منشور نور

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

دربررسی سوره اعلی نکته اولی که دیده می شود آیات 6و 7 و 8 است که درآن خالق محمد به او گفته (آیات قرآن را ماخود بر تو خواهیم خواند پس فراموش نمی کنی) و این می رساندچون آیات قبل فشرده ایی از مطالب خلقت بوده پیغمبراسلام می ترسیده مبادا فراموشش گردد لذا مامورین وحی که کلام الهی را به او می رساندند در وسط جملات  (آیات نازله) چنین به او گفته اند ودر ادامه نیز به محمد تاکید کرده اند: (مگر آنچه که الله خواسته باشد) و از این عبارات نیز پیداست بسا مطالبی درطول بیست و سه سال نبوت آن حضرت برایشان از جانب الله وحی گردیده که چون لازم نبوده به مردم برساند متن وحی شده از ذهن محمد فراموش گردیده اما مفاهیم آن ها تا آنجاکه برای اطلاعات شخص محمد ضروری بوده در حافظه او باقی مانده است وتمام اطلاعات رسیده از پیغمبراسلام که در قرآن نیست ازاین قبیل اند.

دوم نکته مهم در سوره بالا مربوط به آیات اول تا پنجم است که محمد موظف شدتا آنها را در سجده های نمازهایش بگوید و بدین ترتیب از این زمان یعنی حدود هفت هشت ماهی که از مبعث ایشان می گذرد در سجده ها زین پس مقرر میگردد این آیات خوانده شود و در سجود جملات فوق  برزبان آورده شود و خوانندگان محترم ملاحظه می کنند چگونه در یک زمانبندی معلوم مطالب خوانده شده در نماز های یومیه اسلام روی ترتیب نزول سوره ها تکمیل می گردد و محمد ومسلمانان روی تذکر فوق چنین می کردند و سجده هر رکعت بااین جملات کامل شده انجام می گردید ومتاسفانه از قرن دوم روی تلقینات خرابکاران مذهبی گروههایی از مسلمانان بجای اینکه این پنج آیه  را بصورت کاملش بخوانند با تغییراتی فقط مفهوم آیه اول را در سجده خود خوانده و نماز ضایع برپا می کنند.

باری کوشش و جدیتی که قریش برای مبارزه با محمد بگار بردند از حدود تصور خارج است محمد و کسانش راتهدید کردند بتحقیرش برخاستند پیروان او رامسخره کردند شعرای مزدور به هجو وی پرداختند و ازآزار او و پیروانش دقیقه ای فرو گذار نشدند برلجاجت خود باقی بودند و بیم آن داشتند که دعوت محمد (ص) حال که اینک درمیان گروهی از مردم مکه نفوذ یافته بود در میان قبایل عرب که به مکه میامدند انتشار یابد و کار ایشان مشکل گردد زیرا محمد همه روز از اوایل روز تا غروب مانند مغازه داران اطراف مسجدالحرام بساط خویش را پهن کرده متاع خودرا عرضه می داشت ودر برابر واکنش های خصمانه مخالفین حاضر به عقب نشینی نبود برای مبارزه با چنین سماجتی لاجرم  مشرکان و بزرگان معاند نبوت محمد حربه ای بکار برده می شد که از همان روزهای نخست مورد استفاده بود و قریش هنوز هم به تاثیر آن امیدوار بودند و آن حربه تبلیغ بود تبلیغ بوسیله جدال و استدلال و انتشار اخبار توهین آمیز و حمله برخصم بواسطه رد عقیده او که در آن روزگار یکی از وسایل غلبه برحریف بشمار می رفت قریشیان برای مقابله با محمد و جلوگیری از نفوذ و ارتباط او دربین قبایل به تبلیغ احتیاج داشتند زیرا تهدید و شکنجه و آزار فقط در میان مردم مکه ممکن و موثر بود اما برای صدها نفر اشخاصی که درهر ماه و سال برای تجارت و زیارت بمکه می آمدند و در بازارهای اطراف حضور داشتند و یا در برابر بتان به قربانی کردن و نذورات مشغول بودند شدنی نبود بدین جهت بزرگان قزیش نزد ولیدبن مغیره گرد آمده و مشورت نمودند تابااین دردسر نوظهور چه کنند و به هنگام حج درباره محمد و سخنانی که برزبان میاورد به اعراب قبایل که بمکه آمده اند چه بگویندو به  این نتیجه رسیدندکه باید سخنانشان با یکدیگر اختلافی نداشته باشد تا بواسطه آن یکدیگر را تکذیب نکنند برخی پیشنهاد دادند که بگویند محمد کاهن است ولید این رای را نپذیرفت و گفت آنچه محمد می گوید مانند سخنان کاهنان نیست. گروهی گفتند او را دیوانه بنامند ولید آنرا نیز رد کرد و گفت نشان دیوانگی در مطالب محمد دیده نمی شود دیگرا ن پیشنهاددادندکه

