعتراض به مردم اعلام می کند ازاین پس این قران را احدی نخواهد دید وآن را به خانه اش برگرداند و راویان سوم دروغ را برآن حضرت بسته اند و آن اینکه قران فوق دست بدست و نسل بنسل میان فرزندان و نوادگان حسین بن علی چرخیده و هم اکنون نزد امام غایب موردنظر شیعیان است وبه این ترتیب نویسندگان این دروغ نزد مسلمانان شائبه دوقران یکی قران عثمانی که تحریف و کم و زیاد شده است و دیگری قران علی که همراه شرح و بسط هایی است و اینک  نزد امام زمان می باشد بوجود آورند و بدین ترتیب قران کنونی را که عثمان دستور جمع آوریش را داده بود قرانی مخدوش در افکار مسلمانان معرفی کنند ..... ادامه دارد .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۶
دکتر صادق تقوی

 اصلاح گری دینی با اصل دین چه ارتباطی دارد؟  -- برای اینکه بدانیم اصلاح گری دینی با مفهوم دین موضوعیت دارد بهتر است بصورت مختصر و مفید حوزه تخصصی دین را مورد بررسی قرار دهیم . این حوزه را می توان به دو بخش اصلی و یک فرعی تقسیم نمود: مباحث مربوط به خلقت مانند اینکه انسان و موجودات ( طبیعت ) از کجا بوجود آ مده اند؟ و برای چه ؟ و چه هستند؟ دوم سرنوشت انسان ها چیست ؟ یابه عبارت دیگر آینده او چه می باشد؟ و فرع آن اینکه انسانها از نظر کلی چه وظایفی دارند؟

در این تقسیم بندی دو اصل نخست را می توان مبداء و معاد دانست و فرع را همان احکام و مقرراتی که باید توسط  بشرها در زندگی دنیایی بکار بسته شود . باید دانست در گذشته متفکران بشری روی دو اصل نخست نظرات مختلفی را ارایه نموده اند که براساس روش و عقیده به دو گروه بزرگ فلاسفه مادی یا مادیون و غیر مادی یا مذهبیون تقسیم می شوند که نقطه مشترک آن دوموضوع لزوم رستگاری انسان است که در عمل به دو نتیجه مختلف می رسند. – نگاه کنید به مقالات آینده سیر حکمت و فلسفه در جهان – و اما مباحث فرعی یعنی  همان احکام در میان ادیان مختلف وحیانی که دارای مشابهات و متمایزات می باشند. زیرا هر جامعه و انسانی متاثر از عوامل محیطی و زیستی دارای خصوصیاتی متفاوت بوده و یکسان نیستند  لذا برخی تفاوتهای ملل در زمینه احکام نشاء ت گرفته از همین است . و ما در قران از این فرع با عنوان نیکوکاری های توصیه شده اسلام یاد می کنیم.

اما چگونگی پرداختن به مباحث اصل اول یعنی مبداء و طبیعت در همه کتب ادیان الهی ادبیات آنها براصل کلی گویی است زیرا در بخش طبیعت  خالق جهانیان بشر را هوشمند و با عقل و خرد آفریده و این موجود خلقت شناس به مرور با برقرار کردن ارتباط با محیطبه کشف حقایق آن موفق خواهد شد و علوم و دانشهای مختلف گام به گام اطلاعات صحیح و ارزشمندی را از خلقتهای اطراف دور و نزدیکش را فراهم می سازد لذا دانشمندان علوم پیامبرانی هستند که از طریق ابزار و خرد پیام نهفته در طبیعت را بصورت اطلاعات قابل فهم برای نوع بشر امکان پذیر می سازند. و در بخش معاد نیز که دسترسی به همه اطلاعات آن با ذکر جزئیات برای دانشمندان میسر نیست نقش رسولان وحی و انبیای الهی بصورت مجمل گویی و در حد اختصار و اطلاع می باشد تا انسان خود در آن قرار گرفته بدرستی  با آن آشنا شده حقایق آن را درک نماید.

حوزه فعالیت اصلاح طلبان دینی کجاست؟  با توضیحات داده شده می توان فهمید اصلاح طلبان دینی در دو حوزه مباحث دینی وارد می شوند : اصلی معاد و فرعی نیکوکاریهای توصیه شده در دین .

براساس آموزه های دینی زندگانی بعدی ما پس از رستاخیز مردگان در منظومه و سیاره ای خواهد بود که حتی حدود تقریبی آن و مشخصاتش گفته شده هر چند مجمل و کلی  لکن می توان آن را در محدوده راه شیری دانست اما آیا اینکه دانشمندان با فرض اطلاع از آیاتی که  در این باره در قران است به کشف آن نائل خواهند شد یا نه به ضرس قاطع نمی توان پاسخ داد.

اما ویژگی فرع گفته شده با توجه به صراحت تذکر داده شده در قران که معتقدان به اصل رستاخیز مردگان یا همان معاد اگر به کارهای توصیه شده در گتب دینی شان عمل نمایند با هر روش اعتقادی و اجتماعی اگر هم بر دین و آئین خویش که سالیان سال عمل کرده اند بمیرند در آخرت برایشان هیچ ترسی نخواهد بود. ( سوره مائده آیه 69 نیز سوره بقره آیه 62)

یک نکته مهم ! براساس اصل موکد ادیان الهی و قرانی اعمال و افکار مذهبیون که از آن با عنوان احکام یاد می شود باید برقاعده عدم شرک بر الله باشد تا مقبول حق قرار گیرد وگرنه حتی بهترین اعمال انجام شده نزد الله تعالی بی ارزش است و باعث نجات فرد نخواهد بود واین قاعده مهم و اساسی در تمام ادیان الهی و در قران به شرح ذیل تذکر داده شده است:

لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم و قال المسیح یا بنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه و ما وئه النار و ما للظالمین من انصار سوره مائده آیه 72

ترجمه کسانی که گفتند الله همان مسیح پسر مریم است سخت راه کفران پیش گرفته اند و حال اینکه آن مسیح گفته بود ای بنی اسرائیل فقط از الله اطاعت بنده وار کنید که او هم صاحب اختیار من و شماست و هر کس غیرالله رابه مانند الله صاحب اختیار خود بداند الله بهشت را بر وی حرام نموده و جایگاه دائمی اش آن آتش دوزخ خواهد بود و برای چنین ستمکارانی در آن زمان هیچ یاری کننده ای نیست.

بایددانست کم دقتی نویسندگان مذهبی و بی توجهی آنان به مجموع مطالب قران باعث شده در همه کتب اعتقادی نوشته شود اصول دین پنج گانه است و برآیه 285 از سوره بقره استناد کرده اند و حال اینکه چون این مورد باعمل به کارهای خوب  مشروط نشده نمی تواند اصول دین باشد  و در آیه 177 همان سوره نیکوکاری های مورد نظر الله راپس از ایمان به الله و الیوم الاخر( یعنی آخرت گفته شده درمتن پیغام الله ) و ملائکه و کتب ادیان الهی و پیغمبران حقیقی ذکر نموده است  زیرا لازمه ایمان به الله و آخرت ایمان به وسایل رسیدن خیرالله در آخرت به انسان هاست که در متن آیه بصورت یازدهگانه  اعمال فوق یاد شده است و اینکه برخی هم اصول دین را توحید و معاد و نبوت می دانند و دو اصل دیگر هم بر آن افزوده اند عیب سخن اینان این است که اولا توحید یعنی یکی دانستن و معلوم نیست  توحید در چه موضوعی مقصود گوینده است و حال اینکه در هیچ جایی از قران ایمان به الله توحید نامیده نشده است و برفرض هم ایمان به الله و توحید یکی باشد و معاد که به معنای بازگشت است جای ایمان به آـخرت رابگیرد موضوع نبوت راباید پیام هایی از الله دانست که توسط پیغمبران او که حاوی نکات سه گانه گفته شده است به بشرها رسانده شده است  و اما اینکه عدل و امامت را جزء اصول مذهب آورده اند درس نیست و از راهنمایی های قران و پیغمبراسلام و امامان حقیقی نمی باشد زیرا عدل یکی از ده ها صقات الله است و نمی تواند اصل مشخصی برای مذهب و یا دین باشد و تمام دین داران نیز بدان معتقد هستند و فقط در چگونگی عدالت الله ممکن است میان مذاهب و فرقه های مختلف اختلاف باشد. و امامت نیز مانند عدل مورد قبول همه دینداران است و فقط در اینکه چه کسی باچه شرایطی چه نوع امامی است میان مذهبیون خاصه مسلمانان اختلاف بیهوده ای وجود دارد که قران رافع آن است مشروط براینکه روی ترس از الله بخواهند از قران اطاعت نموده و بخواهند روایات موهوم و خلاف  قران را از کتب خود دور بریزند .

حال می توان به سئوال قبل پاسخ روشن داد : حوزه فعالیت اصلاح طلبان دینی بیان صحیح اصل معاد و اعمال و رفتار مورد تاکید ادیان الهی است که از آن با عنوان نیکوکاری یاد شده و به احکام مشهور است. از مجموع آن چه گفته شد سه مفهوم اساسی به شرح ذیل مشخص می گردد: اینکه مفهوم و معنای دین را دریافته ایم یعنی تعریف حقیقی دین بدست آمده است . دوم مفهوم اصلاح طلبی دینی معلوم گردیده است و آخر اینکه اصلاح طلبان دینی بامتن دین الهی ارتباط موضوعی دارند و نه هرآنچه در بین مردم دین الهی تلقی میگردد.یا مشهور است.حال ببینیم در تاریخ ملل اسلامی و منجمله  کشورمان چه کسانی یا گروه هایی را باید مصادیق اصلاح طلبی دینی و یا اصلاح طلبان دینی دانست؟

پیش از پاسخ به سئوال فوق ببینیم کدام  عوامل  و از چه مقطع زمانی حرکت فعالان دینی را با مضمون اصلاح طلبی دینی ثبت نموده اند و آیا اینان حقیقتا براساس آنچه گفته شد با چنین افکاری به اعمال اصلاح گرانه دست زده اند؟ در ابتدای مقدمه گفتیم که از او اخر قرن اول  هجری  در زمانی که شورش های وسیع و گوناگون بلاد مختلف حکومت اسلام رادر خود فروبرده بود و بنی امیه رو به ضعف نهاد و مقدمات روی کار آمدن بنی عباس ایجاد می شد دشمنان ریز و درشت سیاسی اسلام با دامن زدن به نا آرامی ها و تشتت و اختلافات موجود شورش های دامنه داری ایجاد کرده و کسانی را مامور نموده تا درلباس رجل دینی و محدث و مفسر و سیره نویس و عالم قرانی روایات دروغین بنام اصحاب پیامبر مانند ابو هریره و ابن عباس و علی و عمر و عایشه و ابوبکر و دیگران از زبان محمد(ص) ساخته و به قران و سنت پیغمبراسلام بچسبانند و با مخلوط نمودن راست و دروغ روایات فوق آنان را در کتابهای ضخیم جای داده و کتاب هایی با نام های بی مسما چون صحیح  یا مسند  یا کتب فقه و اخبار و سیره و مغازی در بین مسلمانان پیدا شده منتشر گردد و در دنبال آن لزوم اجتهاد از روی این منابع نفرات مشکوک فرقه های مختلفی از سنی و شیعه را با نام اشخاص پاک و یا دانشمندان خوشنام پس از ده ها سال که از فوت ایشان می گذشت بوجود آورند حال اینکه نفرات فوق خود سواد داشته واگر می خواستند بنام خودشان این کتاب ها را می نوشتند تا ما بتوانیم آنان را مسئول بدانیم وچون هریک ازنفرات گفته شده به دیگران گفته بودند هرآنچه از قول ایشان بصورت روایت نقل می شود اگربا دومیزان قران  و سنت پیامبراسلام موافق نباشند نپذیرید و در قران نیز الله تعالی فرموده راه رفع نزاع مسلمانان تنها قران و سنت پیامبرش است ( آیه59 سوره نساء ) ولی متاسفانه اززمان پیدایش این تفرقه ها و مذاهب تاکنون هیچیک  از علمای بزرگ مذاهب اسلامی  عزمی برای بکاربستن این راهنماییها ی مهم و عملی  از خودنشان  نداده  و پیروان خودرا به آن  فرا نخوانده اند و بطور قطع نزد الله مسئولند و در آخرت مورد مواخذه الله خواهتد بود و امیدواریم در قرنی که بارسانه های بابرد زیاد می توان با کمترین زمان چنین راهنمای هایی را میان طرفداران حقایق دینی منتشر نمود علاقمندان بین همه مذاهب اسلامی پیشوایان مذهبی شان را به چنین روشی ترغیب نمایند...... ادامه دارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۹
دکتر صادق تقوی

یوم الفصل در این سوره ( نباء ) به چه معنا است ؟  باتوجه به آیه 17 سوره نباء نیز آیه بعد آن معلوم می شود منظور از روز جدایی نیکوکاران از بدکاران در آخرت با در نظر گرفتن  آیات 17 سوره حج و 102 سوره طه مشرکین و کافران به نبوت پیامبران الهی از صالحین ادیان است که با  دقت در واژه یوم القیامه و الساعه در دیگر آیات قران مجید آن زمان معلومی می باشد که خصوصا در آیات 11 و 12 و13 سوره فرقان مشخص  است  زمان ممتد زندگی مردم در زمین آخرت است که برای بدکاران دوزخ می باشد.

نزول سوره مهم تکویر بر محمد (ص) و نحوه گزارش رستاخیز مردگان و قیامت در قران

این سوره که هفتمین سوره نازل شده بر پیامبر اسلام است همان طور که در تاریخ بیست و سه سال پیغمبری محمد (ص) آورده ایم سوره بسیار عجیب و مهمی است که در آن پیشگوییهای مهمی می باشد که دشمنان محمد که باید ایشان را کفران کننده نبوت او دانست ونه دشمن شخص او می دیدند پی در پی آیاتی که نازل می گردند آنان را به آخرت و آینده ای از پس مرگ تهدید می کند که این موضوع بهترین بهانه ای است که می شود برآن اساس نسبت واهی گویی به محمد داد لذا گروهی می گفتند که اینها دیوانگی محمد را می رساند و برخی نیز گفتند محمد با جن وشیاطین مربوط شده و اینها سخنان فریبنده ی جنی است که به او القاء میکنند و محمد این سخنان را به مردم به عنوان سخنان الله باز می گوید . ازشگفتیها اینکه موضوع یاداوری اوضاع پس از مرگ و موضوع جهنم و بهشت آن چنان ناراحت کننده است که برای مردم دنیا از آغاز تاکنون غیرقابل قبول بوده و در تمام دوران تاریخ بشریت حتی طرفداران ظاهری مذاهب و پیامبران کوشش کرده اند ازاین موضوع کمتر سخن بمیان آورند و در تورات وانجیل کنونی که در دست است آثار بسیار اندکی از این مقوله می توان دید آن هم با موهوماتی بدیهی البطلان و متاسفانه در قرون دوم و سوم هجری تفاسیر و کتب مذهبی مسلمانان ازاین موهومات مملو گشته و حقایقی که در قران دراین باره است نادیده و مهجور گرفته شده است و همه پیامبران دروغین  اصولا سخنی دراین باره نمی گویتد و یا بسیار سربسته به زبان می اورند واینکه پیغمبران الهی رسالتشان بربشارت به بهشت و ترساندن از جهنم و اوضاع پس از مرگ است نشان می دهد حتما این موضوع واقعیت دارد که مجبوربوده اند بر آن پافشاری کنند و غیراز قلیلی مردم کس دیگری از دعوت انان استقبال نکرده اند و الله تعالی هم تمام پیامبران را برای این عده فرستاده است تا ایشان را به تربیت های عالی خویش که نتایج آن را در آخرت خواهند دید هدایت فرماید و با نزول این سوره برنبی مکرم اسلام پاسخ مستدل برای چنین خردمندانی تاپایان زندگی بشرها در زمین در دسترس شان باشد و نیازی برفرستادن پیامبران دیگر نباشد زیرا با رواج سواد و گسترش صنعت چاپ این پیغام مهم بدون خدشه ای دراختیار بشر باقی ماند.

توضیح عامل وحی در سوره تکویر

از انجایی که الله خودراموظف می داند که حقایق خلقت واز جمله چگونگی وحی بر پیامبران رابصورت علمی توصیف نماید تادانشمندان با پی بردن به آن متوجه حقایق مطالب وحی و درستی آن شوند لذا در ایات 1 تا 7 پیشگویی حوادث منظومه شمسی آمده که از تکویر خورشید آغاز میگردد و به یک سلسله رخدادهایی عظیم در سیارات و زمین و قمر آن که فروپاشی و درهم کوبیده شدن کوههاو طغیان همه دریاها و آبهای سیاره ما و مرگ حیوانات و انسان ها خاتمه می یابد.و از آیه 8 تا 14 مربوط به زمین آخرت و بهشت و دوزخ است که در سوره های بعد بصورت مفصل به شرح شان می پردازد.و در ایات 15 تا 29 راه وصول این اطلاعات را به محمد شرح داده و به وی گوشزد می کند که وظیفه تو فقط ابلاغ آیات وحی شده است و غیراز کسانیکه خودشان بخواهند مستقیم شده و به راه حق قدم گذارند کسی از این مطالب بهره نخواهد برد.

درایات بخش اول به روشنی اعلام شده همه ی حوادث و رویدادهای عظیم سیارات منظومه مامعلول و ناشی از تحولات درونی خورشید است وبرای آنکه دانشمندان علت را دریابند از این تحول با واژه « کورت»  به تشدید  واو یادشده مانند پیچیده شدن عمامه ! و آن بهم فشردگی و جمع تر شدن خورشید است و جمیع تحولات بعدی از دورترین سیارات منظومه به سمت قمر زمین و سرانجام سیاره ما خواهد بود و در ایات بخش سوم صریحا کره خورشید را مرکز فرماندهی و سلطنت الله و تخت پادشاهی او معرفی می کند زیرا الف و لام کلمه العرش درآیه 20 معرفه عهدیه بوده و اشاره به تخت حکومتی خالق عالم است که از همانجا طبق دیگر ایاتهمه تدبیر امور منظومه شمسی مابفرمان الله صورت می گیرد که در ایه اول و اغاز ان بنام الشمس ذکر شده  و همان طور که معلوم است واژه العرش ایات پایینی مرادف الشمس اول سوره است و همه امور مربوط به تحولات زندگی و مرگ توسط الله دراین تشکیلات بهم پیوسته که زمین ما جزء کوچکی از این نظام است از عرش یعنی خورشید تدبیر امور میشود و یکی از این امور نیز چگونگی وحی بر پیامبران است که در این ایات بخوبی تشریح شده و واژه جبرییل که به معنای قوه الله است که در سوره النجم بانام شدیدالقوا ( انرژی پرقدرت) یادشده منشاء گرفته شده از همین عرش یا خورشید می داند. --  در سوره نجم مفصل تر بررسی شده --  وبا توجه به اینکه در سایه پیشرفت های دانش فیزیک ونجوم در قرن گذشته  که کره خورشید یا بقول قران العرش در این منظومه شناخته شده است که چهار قوه اصلی آن عبارت است از نیروی گرانش یا همان جاذبه عمومی و نیروی ضعیف هسته ای و نیروی قوی هسته ای و سرانجام نیروی الکترو مغناطیس با توجه به راهنمایی های قران و کشقیات نوین ملائکه یا مامورین وحی رسان به پیامبران و از جمله محمد بانام جبرئیل یا قوه الله و روح القدس یا روح پاک و روح الامین ( انرژی مورد اعتماد) و شدیدالقوی که انرژی های قدرتمند بهم فشرده ای ذکر شده اند از جنس پرتوهای الکترومغناطیس است که تحت هدایت هدفمند خالق جهانیان که صاحب آن عرش است فرستاده می شود  تا مطالب قران را به بنده خود محمد وحی نماید ( با کمی دقت می توان فهمید چگونه بندگی صاحب آن عرش  طی انحرافات مللی چون بابل و مصر باستان به کرنش و بندگی خود عرش به شکل مذاهب منحرف آمون پرستی ( شمس و شمش پرستی ها) در اقوام باستان اینکاها و مایاها و آزتکها در امریکای لاتین و جنوبی و زردپوستان شرق اسیا – مذهب شینتو – تبدیل و تغییر یافت ( برای اطلاع بیشتر به سلسله مقالات آتی « سیر حکمت و فلسفه در جهان» توجه شود ) بنابراین قران نه سخنان محمد و نه خواب نما شدن های او و نه محصول تجربیات شخص او و نه آموزش های دیگران به وی نبوده و نیست بلکه گفتار ان فرستاده کرامت رسان و خیررسانی است که نزد صاحب خورشید  منظومه شمسی  دارای امکانات و توانمندی های ویژه ای است .