محمد رابجادوگری متهم سازند ولید فکری کرد و چنین گفت : اگرچه محمد کارهای جادوگران را انجام نمی دهد لکن به حاجیان عرب بگویید این مرد سحربیان دارد و آن چه میگوید جادویی است که بواسطه آن توانسته میان افراد پدر و پسر برادرو زن و خویشان جدایی اندازد این سخن مورد پسند حاضران افتاد زیرا می توانست تفرقه و اختلاف و کشمکش مردم مکه را که پیش از این در تعصب و اتحاد ضرب المثل بودند بر گفته خویش شاهد آورند .بدین ترتیب وقتی هنگام حج فرارسید قریشیان در پذیرایی از حاجیان قبایل ایشان را از استماع سخنان محمد برحذر داشته که مبادا شمانیز فریفته جادوی اوشوید و آتش فتنه او برخویشان و خانواده هایتان به مانند مردم مکه باعث جدایی ها و دشمنی ها گردد..

نضربن حارث و ماموریت او ازسوی بزرگان قریش --  لکن این ترفند برای برخی از قدرتمندان قریش کافی به نظر نمی رسید لذا لازم بود وسیله تبلیغ دیگری نیز کنار این ترفند بکاررود و  به نزد نضربن حارث رفتند تا از قدرت بیان و سخنوریش در داستان سرایی سود برند . نضربن حارث از اشخاص زیرک قریش بود که سالهادرمیان سرزمینهای مجاور به سیر و سفر پرداخته و از این سفرها خاطرات فراوان و شنیدنی های زیادی در توشه داشت نفس گرمی هم داشت و حاضران در مجالست او به یاد داشتند چگونه اختیار از کف داده و برشهبال خیال به همراه او به بارگاه شهنشاهان ایران و ملوک حیره و آداب  قیصر پرکشیده ساعاتی از اطراف و زمان و مکان خویش غافل گشته روز به شام گذشته بیخبر از کاری که برای آن آمده بودند در جادوی محفل گرم نضر اوقات می گذراندند.. نضر وظیفه می یابد که با زبان شیرین خود بساط محمد را کساد کند و چنین نیز شد و هر وقت که محمد در جایی می نشست و مردم را بسوی قرآن و هرآنچه به اووحی شده بود می خواند نضر بن حارث نزدیک او می نشست و راجع به ایرانیان و هر آنچه در سفرهایش دیده یا شنیده بود سخن میراند و بدین ترتیب به مقابله با محمد برمیخواست و  این چنین کوششهای وی را  بزعم خویش بلااثر می نمود.

چرا خدای محمد اجازه داده تا مردمان سخن حق را نشنیده و یا نپذیرند ؟ سوالی که باید پاسخ داده می شد و نزول سوره لیل !