براساس آن چه گفته شد وحی یک پدیده و مقوله قیزیکی است که از نظر قوانین خلقت کاملا شناخته شده ودر فیزیک امکان پذیر است و دانشمندان نیز توانسته اند در ابعادی به آن مبادرت کنند. و در سالهای دهه چهل شمسی دانشمندی با نام مهندس غلامرضا اربابی در کتابی در باره شگفتی های مغز انسان در خصوص وجود دستگاههای کنترل کننده مغز انسان در کشورهایی چون امریکا و شوروی  بااستفاده از تکنولوژی فوق توانسته بودند از راههای دور افرادی را به ماموریت های خاص وادارند. .--  موضوع تاثیرات امواج خورشیدی در طوفانهای خورشیدی بر انسان ها کاملا اثبات شده است که تایید میکند این امواج بربشرها اثر گذار است-

یک تذکر عجیب علمی در قران که اخیرا واقعیات آن کشف شده است !

این تذکر علمی در آیات 67 تا69 سوره نحل است گفته  که همه فعالیتهای زنبور عسل از جمله یافتن گل ها برای نوشیدن شهد و جمع اوری گرده و مکان گزینی شان براساس وحی است و اگر به دانش حشره شناسی در چگونگی جهت یابی و پیدانمودن غذا و لانه زنبور عسل مراجعه کنیم در میابیم آنان از اشعه ها و پرتوها ی خاص جریان الکترومغناطیس ذر مغز کوچک شان امکان دیدن محیط اطراف را داده و حال آنکه خانواده بزرگ مگس ها و سوسک ها و پروانه ها از رایحه موجود در هوا استفاده می کنند ایا محمد حشره شناس بود که زنبورهای عسل را از دیگر حشرات منفک نموده است ؟! . ... ادامه دارد.

 

.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵
دکتر صادق تقوی

در مطالب قبل گفتیم سروش به مانند تمام معاندین نبوت محمد (ص) چون علی دشتی و ولیدبن مغیره محمد را مفتری و دروغگو می داند منتهی تفاوت سروش با همه دشمنان قرآن دراین است که به تعبیر وی محمد توانست طی بیست و سه سال جمیع مخالفین دانا و متفکریمانند ابوالحکم و ولیدبن مغیره و ابوسفیان را که چه از نظر درک و فهم و چه ازلحاظ سیاسی و اجتماعی اشخاص بزرگ مکه محسوب می شدند تحمیق نماید چنان که تا روزی که زنده بود اورا نه به عنوان یک شیاد بلکه پس از پیروزی نظامی سیاسی برایشان از خود در افکار عامه چهره ی یک مصلح بزرگ دینی ماندگار بدانند و حتی در متاخرین نقابی که سروش برای او ترسیم نموده از وی برداشته نشده اورا از نوابغ بشری محسوب نمایند و حال اینک به فضل هوش سرشار سروش پرده از چهره محمد بکناری رفته و معلوم شده است با خواب هایی که خود آنان را تاویل کرده بزرگترین مفتری و کذاب تاریخ بشری است !! خزعبلات سروش را می توان به دو دسته عمده تقسیم نمود : بخشی که در برنامه پرگار و در میزگردی که فرزند مرحوم مهندس مهدی بازرگان نیز حضور داشت و بخش دیگر آن پس از سخنانی که آقای عیدالعلی بازرگان به دفاع ضعیفی از نبوت محمد (ص) – قرآن  --  پرداخت و این سخنان به سروش خوش نیامد خاصه آنکه آقای عبدالعلی بازرگان در فیسبوگ خود به سروش گوشزد نمود که میان دوستی و حقیقت نباید حقیقت را فدا نمود و به مواردی اشاره نمود که خشم سروش را یزانگیخت و وی در پاسخ به آقای عبدالعلی بازرگان هرآنچه در دل داشت را عیان نمود ه  مواردی از اتهامات و افتراء ات را بر محکومیت محمد و بی اعتباری نبوت  او قرآن مجید افزود تا پاسخی باشد بر سخنان عبدالعلی بازرگان .

اگر چه آقای اکبرگنجی در پاسخ به هجویات جدید سروش  در فیسبوگ خود به مواردی اشارت نموده که برای علاقمندان خواندن آن خالی از لطف نیست لکن همان گونه که در مقدمه نقد سخنان سروش گفتیم  وی بدون توجه به نحوه مطالعه قرآن چه از نظر زبان و قواعد دستوری ادبیات عرب و چه از لحاظ قواعد بررسی تفسیری قرآن که ما آنها را بصورت مفصل در چهارده قاعده ترجمه و تفسیرصحیح  قرآن که شادروان دکتر صادق تقوی پیشنهاد داده است هرآنچه به ذهنش رسیده را به عنوان کشف مشعشع برزبان و قلم آورده براثبات آن کوششها نموده است لذا در این بخش به بررسی و نقد همه آن خواهیم پرداخت . نخستین نکته درنحوه استناد سروش به روایات  این است که سروش در عمل براین باور است که  روایات جملگی قابل اعتمادند ! و لذا مورد استناد می باشند زیرا هرجا که آنان را به نفع بافته های خود میبیند راست و دروغ را مخلوط کرده و اساسا بیمی هم ندارد که روایات کذب را استشهاد گفته هایش بگیرد و این خود نشان می دهد که سروش روش اخباریون را در میان فرقه های ایجادشده در قرن دوم و سوم هجری  مورد قبول و باور دارد. دوم کم سوادی ( بلکه صحیح بیسوادی ) سروش در ادبیات مرسوم عرب در استعمال افعال دستوری زبان آن است که مهمترین چارچوبی است که سروش بر پایه آن آیات قرآن را که در باره حوادث قیامت و رستاخیز مردگان است  دستمایه داستان رویای بیست و سه ساله خود قرار داده که به آن نیز خواهیم پرداخت سوم درموضوع وحی سروش با چشم پوشی از حقایق موجود در آیات قرآن که در این باره سخن گفته است  ( حدود هشتاد آیه) چون با سوء نظر در همه جا میخواهد نظراتش را پیش ببرد نخواسته براین حقیقت گردن گذارد که براساس آیات سوره الحمد موضوع وحی نباء العظیمی است که در صدها آیه قرآن به تفصیل گزارش شده است یعنی آن خبربسیار بزرگی که اساس و اصل نبوت تمام پیغمبران الهی در ادیان الهی است و درباره چگونگی آخرت و زندگی بعد از مرگ بشرهاست و این وحی با توجه به آیات سوره نباء واژه النبی که با الف و لام عهد در ده ها آیه می باشد یعنی آن اطلاع دهنده ای که آن اخبار صحیح و مفصل اوضاع پس از مرگ را از طریق وحی از الله بدست آورده و مامور رساندن آن به مردم است و این موضوع در آیه 45 از سوره انبیاء توضیح داده شده که وسیله خبررسانی فوق قرآن می باشد وخوب بود که سروش که خود را اهل تحقیق و خبره و کارشناس و اسلام شناس می داند یکبار هم شده متن قرآن رابا توجه به قواعد و اصول زبان عربی مطالعه و مرور میکرد تا چنین به هذیان گویی دچار نمی شد و می فهمید واژه وحی که درباره زنبور عسل یا مادر موسی (ع) و آیه 121 سوره انعام که درباره شیطنت های پیشوایان سوء مذهبی است در موارد فوق واژه وحی ارتباطی با موضوع وحی پیغمبران که تفصیل مطالب رستاخیز مردگان و قیامت است نداشته و ندارد و سروش نیز مانند دیگر دکان سازان و دروغ پردازان برای آنکه اصل نبوت پیغمبران را که نباء العظیم باشد انکار نماید مدعی  می شود که به محمد همان گونه که به زنبور عسل وحی شده وحی میگردد و براین اساس باب وحی برهمه کس و چیز همیشه مفتوح است تابتواند اثبات کند به مولوی ها ( که ایشان بوی ارادت خاصی دارد) و شیخ حلب ها ( که ایشان از مریدان وی بودند) و البته سروش ها!! همان گونه وحی می گردد که بر پیغمبر اسلام و حال اینکه در آیه 51 از سوره شوری وحی بر پیغمبران الهی به سه شکل منحصر شده که هر سه آن براساس سوره نباء شرح قیامت و رستاخیز مردگان است و نه داستان سرایی هایی که امثال مولوی و شیخ حلب و سروش به دنبال آن هستند و براساس تذکر قران به امثال فوق وحی الهامات شیطانی است و نه وحی رحمانی .