مردم مکه که میدیدند در سوره های تکویر و اعلی سخن از مخالفتهای اکثریت نزدیک به تمام اقوام و مردمان گذشته با کوششهای پیامبرانی چون موسی و ابراهیم است و حال محمد نیز بااین مخالفتها روبروست از طرفداران معدود او می پرسیدند اگر خدای محمد به هدایت بندگانش و انسانها علاقمند است چرا همه رابه راههای غیر هدایتی واگذاشته و مردم را به یک راه و روش نیافریده و این همه اختلافات که روی اختیار مخالفت و بی اعتنایی بشر به پیغمبران است ازچه روست؟ وچرا تفاوتهایی درروشهای زندگی بوجود آمده ؟ واینکه قدرتمندان جامعه و ثروتمندان بیشترین مخالفین راه های پیامبران اند و اکثریت نیز به تبعیت از آنان مخالف راه پیامبرانی همچون محمدند و پیغمبراسلام چنین دست بسته وناتوان درمقابل ایشان نتواند حتی صدایش را به دیگران برساند و خلاصه اینکه چرا محمد با قدرت و زور قادر به انجام وظیفه اش نیست ؟ و چون لازم بود فلسفه چنین علت هایی برای مخالفین و حتی طرفداران محمد و خود محمد بصورت مستدل گفته شود در یکی از همین روزها سوره لیل به شرح ذیل برمحمد نازل شد :

قسم به شب چون همه جیز را می پوشاند1 و به روز که همه جا پس از آن روشن می گردد2 و قسم به آن چه از نر و ماده آفریده شده3 ( این ها بهترین گواه هستند) که کوشش های شما نیز باید گوناگون باشد 4 ( بایددانست همه قسم های قرآن برای استشهاد و گواهی است و برای اطلاع بیشتر به آرشیو مقالات ما در بلاگفا مراجعه کنید) نتیجه این اختلافات این است که هرکس به محتاجان برای بهبود جامعه ببخشد5 وازنتایج اعمال بد بترسدو آن زندگانی نیکوتر را تصدیق کند6 کم کم سختی اورابرای رسیدن به آن آسانی ازبین می بریم7 ( زندگی آسوده پس از مرگ و نیز آسایش خیالی که در اواخر زندگی دنیایی برای اینگونه افراد پیش میاید) ولی کسی که بدیگران بخل کرد و به محتاج کمک نکرد و خود را اازالله بینیاز دانست 8 و آن زندگی نیکوتر را انکار نمود9 باتمام آسانی هایی که در ابتدادارد کم کم دچار زندگی دشوار می کنیم 10 ( دشواری بعد از مرگ که مقدمه آن را دراواخر زندگی دنیایی خود خواهددید) و هنگامیکه دچارسقوط شد مال او از وی رفع احتباج نخواهد کرد11  برما واجب بوده و هست که جنان آینده ای را گوشزد کنیم12 ( چون این مطالب مربوط به پس از مرگ است جز از طریق الله تعالی هیچ کس نمی تواند ازآن باخبر شود.) و بدانید هم آینده و هم گذشته برای خود  ما است 13(خلقت روی هدف هایی است که الله در نظر گرفته است که همیشه مانند زنجیر لازم و ملزوم هم می باشند و خوشبخت کسی است که در این زنجیره جایی برای خوشبختی آینده اش طبق پیغام های الله باز کند) پس وظیفه من این بود شمارااز آتشی پرشعله بترسانم14 ( چون خالق عالم در همه جا هست  و همه چیز راشامل می شود و بظاهر دست های زیادی از او در کارخلقت اندر کار است از این لحاظ الله تعالی در آیات قبل خود را به ما که جمع متکلم است معرفی می کند و از لحاظ اینکه تمام این دست های قدرت بهم متصلند و یک قدرت واحد جهانی را ایجاد می کند دراین آیه خودش را من معرفی کرده و چنانکه در سه آیه آخراین سوره خواهید دید خود را بصورت او که غایب و دور است معرفی نموده و ارتباط تمام اجزاء خلقت باقدرت هایی که دارد همه یک واحد متصل که {وحدت وجود}واقعی را تشکیل می دهد می باشد واین چیزی است در ده ها آیه قرآن که امثال سروش از درک آن عاجزند و به چنین گفتاری ایراد می گیرند و آن را خواب و رویای محمد می پندارندو نه خالق محمد و جهان) در چنان آتشی نسوزد غیر از آن بدبختی 15 که این اعلام خطر را تکذیب کرد و به آن پشت نمود 16 و نجات خواهد یافت آن کسی که ترسد 17 با پاک کردن خود و بابخشش مالهایش که درراه بهبود جامعه کرده و از چنان عذابی دور است 18 و هیچ کس که نعمتهایی نزد اوست 19 پاداشی خوب نخواهد گرفت مگر اینکه جویای بدست آوردن توجه پروردگار بس بلند پایه خود باشد 20 و بزودی چنین کسی در آینده خوشنود خواهد شد 21  پایان سوره . . . . ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۲۰
دکتر صادق تقوی