دراینجا برای آنکه خوانندگان محترم با مطالب فوق از نزدیک و بیشتر آشنا گردند به متن سوره نباء توجهشان را جلب می نماییم:

عم یتساء لون 1 عن النبا العظیم 2 الذی هم فیه مختلفون3 کلا سیعلمون4 ثم کلا سیعلمون5 الم نجعل الارض مهادا6 والجبال اوتادا7 و خلقناکم ازواجا8 و جعلنا نومکم سباتا9 و جعلنا الیل لباسا 10 و جعلنا النهارمعاشا11 و بنینا فوقکم سبعا شدادا12 و جعلنا سراجا وهاجا13 وانزلنا من المعصرات ماء ثجاجا14 لنخرج به حبا و نباتا 15 و جنات الفافا16 ان یوم الفصل کان میقاتا17 یوم ینفخ فی الصور فتاتون افواجا 18 و فتحت السماء فکانت ابوابا19 و سیرت الجبال فکانت سرابا20 ان جهنم کانت مرصادا21 للطاغین مابا22 لابثین فیها احقابا23 لایذوقون فیها بردا ولا شرابا 24 الاحمیما و غساقا25 جزاء و فاقا26 انهم کنوا لایرجون حسابا27 و کذبوا بایاتنا کذابا28 و کل شیء احصیناه کتابا 29  فذوقوا فلن نزیدکم الاعذابا 30 ان المتقین مفازا 31 حدائق و اعنابا 32 و کواعب اترابا33 و کاسا دهاقا34 لایسمعون فیها لغوا و لا کذابا 35 جزاء من ربک عطاء حسابا36 رب السموات و الارض و ما بینهما الرحمن لا یملکون منه خطابا37 یوم یقوم الروح و الملائکه صفا لا یتکلمون الامن اذن له الرحمن و قال صوابا 38 ذلک الیوم الحق فمن شاء اتخذالی ربه مابا39 انا انذرنا کم عذابا قریبا یوم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافریا لیتنی کنت ترابا40

 ترجمه وتفسیر : از یکدیگر چه می پرسند ؟ 1 از آن خبربس بزرگ2 که درآن اختلاف دارند3 این اختلاف ها برایشان سودی ندارد4  وبزودی خواهند فهمید5 آیا زمین را مکانی برای سکونت ایشان نکردیم ؟ 6 آیا کوههارا برای ادامه قدرت ایشان قرار ندادیم؟7 (وجود کوهها که معادن و خاک کشاورزی و ایجاد بارشها و تنظیم بادها از اثرات آنها است باعث تقویت و ادامه زندگانی بشرهاست) ما بودیم  که شما انسان ها را مختلف آفریدیم ( از نظر عقیده و اشاره به تاثیر عوامل محیطی در این تنوع است)8 و خواب شمارابرای آرامش و استراحت قرارداد( لزوم شب برای آن ) 9 و شب را پوششی برای شما کردیم 10 و روز را تلاشی برای معاش 11 و بالای سر شما هفت آسمان محکم بنا کردیم 12 و در میان آنان چراغی روشن  و درخشان قراردادیم13 **  و از آسمان آبی فرود آوردیم 14 تا بوسیله آن دانه ها و گیاهانی که خوراک شما و دام های شما و دیگر موجودات است بروید15 و باغ هایی  با درختان درهم شده 16 ( وجود و خلقت همه آنها ) دلیل بزرگی است که وعده گاه ما و شما آن زمان جدایی است 17( یعنی اگر لازم نبود زندگی در آخرت بوجودآید چنین مقدمات طولانی برای ایجاد زندگی در زمین ومنظومه شمسی ضرورتی نداشت و در آخرت برخلاف دنیا که دوغ و دوشاب یکی است فسادکاران نتایج فسادشان را خواهند دید و نیکوکاران از بدکاران در یک زندگی متنعم جدا خواهند بود آن وعده گاه  از زمانی شروع می شود که در آن بلندگوی مهیب دمیده میشود وشما پس از متلاشی شدن زمین و زنده شدن در زمین آخرت دسته دسته بسوی مکان داوری ما خواهید آمد 18 وآسمان آن زمین را خواهید دید که برشما گشوده خواهد شد و دروازه هایی درآن است 19 وکوههای آن جا رابصورت شکل در سراب لرزان میبینید 20 در جای دیگر گفته شده مانند پشم زده شده است که نشان میدهد نوع صخره های آنجا مانند زمین فشرده و سخت نیست--  آری یقین بدانید دوزخ در کمین گنه کاران است 21 که بازگشتی است برای آن کفران کنندگان22 منظور بزرگان و متنفذان مکه است که دشمن نبوت محمد ندکه سالیانی بس دراز و طولانی در آن خواهند ماند 23 که درآن نه  راحتی و آسایشی است  ونه نوشیدنی 24 مگر آبی جوشان و چکیده ای متعفن25 که از چرک و پوست سوخته دوزخیان است و این پاداشی است مناسب برای فسادکاریهایشان26 زیرا ایشان امیدی به به بودن حساب  اعمالشان نداشتند 27 و بطرز ستمکارانه ای آن را تکذیب میکردند28 و حال اینکه ماهمه چیز را در نوشته ای بشمار آورده ایم 29 در خلقت اطلاعات هیچ گاه نابود نمی شود و این از کشفیات اخیردانش فیزیک است به آنان گفته می شود این عذابهارا بچشید و بدانید جز عذاب چیزی برشما نخواهیم افزود 30 یعنی امیدی بر ترحم و بخشش نیست و به یقین برای آن نیکوکاران پرهیزکار ان زمان رستگاری و سعادت حقیقی است 31 باغ هایی و انگورستان هایی 32 با دخترانی نار پستان همسال 33 و جامی از شرابی پر لذت 34  در آن نه بیهوده ای میشنوند و نه دروغی 35 پاداشی از کسی که تورا به پیغمبری گرفته و بخششی از روی حساب 36 پروردگار تو آن صاحب اختیار دینی است که اختیار آسمانها و زمین و میان آن دو را دارد واو بخشنده تمام خلقت به انسانهاست و کسی اختیار چون وجرا بااو ندارد 37 و درآن زمان آن ملک ها در اطراف الله صف کشیده اند به مقالات زمین آخرت در آرشیو منشورنور بلاگفا رجوع شود38 آن زمان موعود که مورد اختلاف کفران کنندگان است چنین شرح و بسطی دارد پس هر کس خواسن می تواند بسوی پروردگارش بازگشتی خوب یا بد داشته باشد 39 زیرا زندگی دنیایی بشرها کنکوری است که نتایج آن را در آخرت خواهند دید و در آن زمان کفران کنندگان این مطالب خواهند گفت ای کاش من همیشه خاک بودم زیرا پیشتر به ایشان خطرات چنین روزی را گوشزد کرده بودیم  .

..... ادامه دارد.

.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۸
دکتر صادق تقوی

در سوره قلم که سوم سوره نازل شده بر محمد(ص)  می باشد برای اول یار اسم مسلم به این صورت در آیه 35 آمده: " افنجعل المسلمین کالمجرمین" یعنی آیا ما که پروردگار جهانیان هستیم نفراتی را که که کاملا تسلیم راهنمایی های ما هستند مانند آن سرکشان مخالفت کننده محسوب می کنیم؟ از این جمله پیداست در این زمان که شاید چند هفته ای از بعثت محمد (ص) گذشته نفراتی از دین جدید و نبوت محمد جانبداری می کنند و به مقابله باافکار منحط جامعه می پردازند دوم آنکه معلوم میشود واژه مسلمان و مسلمانان که تقریبا از اواخر دوران خلیفه اول بصورت یک شناسنامه برای اعراب درآمد از این آیه منشاء گرفته است و از نظر معنا و مفهوم مسلم و مسلمان یعنی کسی که نسبت به راهنمایی های الله و متن پیغام های او مطیع و تسلیم می باشد و کسی که تسلیم نشد و مخالفت نشان داد گناهکار شناخته می شود هر چند نزد جامعه خود از او با این نام یاد شود.

مسلمانان مورد تذکر این آیه چه کسانی بودند؟ گفتیم دوم مومن بسیار با ارزش پس از بانو خدیجه فردی فهیم و حقجو با نام ابوبکر بود که از دقت در مطالب آیات الحمد و دیگرآیات اقراء و مدثر متوجه شد این مطالب جز کلام الله نمی تواند باشد و حتما محمد بن عبدالله پیغمبر الله است لذا اعلام نمود نبوت اوراپذیرفته وخود نیز سخت به تبلیغ آن پرداخت و چون از سرشناسان مکه بود و از معدود کسانی که سواد داشت واو انساب اشخاص و طوایف و قیابل را می شناخت به مانند یک مورخ از گذشته قبایل ساکن در مکه اطلاع داشت . نام اصلی ابوبکر عبدالکعیه بود و پیامبر اسلام همان روزهای اول به او فهماند باید بدون مزد و اجرت بنده و غلام کس یاچیزی غیراز الله نباشد و لازم است تا نام خود را به عبدالله تغییر دهد و او چنین کرد و به عبدالله بن قحافه معروف شد و علت آنکه اوراابوبکرمی گفتند روی رسمی بود که اعراب اسم پسربزرگ و حتی درمواردی نام قبیله رابصورت نام فرد برای پدر و یا شخص بزرگ قوم بکار میبردند و چون نام پسر بزرگ وی " بکر " بود چنین می نامیدندش ابوبکر تقریبا هم سن محمد بود و مردی بود بس ثروتمند و خوش خلق و مهربان و نیکوکار و میهمان نواز و از این روی دارای دوستانی دربین اشراف و بزرگان مکه بود که بعضی از آنان مانند خودش سرشناس و ثروتمند بودند و به علت شناختی که از مسایل مربوط به طوایف و قبایل داشت و در فعالیتهای بازرگانی نیز ارتباطات گسترده تجاری با شهرها و سرزمین های دور و نزدیک داشت و در قضاوت صحیح معروف بود از بزرگان مورد وثوق و اعتماد مکیان محسوب میشد و در امور پیش آمده میان سردمداران قریش و دیگران از مشورت او استفاده می کردند و تبلیغات او باعث شد نفراتی فهمیده و بیغرض از دوستانش مسلمان شوند که نامشان به شرح ذیل ثبت و ضبط است:

عثمان بن عفان که تقریبا از محمد (ص) سه سال کوچکتر بود و زبیربن عوام که برادر زاده خدیجه بود و عبدالرحمن بن عوف که سی ساله نوشته اند و سعدبن وقاص که بیست سال ذکر کرده اند و طلحه بن عبیدالله و ابو عبیده جراح و غیراز این ها که جملگی جزء عشره مبشره بودند ابوسلمه مخزومی و عثمان بن مطعون و ارقم بن ارقم نیز جزء مسلمانان شده و بدین ترتیب به صورت مستقیم یا غیر مستقیم چندین نفر توسط وی و افراد مذکور نیز اسلام آوردند که نام شان با ذکر نام قبایل و طایفه و عشیره شان در تواریخ اسلامی ضبط است.

دو نام دیگر در ردیف نام مسلم که در سوره قلم آمده ---  در سوره قلم برای اول بار می بینیم دو اسم دیگر نیز برای کسانی که به دین اسلام اظهار ایمان کردند ذکر شده یکی " مهتدی " یعنی راه یافته و منظور  کسی است که راه راست را خوب دریافته و می تواند بصورت صحیح آن را تشریح کند و خود را سرگردان و بی اطلاع نشان ندهد و معنای این اسم درآیه 7 سوره قلم برای شخص محمد و طرفدارانش بکار برده شده که باید گفت مسلمان حقیقی کسی است که راه یافته به تمامی اصول و فروع اسلام باشد دوم اسم که در این سوره آمده لفظ " متقی " است که در آیه 34 این سوره برای مومنان حقیقی نبوت محمد(ص) ذکر شده است ودر قرآن متقی یعنی کسی که خوب را از بد تشخیص می دهد و از هر چه بد باشد می پرهیزد و قطعا چنین فردی از عذاب هایی که در قرآن شرح داده شده خواهد ترسید ( قرآن هر پرهیز کننده از بدهای ظاهر و مشهور را متقی نمی داند)

کلماتی که که از سوی خالق عالم در سوره قلم گذاشته شد تا بهانه گیران برمحمدخرده گیری کنند!!

در آغاز سوره قلم چیزی وجود داشت که باعث شدت حملات مخالفین و توده عوام به محمد شود و آن در آغاز سوره و بشرح ذیل می باشد:     نون  « ن » و القلم و مایسطرون ؟ یعنی نون و سوگند به قلم و آنچه مخالفین  تو که در باره ات خواهند نوشت !!؟

 نون  و سوگند بقلم یعنی چه ؟ و اصلا مگر نوشته ی مخالفین نبوت محمد(ص) که همه در تکذیب الهی بودن مطالب قران  است چه ارزشی دارد که به آن الله سوگند یاد کرده ؟ مگر جز این است که در بدو تبلیغات محمد(ص) او را دیوانه و دروغگو و مفتری به الله و جن زده خواند ه اند؟ ویااینکه اینها را افسانه و اساطیر الاولین میخواندند و اینکه به او آموزش داده اند تا بگوید مگر نه اینکه

آخرین آن کشفی است که آخرین نابغه قرن آنها را خواب نما شدن محمد در یک رویای طولانی بیست و سه ساله عنوان نموده است ؟

پس منظور الله ازاین سوگند چیست ؟ حال آنکه در سوره  به محمد برای برطرف نمودن ناراحتی اش از بهتان دیوانگی مخالفان که به او میگویند گفته شده تو به نعمت پروردگارت دیوانه نیستی در اول همین سوره کلماتی گفته شده که وقتی از محمد میپرسند این چیست و چه معنایی دارد؟ محمد میگوید نمی دانم!! وقتی به او می گویند تو که از قلم زدن و نوشتن بی بهره ایی چگونه به فحاشی های مخالفانت سوگند میخوری محمد سکوت میکند و در کمال تعجب بااینکه می داند با گفتن آن حربه موثرتری به مخالفینش می دهد تااورا دیوانه بخوانند درمقابل مسجدالحرام کنار کعبه باصدای بلند می خواند : ن  والقلم و مایسطرون ........ نون و  برآن چه مخالفینت درباره ات خواهند نوشت سوگند که به نعمت پروردگارت دیوانه نیستی و بر تربیت بس بزرگی می باشی! تاثیر همین دو سطر از آیات سوره قلم را خوانندگان محترم در ذهن شان تجسم کنند زمانی که در پاسخ می گوید نمی دانم مقصود از نون چیست و بعد از این همه سرزنش ها و دشنام ها و تهمت ها اندک نفراتی هم که به او ایمان آورده اند و در تبلیغ درستی او مورد اذیت و آزار قراردارند حال می بینند محمد خودبه آن چه میگوید نمی داند چه پیامی است؟! از یک طرف معاندین خوشحال که گفته محمد را اثبات بر دیوانه  بودنش گرفته و از سویی انگشت شمار مومنانی که با ناراحتی از خود می پرسند چرا باید محمد چنین مطالبی را به زبان آورد که چنین موجب محکومیت او را فراهم نماید؟ ! سخن را اینجا نگاه داشته تا ببینیم چه منطقی پشت این موضوع وجود دارد؟ .....ادامه دارد . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۱
دکتر صادق تقوی

آیه چهارم که در سوره صافات آمده (82) درآن تذکر داده شده است فقط شیعه پیغمبران و پیروان ایشان را از دیگر شیعه ها استثناء نموده و فرموده ابراهیم (ع) شیعه نوح بوده یعنی دستورات تربیتی و تعالیم دینی را از نبوت آن حضرت نوح نبی می گرفته ( بین حضرت ابراهیم و نوح (ع) حدود هزار سال فاصله زمانی بوده است یعنی ابراهیم (ع) در زمان سومر دوم حدود 2100 قبل از میلاد میزیسته و حضرت نوح متعلق به سومر اول است که تاریخ آنان رادر مقاله تاریخ مبارزات دینی پیامبران الهی خواهیم آورد) واین میرساند که تنها گروهی می تواند خود را ناجیه و امیدوار به نجات بداند که پیرو شخص پیامبرش باشد چه شیعه حقیقی بودای نبی و یا شیعه حقیقی زرتشت پیامبر و یا حضرت عیسی و یا موسی ویا نبی اکرم زیرا چنین گروه هایی باپیروی از پیغمبر خود درصدد خواهند بود از کتاب آسمانی خویش و سنت پیامبرخود روی ترازویی که میزان راستی و سنجش خواهد بود انحرافات جامعه خود را معلوم کرده و با آن مقابله کنند و خوانندگان محترم ملاحظه میکنند با چنین نگاهی است که قران واسلام نه تنها به حل کلیه اختلافات  وتنازعات دینی مسلمانان بلکه به شکلی عالی تمام مذهبیون جهان در دین و مذهب  خود به راحتی میتواند دشمنی ها رابه دوستی و مهربانی پایدار تبدیل نماید. وازهمین روی مکتب تربیتی عالیه نزد الله به عنوان دین حقیقی و قابل قبول قران و اسلام است که متن دست نخورده آن قرآن هم اکنون در اختیار بشرهاست.در چنین تفکری انسانها تسلیم دستورات هدایتی و تربیتی پروردگار خویش اند و نه آرای اشخاص و بدین ترتیب میان هیچ یک از پیامبران الهی تفاوتی نمی بینند و اگر به نیکوکاری هایی که در متن کتب دین شان آمده عمل کنند باهر اسم ظاهری که مشهورند اهل نجات اند چه بودایی یا زرتشتی یا مسیحی یا موسایی و یا مسلمان پیرو محمد(ص) و طبق آیات قرآن نزد الله چون حقجوی حقیقی اند الله از آنان خوشنود است و اعمال ایشان نزد الله مقبول است.

در مسلمانان تمام کسانی که خود را منتسب به امامانی چون مالک یا ابوحنیفه و یا شافعی و احمدبن حنبل و زید و امام صادق (ع) ویا سایر روسای  درجه یک دینی خود می دانند باید به اصولی که در بالا گفته شد به جد توجه دقیق و سعی بلیغ داشته باشند تا در آخرت نزذ الله تعالی و پیغمبراسلام (ص) و بزرگان فوق سرافکنده نباشند و عذر به تقصیر نیاورند.زیرا این اشخاص خود هیچ نقشی در چنین فرقه گرایی نداشته و چون خوشبختانه این اشخاص در زمان حیات خویش با اینکه سواد و کتابت می دانستند و روایات منتسب به ایشان به خط و امضای آنان نیست و خودشان نیز فرموده بودند هرروایاتی که ازما به شما نقل میشود اگر باقرآن تطبیق نمی کند آن را به دیوار بزنید لذا در دنیای معاصر طرفداران فرقه های منتسب به اشخاص پاکدامن فوق دچار همان آشوب هایی شدند که اصحاب کلیسا پیش از اینان دچار شده بودند و گروههایی نیز که تحت عنوان مخالفین موهومات و انحرافات مذهبی به مخالفت و دشمنی  با ادیان وحیانی مشغولند وبدون اطلاع از متن تعالیم حقیقی آنان که از طریق قرآن قابل درک و اصلاح است به حملات قلمی و زبانی با آنان می پردازند خود موهوم گویان خیال پردازانی می باشند که تیر در تاریکی می اندازند و نزد عقلای حقیقی نه به عنوان اصلاح طلب حقیقی که مغرضین سطحی نگر شناخته می شوند و در آخرت نیز جزء ستمکاران محسوب میگردند.

حال پیش از آنکه به مقوله اصلاح گری در دین پرداخته و ببینیم اصلاح طلبان دینی چه کسانی اند بایدببینیم دین به چه معناست و آیا مفهوم اصلاح طلبی دینی با آن موضوعیت دارد و بعد اینکه چه کسان و یا اشخاص و گروه هایی را می توان مصادیق آنان دانست. در پاسخ به اینکه دین به چه معناست باآنکه در علوم اجتماعی تعاریف مختلف از دین بعمل آورده اند لکن با توجه به سوره الکافرون قرآن هر روش اجتماعی که کسی بر خود انتخاب می نماید همان دین و مذهب اوست چنانکه در این سوره روش اعتقادی و اجتماعی کافران و منکرین نبوت محمد (ص) در مکه دین کافران معرفی شده همانطور که روش اعتقادی و اجتماعی پیغمبراسلام(ص) دین آن حضرت معرفی شده است در تایید آن چه گفته شد می بینیم در آیات سوره هود منکران نبوت هود ( آیات 84 تا 93) به وی ایراد می گیرند چرا هود برخلاف روش های اجتماعی شان به مخالفت باآنها می پردازد و خصوصا در آیه 87 به وی معترض شده که آیا نماز تو  وادارت کرده  با آن چه پدرانمان  آموخته اند به مخالفت بپردازی؟ ( این عقاید طبق آیات قرآن باورهای مشرکانه  ناشی از اطاعت بنده واری است که ایشان از پیشوایان مذهبی شان که تبلیغ و ترویج میشد و براساس بزرگداشت از مقدسین مرده شان بود است)  هود در پاسخ به ایشان خود رااصلاح گری در باورهای غلط اعتقادی و روش های نادرست اجتماعی معرفی می کندکه از جانب الله برآن مامور شده . بنابر این از دیدگاه و زبان و ادبیات الهی هر شخص و جامعه ای دارای هرنوع باور و اعتقادی باشد که اعمال فردی و اجتماعی شان بر آن اعتقاد و باورها شکل گرفته باشد و افراد خود را ملزم برانجام و عمل به آن کنند و بدانند همان دین و طریقت و مذهب ایشان است .