پاسخ به نظریات عبدالکریم سروش مبنی بر« قرآن رویاهای رسولانه در برنامه پرگارتلویزیون بی بی سی» بخش ششم

گفتیم اصل جایگزینی افعال توضیح دهنده مناقشه امثال سروش در آیات مربوط به قیامت است لکن باید به این اصل دستوری نیز توجه شود که واژه { اذا }  که بگفته جمهور نحویون « ظرف برای زمان مستقبل و متضمن معنای شرط است وغیرجازمه می باشد و نیازبفعل شرط دارد که به ان مضاف شود و نیز نیازبه جواب شرط دارد و برجمله فعلیه داخل می شود و غالبا فعل بعد از ان فعل ماضی است .......... هم چنین مقید تحقق وقوع نیز می باشد»  -- نگاه شود 75 نکته در ترجمه عربی  شبکه مترجمین عربی  --   و در تمام آیات مربوط بقیامت که با ان شروع شده دیده می شودو نظریه خواب نما شدن محمد توسط سروش و حملات او بنبوت محمد قرآن مجید متوجه همین بخش دستوری است  سروش که بدین ترتیب بخش بزرگ و مهمی از قرآن را ساقط می داند بنیان استدلالش بر فحوا و لحن و ادبیات محمد دراین خصوص است !! وحال آنکه اینها جملگی خصوصیات دستوری زبان محمد و قوم او یعنی عرب زبانان است و شاید هم سروش این توقع را دارد که محمد با قوم خود بزبان دیگری سخن گوید !! درپاسخ به امثال سروش می توان گفت بزرگترین مصیبت برای آدمی این است که نه سواد حرف زدن داشته باشد و نه شعور لازم برای خاموش ماندن! زیرا درزبان و ادبیات عرب قواعدی برای سخن گفتن وجود دارد ( به مانند همه زبانهای زنده دنیا) که هر محقق و پژوهش گری در بررسی های خود درمتون مربوطه باید بدان توجه کند.

وجود دهها پیشگویی تاریخی و آیات علمی در قرآن رد نظریات معاندین نبوت محمد همچون سروش است .

در نگاهی به مضامین آیات قرآن که به بیش از سیصد و پنجاه عنوان قابل تقسیم بندی است درعین حال که حول سه محور گفته شده در سوره الحمد قرار میگیرد وجود ده ها آیات مجمل علمی و پیشگوییهایی در مقاطع زمانی تحققی شان از سه سال تا بیش از یکهزارسال از شگفتی های آن است  که برای اطلاع خوانندگان محترم به برخی از آنان پرداخته انشاالله دربررسی« تفسیر و ترجمه سوره های قرآن بترتیب نزول توسط شادروان دکتر صادق تقوی »که درآینده خواهد آمد بتفصیل خواهیم پرداخت. .