در طبقه بندی ادیان نیز باید گفت غیراز دینهای فردی که هرکسی می تواند داشته باشد و براساس آن عمل کند دین هایی که زنجیره فلسفی دارند و می توانند گروه هایی را هم عقیده خود گردانند به دو دسته اصلی تقسیم میشوند : اول دین هایی که بااعتقاد بر قوانین طبیعی و بدون دخالت های الله و نبوت و نظارت خالق عالم بر خلقت و زندگانی بشر ها بنا شده اند که طبیعیون معروف ترین این ها هستند و در اصطلاح ادبیات ادیان الهی به دهریون معروفند.دوم ادیانی که در آن علاوه بر فعال دانستن قوانین طبیعی الله به دخالت های غیر عادی و به ظاهر غیر طبیعی خالق عالم و نظارت او و نبوت اعتقاد و باور دارند هریک از این دو نوع دین  فوق خود به دین های فرعی دیگر تقسیم می گردند و باید گفت تمام مردم دنیا در اعتقاد براینکه جهان را سازنده ای است مشترکند و اختلافشان در چگونگی خالق  و سازنده آن و چگونگی دخالت و نقش آن سازنده و خالق است ( برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به مقاله 2 تعریف دین در جامعه بشری و نظرات جامعه شناسان و مقاله 3 ماهیت دین و فلسفه دین از نظر قرآن و مقاله 4 هدف غایی دین و نقش آن در سرنوشت انسان ها در آرشیو منشور نور در بلاگفا) .... ادامه دارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۲
دکتر صادق تقوی

اردیبهشت سال جاری در برنامه پرگارشبکه تلویزیون بی بی سی  گزارشی با دعوت از دو میهمان آقای عبدالعلی بازرگان و عبدالکریم سروش تحت عنوان « آیا مطالب قرآن خواب یا رویای محمد است» برآنتن رفت . عنوان فوق که از جدید ترین نظریات عبدالکریم سروش گرفته شده واکنش های مختلفی را در بین بینندگان این برنامه اعم از پژوهشگران و سایرین ایجاد نموده است . البته باید دانست چنین افاضاتی ازسوی آقای سروش هراز چندگاهی در عرصه آراء و اندیشه های حول دین و شریعت اسلامی و قرآن پژوهی تازگی نداشته و مسبوق به سابقه است لکن آنچه در نظریه جدید سروش بدیع می نماید به باور ایشان نوعی اکتشاف در ارایه راه حلی قطعی بر توضیح چگونگی   نبوت  پیامبراسلام است. عبدالکریم سروش که تاچند سال پیش در کسوت یک روشنفکر شیعه و مسلمان معتقد به نقادی تفکرات چپ درمناظرات تلویزیونی  خودی می نمایاند در ادامه تغییرات ذهنی و عقاید خویش  که ملهم از تصوف ادبی شعرای معروف ایران زمین بوده است در آخرین  نظریات خود پیرامون اسلام و قرآن تحت عنوان  < بسط  تجربه نبوی>  و " قبض و بسط شریعت "  مطالبی را در خصوص وحی و قران و محمد(ص) ارایه نموده که لغزشهای آشکار و مهمی را دارا بودو متاسفانه در آن زمان دربرابر تئوری غیر علمی و استدلالهای سست و روش غیرمنصفانه او وتاویلات بکار رفته هیچ واکنشی بصورت نقد آن مطالب توسط علمای وقت جمهوری اسلامی صورت نگرفت و تنها نقدنوشته شده توسط آقای بهاالدین خرمشاهی در روزنامه  ایران با استنادات برخی آیات قرآن منتشر گردید که هرچند در فضای سکوت آن زمان جالب توجه مینمود لکن به نظر میرسیدپاسخی کاملا جامع و همه جانبه نگرانه نیست  در ادامه بررسی نقادانه محدود نیز اسلام شناس و قرآن پژوه معاصر ایرانی آقای سهراب بیات تویسرکانی  طی دو کتاب پژوهشی < هویت تاریخی لقمان درقرآن> و کتاب دیگری با نام < دیوار بزرگ چین یا بزرگترین سد روی زمین ( سد ذو القرنین) > پاسخ موجز و در خوری داد که توسط انتشارات مهرداد درتهران سی متری نیروی هوایی فلکه چهار گوش چاپ و منتشر گردید که خواندن آن اطلاعات مفیدی در اختیار خواننده علاقمند میگذارد.  از انجایی که نقطه نظرات کنونی عبدالکریم سروش ماحصل گذشت دورانی از زمان است که زیاد هم دور نیست برای آنکه خوانندگان محترم زمینه هاو چگونگی لغزش و انحراف این نظریه پرداز معاصر را در طی زمان کوتاه بهتر درک نمایند دراینجا بصورت فشرده و مختصر نظریات فوق را خواهیم آورد تا سیر تطور افکار سروش را که در نهایت به آخرین ایستگاه خود رسیده است نشان دهیم.

عبدالکریم سروش در مصاحبه خود با ماهنامه آفتاب در رابطه با بسط تجربه نبوی پس از شرح ناقصی از کیفیت شکل گیری تئوری تکامل داروین و استفاده از آن برای تحلیل  و تبیین مسئله وحی در قرآن سخن را چنین ادامه میدهد << به گونه دیگری نیز می توان تئوری پردازی کرد که آن تئوری پردازی تقریبا همان چیزی است که من در بسط تجربه نبوی آورده ام . ( با الهام از تئوری داروین)  چطور است که مادر پدیده  وحی سخن از تطابق با محیط بگوییم بدین معنا که مسئله را به این صورت تبیین کنیم ( وحی پدیده ای است که با محیط منطیق میشود و کاملا رنگ محیط را بخود میگیرد) محیط در این معنا که میگوییم مفهومی اعم دارد  اعم است از آنچه در جامعه عربی آن روز رخ میدهد آنچه در شخصیت پیامبرمی گذرد حوادثی که در طول زندگی پیامبر و درگیریهای سیاسی و اجتماعی او پیش می آید و زبانی که درجامعه وی جاری است و از این قبیل . این هم یک طراحی است . این مدل تمام آن داده هایی را که عرض کردم کنار هم نشانده همه را مصبوغ به صیغه واحدی کرده و برای همه حکم یکسانی صادر می کند هیچ یک را جداگانه مستند به اراده جداگانه ای از خداوند نمی کند من البته به دنبال دلایل فلسفی مسئله نمی روم والا میشد اینها را به زبان متافیزیکی و فلسفی هم بگوییم . من در بسط تجربه نبوی در بحث ( ذاتی و عرضی در دین)  در واقع از این طرح دوم پیروی کرده ام به این معنا معتقد نیستم که هر یک از اینها را خداوند جداگانه اراده کرده و برای هر کدام مصلحتی داشته که شاید به عقل ما برسد و شاید نرسد --- < خوانندگان محترم چون هدف ما از آوردن این مطالب نقد نظریه سروش نیست از پاسخ به این سخنان گذشته آن را به فرصت مناسب موکول میکنیم آوردن مطالب وی برای این است  که ببینید سروش چگونه گام بگام درحال تغییر نظریاتش و مقدمه لغزش و انحراف کنونیش از مدتها قبل آغاز شده بود --> اینطور فکر نکرده ام بلکه از راه دیکری رفته ام و نظریه ( بسط تجربه نبوی) از اینجا پدید آمد من معتقد نیستم که خداوند می دانست که فلان کس فلان سوال را از پیغمبر خواهد کرد و پیشاپیش آیه ای را حاضر کرده بود تا آن سوال را کرد آن را همان جا به پیامبر وحی کند . میتوان این مسئله را به این صورت دید که پیامبر با سوالی روبرو میشد نفس سوال آنچه را که به منزله جواب به سوال کننده داده میشد تولید میکرد  این مسئله در مورد حکمی که در باره حادثه خاصی بیان میشد نیز صادق است تااینجا من طرح مسئله را گفتم و توضیح دادم که می توان بادوچشم بمجموعه این حوادث نگاه کرد حال در اینجا ممکن است شما از من بپرسید : ( پس جبرئیل چه بود؟) بحث جبرئیل و نحوه نزولش برپیامبر بحث مکانیزم هاست من فکر نمیکنم درماهیت مسئله تفاوتی ایجاد کند در پاسخی هم که به آقای خرمشاهی نوشتم این مطلب را آورذم دراینکه چطور ماوراء طبیعت باطبیعت تماس میگیرد فلاسفه تئوری پردازیها یی کرده اند اما در ماهیت قضیه هیچ تغییری ایجادنمیکند ما درپی توضیح و تبیین رویه طبیعی مسئله هستیم  علی ایحال من این مسئله را درتبیین پدیده نبوت مهم نمی شمارم برای اینکه بحث جبرئیل رویه ماوراء طبیعی مسئله است .  آنجا مطالب فراوان میتوان گفت از جمله اینکه وسیله ارسال وحی ملک است یا... این استکه وقتی به رویه طبیعی مطلب نگاه میکنیم نوعی انطباق با محیط را می بینید و همانطور که عرض کردم میتوان برایش چنان طرحی را قایل باشید ...... ابتدائا درباره یکی از موارد مهمی که در این آیات مطرح شد که مربوط به مسایل تاریخی ذکر شده در قرآن است نکته ای را متذکر میشوم. اگر در آنچه  از مسایل تاریخی در قرآن آمده است همانی است که عربها باآن دست به گریبان بوده اند از پیامبری به نام زرتشت در قرآن هیچ اسمی برده نشده است ولی مثلا مجوس که طایفه ای در ایران آن روز بودند*# و با اعراب ارتباط داشتند یکی دوباری ذکری رفته است عموم پیامبرانی که در قرآن از آنان یاد شده همان پیامبران بنی اسرائیل هستند که عربها کم و بیش باآنان آشنایی داشته و داستان هایشان را می دانستند**# و اطلاعات کامل و یاناقصی در باره شان داشتند. درآیه ای داریم که : وانکم لتمرون علیهم مصبحین  شما روزها از کنار خانه ها و شهرهای ویران شده شان عبور می کنید.... در قرآن آنچه در دیگر نواحی زمین می گذرد و ادیان و فرق و مکاتبی که در نواحی دیگر زمین هست اصلا ذکری نشده است من این مسئله را قرینه ای برآن تئوری انطباق و تناسب آیات با محیط آنروز عربستان  میگیرم .....بنابراین همه پیامبرانی که ذکرشان در قرآن آمده و ادیان و معجزاتشان مورد بحث قرارگرفته پیامبران و ادیانی هستند که در جامعه عربی  ان روزگار ذکرشان رواج داشته و کاملا بیگانه با محیط عربی  و اعتقادات و اطلاعات مردم عرب نبوده است..... پایان مطالب سروش >>