هشت پیشگویی مهم قرآن که محقق شدند.--  دربررسی مطالب قرآن الله تعالی که خالق جهانیان باشد به بشرها می گوید اگر می خواهید به قطعیت راه نجات من اطمینان کنید اگر می خواهید بادلایل علمی روشنی بوجود من و چنین راهی و پیامبری پیغمبرم محمد و متنی که نزد شماست ( که متاسفانه اکثریت نزدیک بتمام انسانها در همه این چهارده قرن و اندی سال بیخبر از قرآن هستند) پی برده در نشانه هایی که برای چنین روز و زمانه تان در پیغام های پیشین و پسین  -- کتب دیگر ادیان الهی و اینک قرآن --   نهاده ام دقت نمایید اگردیدید جز من هیچ گوینده دیگری نمی تواند چنان نشانه هایی از خود بگذارد آن وقت پیغام مرا اساس تربیت ها و تشکیلات تعلیمی خویش قراردهید تاازنتایج نجات بخش آن بهره مند شوید.  واگر به این حقایق پس از اینکه راستی آن معلوم شد پشت نمایید خواهید دید باتمام ترقیات علمی و اختراعات و اکتشافات دانشمندانتان نمی توانید به سعادتی پایدار دست یابید وبه بدبختی ها و ناکامی هایتان پایان دهید زیرا تنازع بقایی که پیش گرفته اید نتیجه هوسرانی های نامشروع و ضد انسانی شما بوده که جز دوام جنگ و ترس و ظلم و بدبختی نمی باشند که ناشی از مخالفت شما و حاگمان تان با اصول توصیه شده الهی لست .

 نشانه های اول و دوم دو پیشگویی تاریخی درباره غلبه رومی های شکست خورده برایرانیان و مسلمانان بسیار ضعیف مکه بر قدرتمندان کافر و مشرک در جنگ بدر وفتح مکه !! که هردو در زمان حیات محمد در زمان دقیق پیشبینی شده اش محقق گردید بشرح ذیل:

هنگامی که دولت روم درسال 617 میلادی ( حدود هفت سال پس از بعثت محمد(ص)) توسط قشون ایرانیان درمصر شکست سختی خورد و آخرین متصرفات خوددرخاورمیانه از دست دادکه در آن مقطع زمانی پیروزی بسیار بزرگی برای امپراتوری ساسانی و شکست فضاحت باری بر روم محسوب می شدو دراین زمان محمد و اندک پیروانش در دره ای شعب ابوطالب --  در عسرت و فشارخردکننده ای بسر می بردند تا آنجایی که اکثر پیروان او جز قلیلی اشخاص قدرتمند مانند حمزه عموی او کسی قادر به خروج و تردد از دره فوق نبودند وکمی ارزاق و انواع ناملایمات سخت مسلمانان و درراس ایشان محمد را دچار ناامیدی کرده بود و قریش و دیگر قدرتمندان مکه در اوج  صلابت و مسلمین حضیض ذلت دیده می شدند و هیچ گونه آثار یا امیدی به بهبود وضع ایشان نبود درچنین فضایی سوره روم  که حاوی پیشبینی باورنکردنی فوق بود بصورت یک پیشگویی برمحمد نازل شد. خوانندگان محترم بخوبی می دانند که معمولادراین حوادث که جنبه بین المللی دارد و ازحوادث بزرگ محسوب میگردد زیرا هردوکشور امپراتوری بزرگ زمان خود بودندکه همسایه و مجاور اعراب بشمار می آمدندعموم مردم را مدت ها بخود مشغول می سازد و درگوشه و کنار هرکس دراین باره چیزهایی خواهند گفت و بزعم خود نظریاتی ابراز می کنند و بنظر می رسد دراین باره نیز از مسلمانان یا محمد سوالی یا نظری خواسته باشند خصوصا اینکه مشرکان مکه شکست ها وتحولات رابمنزله افول قدرت روم قطعی تصور می نمودند و البته نابودی محمد و یارانش را