در مجموع ازگفته های سروش با نشریه فوق می توان فهمید وی وحی را ساخته شخص محمد دانسته که آن منطبق با یافته ها و مشاهدات او بوده است بنابر این در مقطع زمانی فوق سروش نیز مانند همه منکرین زمان محمد (ص) در مکه و مخالفین تاریخی نبوت محمد و اصولا همه نبوتهای الهی  درهمه ملل و ادیان گذشته وحی و موضوعات  وحیانی را ساخته ذهن محمد و امثال او چون عیسی و موسی و ابراهیم و زردشت و ... در تاریخ بشر میدانسته است ( هنوز تئوری خواب نما شدن محمد را در ذهن خویش نپرورانده بود.)  اینک خوانندگان محترم با سوالی روبرو میشوند  آیا ممکن است صدها مطالب متنوع تاریخی " علمی " موجود در متن  قرآن با سبک و سیاق خاص که هیچ شباهتی با سبکهای ادبی قبل و بعد ش ندارد ناشی از یک خواب چندین ساله باشد ؟ خواب و رویای بیست و سه ساله ای که در شرایط زمانی و مکانی مختلف با پیشامدها و رویدادهای محلی و منطقه ای بس متفاوت اما در عمل بصورت منظم وسیستماتیک به موضوعات خاص همچنان بپردازد  بدون آنکه در آن  اثری از گذشت زمان و تغییر در پیام آن دیده شود.؟ در این بخش سعی داریم ضمن پاسخ به سوال مذکور نظریه جناب سروش را در بوته آزمایش راستی آزمایی نماییم.

وماکنت تتلوا من قبله من کتاب و لاتخطه بیمینک اذالارتاب المبطلون48 بل هوایات بینات فی صدور الذین اوتواالعلم ومایجحدبایاتنا الاالظالمون49 وقالوا لولاانزل علیه ایات من ربه قل انما الایات عندالله وانما انانذیرمبین50 اولم یکفهم اناانزلنا علیک الکتاب یتلی علیهم ان فی ذلک لرحمه و ذکری لقوم یومنون 51 قل کفی بالله بینی و بینکم شهیدا یعلم ما فی السموات و الارض والذین امنوا بالباطل و کفروا بالله اولئک هم الخاسرون 52 سوره عنکبوت

ترجمه: و ( ای محمد) توپیش از قرآن هیچ نوشته ای نخوانده و نوشته ای را با دستت ننوشته بودی بااین حال کسانی که به راه باطل میروند

درپیغمبری تو شک میکنند 48 آری مطالب قران نشا نه های روشنی است که فقط به سینه دانشمندان حقیقی جایگاه آنهاست وغیراز ستمکاران کسی نشانه های ماراانکار نمیکند49 ومنکران نبوت تو گفتند چرا براو ازنزد پرورنده اش آن نشانه های ترساننده مافرفرستاده نمی شود؟ بگو آن نشانه های خطرآفرین نزدالله است ( یعنی به اختیارمن نیست ) ومن غیراز اعلام خطرکننده آخرت نمی باشم 50 آیابرای این منکرین نبوت تو همین کافی نیست که مطالب صددرصد درست ولازم وعالی قرآن رابرشخصی بیسواد چون تو فروفرستاده ایم که برایشان بخوانی؟ به یقین در این کار رحمت و موضوع توجه برانگیزی است برای آن پذیرندگان 51 بگو میان من وشما گواه بودن الله کافی است زیرا او آنچه در آسمانها و زمین باشدرا میداندوآنان که به چیزهای باطل می گروند و الله را کفران میکنند ایشان زیان گنندگان حقیقی خواهند بود 52 سوره عنگبوت

بیش از چهارده قرن قبل دینی از جانب الله تعالی توسط پیامبری بنام محمدبن عبدالله درمکه و جزیره العرب پدیدآمد که مقررشده بود آخرین دین پاک برای جهانیان باشد که عالیترین روش تربیتی را به بشر عرضه نماید. دراین روش زندگی که توام با ایمان منطقی اصلاحاتی اجتماعی ارایه شده است با آنکه روی منطقی بودن و وجود موانع ایمانی آن کمتر مورد پذیرش قرار گرفت بصورتی معجزه آسا به کمکهایی از الله  تمامی ملل راتحت تاثیرخود قرار و بزرگترین نهضت تمدن ساز جهان گردید این نهضت الهی با کوششهای تربیت شدگان متفکر و فداکار اولیه و باپشتوانه امدادهای الهی درکمتراز یکصدسال جهانگیرشده بطوری که امروزه قویترین و منطقی ترین دین بشمار میرود با بیش از چهل دولت اسلامی و نزدیک به یک میلیارد نفوسی که به نام آن خوانده میشوند . متاسفانه از یک قرن پس از بعثت و انتشار آن فسادخواهانی که دشمن اصلاحات اجتماعی عمیق اسلامی بودند از کم ایمانی و کم اطلاعی مسلمانان سوء استفاده کرده در صدد برآمدند قدرت پیروان آن را که به سرعت سایر ملتها را دربر میگرفت تضعیف کنند لذا از طریق جعل روایات ضد قرآنی و موهوم اززبان پیغمبر و اصحابش و امامان جامعه آنروز که به پاکی و عالم بودن شناخته میشدند فرقه ها ی متعدد با تربیتهای گوناگون غیر و ضد قرآنی با ظاهر اسلامی جامعه را چنان آلوده و گرفتار آراء و نظریات خودکنند که تنازعات دینی و اجتماعی و سیاسی بوجودآمده طرفداران آن به مانند سایر ادیان و مذاهب قبل درگیر بدآموزیها و انحرافات گسترده شده بجای تبلیغ و اصلاح خود و دیگران به دفاع ضعیفی ازخود بپردازند چنانکه امروزه میبینیم کار مسلمانان بااین همه جمعیت و دولتهای موجود به جایی رسیده که نه فقط نمی توانند برتری از خود نشان دهند بلکه کم و بیش تحت نفوذ دیگرا قراردارند و از اسلام و تربیتهای عالی آن جز اسمی که تردیدها و سیاه نمایی هایی جاهلانه و فضاحت بار و برخلاف فطرت انسانی است چیزی به دست نمی دهد.

بدی های ناشی از نتایج این انحرافات و آموزه ها درمیان جوامع اسلامی خود موجبات انواع ستم ها و عقب ماندگی ها شده که این خود برای برخی چهره های بظاهر روشنفکر فرصتی بوجودآورده تا با طرح دیدگاه های خود زمینه انحرافات و خطاهای دیگر را در پوشش و لباس آگاه سازی و اصلاح و تبیین صحیح مسایل و موضوعاتی که طی سالیان دراز توسط دروغ پردازان و دشمنان زخم خورده و سوء استفاده چیان مذهبی منتشر و رایج میباشند ایجاد نمایند مشرب های فکری بوجودآمده بااستفاده از تعاریف و تعابیر نادرست و ناقص و حتی در تعارض با حقایق قرآنی و اصیل اسلامی که پاک از هر گونه نقص و شبهه و موهومی است نه تنها مارا با اشتباهات و لغزشها و اغراضی که از گذشته تاکنون ارایه شده اند آگاه نمی سازد بلکه این خطر رادارند که با نشانی و آدرس غلط داده شده زهر را بنام دارو و هلاکت را بنام شفا بکام تشنگان حقایق جویندگان علاقمند عرضه دارند. مخالفین روشهای جاهلانه کنونی مسلمانان که گمان دارند ریشه های مصائب و سیاهی ها و شقاوتهای موجود مربوط به قرآن و ذات اسلام است ازمنظر و باور خود به داوری و ارزیابی جاهلانه اسلام می پردازند عقده گشایی ها و کینه کشی ها نیز افزون بر مطلب باعث گردیده برعلیه قرآن و شخص پیامبر اسلام و نبوت او سخنان و نوشتجات گوناگون منتشر و تبلیغ شود و بواسطه آن هر چه خارج قرآن پاره ای از پیشوایان قدیم اسلام در تفاسیر نادرست خویش روی تلقینات دشمنان در لباس دوست به قرآن و محمد(ص) بسته اند علاقمندان آن طور که شایسته است با روش اجتهادات و حسن جدل توصیه شده در متن قرآن نتوانسته اند درمقام پاسخ برآیند. سخنان اخیر عبدالکریم سروش در برنامه پرگار تلویزیون بی بی سی لندن که در اردیبهشت جاری پخش شد یک نمونه کامل از این مدعاست . سروش که برخلاف همه بدیهیات مطلبی را عنوان نموده که حتی مخالفین معاصر محمد(ص) درمکه و دیگر ان پس از آن طی قرون بعد هیچگاه چنین ادعایی ننمودند و متاسفانه پاسخ درخور نیز ارایه نگردید.

دربررسی متون ادیان الهی ویژگی بارز آنها این است که مطالبی در پیغام آنان است که گفتن آنها بوسیله نوابغ بشری ممکن نباشد تا معلوم شود این پیغامی است از جانب الله بر بشرها . و نه از فکر انسانی پیغمبران و این ویژگی مخصوصا در قرآن که نبی آن خود را آخرین پیامبر الله معرفی نموده بطور اکمل مشهود است .بااینکه سطح مطالب عالی  در    قرآن در موضوعاتی است   فلسفی و اجتماعی و اخلاقی و تاریخی و مطالب پیغمبران گذشته که هر کسی در هر بخش آن سخنی گفته و یا نظری بدهد خطاها و اشتباهات زیادی درآن خواهد بود وجود ده ها آیات شامل پیشگویی های اجتماعی و تارِیخی برای 3 و 9 و 10 و 100 و 1000 سال و بیشتر که بخشهایی از آن بوقوع پیوسته اند و نیز اطلاعات علمی مجمل که بخشهایی از این متن منحصر بفرد را تشکیل میدهد بهترین شاهد برالهی بودن آن است که درصددیم به بررسی نمونه هایی از آنها پرداخته تا ببینیم سخن آقای عبدالکریم سروش تا چه پایه و اندازه محکم و متین است .درباره منحصربفرد بودن متن قرآن که به اعتقاد ما نه سخن محمد و نه (بزعم سروش ) نتیجه بیست و سه سال خواب دیدن محمد(ص) است     دقت در ارتباط آیات سوره فاتحه الکتاب ( سوره الحمد) با تمام آیات قرآن است .

سوره الحمد که در شب بعثت پیغمبر اسلام به همراه آیات اول سوره علق بر محمد(ص) نازل گردیده در میان مسلمانان با نام های ام القران و اساس و فاتحه القران و الحمد الاولی و سبع مثانی ووافیه و قرآن عظیم معروف است و علت تمامی اسامی فوق در مفهوم آیات این سوره مختصر و فشرده است زیرا نسبت آیات سوره مذکور به تمام آیات سوره های قرآن نسبت اجماع و تفصیل است یعنی محتوا و مضامین اصلی قرآن در سوره الحمد متجلی است. که مفاهیم محوری دین اسلام است و بقول زرکشی در البرهان فی علوم القرآن آموزش مفاهیم قرآن بااین سوره آغاز می شود.و شامل همه معارف قرآنی است.

جالب اینجاست که در زمانی که به نزول آیات اول سوره علق و تمام آیات سوره الحمد محمد به نبوت الهی منصوب شد مخالفتهای وسیع با مفهوم آن توسط بزرگان مشرکین و کفار قریش نظیر ولیدبن مغیره و ابوالحکم (ابوجهل) از فردای آن شب بعثت دیده میشود زیرا مطالب آن تماما برعلیه باورهای مشرکانه قریش و مردم مکه بود و آنان این مطالب را ساخته ذهن محمد میدانستند و محمد را پیامیری کذب و خود ساخته می خواندند در بررسی همه کتبی که تاکنون علیه نبوت محمد و اسلام نوشته شده اند این اتهام دیده میشود چنانکه علی دشتی در کتاب بیست و سه سال خود چنین گفته و سروش نیز پیش از ارتقای مخالفتش با نبوت محمد سوره الحمد را ساخته حود محمد میدانست و در پروسه تحولات فکریش آن را ناشی از رویای وی میداند.

در بررسی ارتباط مفهومی        آیات الحمد با بیش از ششهزار آیات یکصد و سیزده سوره ای که در طول سیزده سال مکه و ده سال مدیته برمحمد نازل شده اند دقت در محتوای این سوره هفت آیه ای   نشان میدهد نوع سنخیت دقیق و عمیق میان تمام مضامین آیات سوره های قرآن و این آیات دیده میشوند( علیرغم همه تنوع موضوعی آنها که دریک بررسی میتوان کل آیات قرآن را حدودا به سیصد و شصت عنوان وموضوع فرعی طبقه بندی کرد که ما در مقالات تاریخ نبوت محمد(ص) و قرآن به آن خواهیم پرداخت ) که این خود بزرگترین دلیل بر الهی بودن متن قرآن مجید است و سطحی نگری خیالبافانی نظیر سروش که نتوانسته اند حنی به درکی نازل از شگفتیهای این اثر بی بدیل دست یابند.

ویژگی های آیات سوره الحمد و ارتباط معنایی آن با آیات نازل شده در بیست و سه سال نبوت محمد (ص)

بایددانست علت نزول آیات سوره الحمد یا فاتحه الکتاب در شب بعثت پیغمبر اسلام در اهمیت معنایی آن بوده است. زیرا به نزول آن اولا محمد دریافت که چگونه درآینده که به تدریج براو آیاتی وحی میکردد قرآن را به شکلی که در دسترس ماست سوره بندی و تدوین نماید که  براساس سه اصل گذشته یا مبداء و اجتماع یا انسان [حال] و آینده یا معاد[ رستاخیز] می باشد. دوم باتوجه به مفهوم آیات الحمد همه آیات سوره های قرآن حول محور گفته شده در مدت بیست و سه سال بر محمد (ص) به شرح ذیل نازل گردیدند:

الف بسم الله الرحمن الرحیم . الحمدلله رب العالمین . الرحمن الرحیم که عبارت است از موضوع و مضمون مبداء یا گذشته و خلقت که بر اساس آن  آیات پی در پی نازل شده در سوره های آتی ضمن شناساندن الله از طریق توجه دادن به طبیعت و مخلوقات و اسماء الحسنی که همان صفات الله باشند است که بخش اعظم آیات قران مرتبط و توضیح مبسوط آیات بالا هستند.

ب مالک یوم الدین که موضو ع و مضمون معاد یاآینده است که تمامی آیات مربوط به رستاخیز مردگان و اینکه اختیاردار حقیقی درپاداش و مجازات درآن زمان فقط درید الهی است و لاغیر در همه قرآن راشامل میشود.

ج ایاک نعبد و ایاک نستعین که مضمون همه آیات مرتبط با اعمال و عقاید و نیکوکاریهای مربوط با مفهوم سه مرحله شرک است که همان آیات احکام باشند و خوانندگان محترم میتوانند به مقالات قبل در این خصوص مراجعه کنند و فشرده آن چنین است که در این سوره و تمام دیکر آیات مربوطه سه مرحله شرک بترتیب عبارتند : شرک در بسمله مانند بوداییان که برهما و ویشنو و شیوا باشد یا مسیحیان که نام روح القدس و عیسی را در ردیف الله آورده اند یا بت پرستان مکه که لات و منات رادرردیف الله میاوردند (بنات الثلاثه) و دوم شرک در حمد که صفات مخصوص الله را برای غیر الله بکار میبردند مثل آنکه یغوث را ناظر و حاضر در همه جا دانسته از او کمک می خواستند و سوم شرک در بندگی که اطاعت کورانه و بنده وار از پیشوایان موهوم گوی خود میکردند/

د اهدناالصراط المستقیم  . صراط الذین انعمت علیهم  غیرالمغضوب علیم و لاالضالین که مضمون آیات دیگر درسوره های بعدی است و  مربوط است به گزارشات باستانشناسی اقوام هلاک شده و قصص الانبیا ءو جریانات اصلاح طلبی در مسیحیت ------- اصحاب  الرقیم (کهف) می باشد.و مطالب دیگر که در قران است مسایل مربوط به جنگها و جامعه شناسی مدینه و مسایل مربوط به همسران پیامبرو خود محمد(ص) و مومنان و دیگر موارد است که همه اینها مربوط به بعد از هجرت است و از نظر دسته بندی کلی فوق در سوره الحمد موارد بندهای ج و د و آنچه چند خط بالا گفته شد همگی مربوط به موضوع اجتماع و انسان ( حال) می باشند

حال سوال ما از آقای سروش این است چگونه محمد براساس رویای بیست و سه ساله چنین دست بندی دقیقی را طی فراز و نشیب های ناشی از رویدادها و حوادث مختلف در این مدت طولانی با چنین نظمی که خارج از پدیده طبیعت ذهن هر انسانی است ( چه رسد به رویا؟!) توانسته درکنار دیگر شگفتی های ادبی و علمی که قدرتمند ترین ادبا از حیث ادبیت آن و دانشمندان امروزی چنین اثر عظیمی را ایجاد نماید ؟ اثری که در آن مشکل ترین مطالب فلسفی دیده میشود که ذهن بشری به آسانی به آن نمیرسد و پیشگوییهایی که مربوط به حوادث آینده و از جوامع مختلف در جهان است که بخش اعظم آن در زمان خود دقیقا محقق شدند و در مورذ قوانین اجتماعی و اخلاقی مفیدترین موارد را پیشنهاد داده است و در خصوص داستانهاو حوادث تاریخی از مصر و چین و بین النهرین نکاتی را مورد اشارت ( و بصورت اجمال) لاکن چنان روشنگرانه و ارزنده بیان نموده که تاریکیهای آن رابرای محققان روشن نموده است تا اختلافات ناشی از برخی اشتباهات و یا بی دقتی ها و کسر مدارک را با آن تصحیح گرداند که انشاء الله ما در این وبلاگ به همه آنها خواهیم پرداخت و راجع به اختلاف خاک ها و دره ها و کوهها و پیدایش آنها و ضع ابر و باد و باران و طرز پیدایش انسان و انتشار آن بر زمین و قوانین حاکم برآنان و جنین شناسی و پدیده های نجومی منظومه شمسی  و دهها مطالب علمی دیگر و موضوعات عجیب در زمانی که تمام مردم دنیا از این علوم بی خبر بودند و حتی سابقه کشف برخی از آنان به دو دهه قبل نمی رسد سخنان با ارزشی بمیان آ ورده که اکتشافات علمی و ابزارهای دقیق ساخته شده پی درپی آنان را تایید مینمایند و تفسیر آنان توسط دانشمندان هر علم انجام میشود و نه توسط خوابگذاران ادعایی سروش .

مادر این مجموعه مقالات که پاسخی بر ادعا و کشفیات جدید سروش و دیگر دیدگاههای مشابه است که در آشفته بازار کنونی تیر به تاریکی انداخته و  می خواهند با انتشار اینگونه خزعبلات ادعای قدیمی عرب موهوم گوی جاهل را که مطالب قرآن از جانب محمد است و نه از سوی آن یگانه قدرتمند حکیم جهانی بخش کوچکی از حقایق آنرا در معرض راستی آزمایی و داوری کنجکاوان حقجوی علاقمند و دانشمندان علوم قرار دهیم که به قول ادیب دانشمند ایرانی حافظ شیرازی:

نگار من که بمکتب نرفت و خط ننوشت                   به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد    ... . . . . ادامه دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۶
دکتر صادق تقوی