شرح ماوقع و متن پیشگویی --  در تواریخ آمده پس از فتوحات سرداران بزرگ و شجاع ایران مانند شاهین و شهربراز در منطقه در جنگ با بیزانس آناتولی و انطاکیه و کاپادوکیه توسط شاهین فتح شد و اورشلیم و بیروت و مصر نیز بدست شهربراز افتاد دراین حین با خلع فوکاس امپراتور بیزانس توسط هراکلیوس  -- هرقل --  در چند جنگ در لازیکا و تفلیس و ارمنستان شهربراز را شکست سختی داد و شاهین نیز بواسطه تند بادی مهیب که برضد قشون او میوزد از محاصره قسطنطنیه دست کشیده و بشهر کالسدون عقب نشینی می کند و شاهین به این علت بدستور خسروپرویز بقتل می رسد. درسال 627 میلادی هراکلیوس مصمم شدبه دستگرد در بیست فرسخی تیسفون که اقامتگاه خسرو پرویز بود برود در این جنگ قشون ایرانی عقب نشسته و ترسی که بر خسرو مستولی می شود باعث ترک سپاه و فراراو به سوی پایتخت شده و باوجود مقاومت لشکر ایران قوای کمکی ایران در نهروان به ایشان پیوسته و هراکلیوس از تعقیب خسرو و محاصره تیسفون دست می کشد و بطرف گنزک در شمال میرود و بدین ترتیب تمام متصرفات او به اشغال هرقل در میاید پس از جنگ خسرو توسط فرماندهان خلع و مقتول میشود. ببینیم آیات دراین باره چه می گویند:

رومیان در نزدیکترین زمین --  نسبت به پایتخت خودشان قسطنطنیه مغلوب شدند (درکالسدون) و آنان پس از این شکست بین 3 تا 9 سال آینده دوباره غلبه خواهند کرد قبل و بعد امور در اختیار الله است ( یعنی همه این حوادث روی قواعدی است درخلقت که درنقشه حوادث خلقت ثبت است و طبق آن علت و معلول های جهان روی حوادث و پیشامدها معلوم است ) و در آن زمان آغاز پیروزی های رومیان بر ایرانیان مومنین بیاری الله خوشحال خواهند شد این خوشحالی دقیقا از دوسال بعد که مقدمتا گروهی ازمکه به حبشه و سپس به مدینه هجرت کردند آغازشد و پایان 9 سال است که شکست نهایی ایرانیان از رومیان بوده و آن در عربستان مقدمه سقوط مکه بدست مسلمانان است که آغاز آن صلح حدیبیه باشد که پذیرش موجودیت سیاسی مسلمانان توسط مکه بوده و اقتدار مدینه طی سه جنگ بدر و احد و احزاب برقریش و مکیان  قطعی  شد برای اطلاع بیشتر به تاریخ بیست و سه سال نبوت محمد در همین وبلاگ نگاه کنید .ادامه آیه :

و الله هر کس رابخواهد پیروز می گرداند و اوست آن پرقدرت و غالب و مهربان این وعده الله است و او وعده اش را خلاف نخواهد کرد اما بیشتر مردم نمی دانند آنان فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آینده بی خبرند  پایان آیات

این دو پیشگویی چگونه عملی شد؟

تاریخ جنگهای ایران و روم درزمان خسرو پرویز چنین است که درجنگ میان شهربراز و حکومت روم شکست خورده و تمام متصرفات روم در منطقه بدست ایرانیان می افتد بعد از این شکست ها وقایعی درقسطنطنیه رخ می دهد وبااین تغییرات رومیان در پاییز سال 622 برای اول بار توانستند باقشون خود به ارمنستان که بخشی از ایران محسوب می شد حمله کرده ودرسال 623 باتصرف آن قشون ایران رااز انجا فراری دادند وتاریخ این واقعه مصادف است با شروع مهاجرت مسلمانان ازمکه به مدینه و پیمان عقبه و مهاجرت محمد به مدینه که شروع پیروزی های مسلمانان گرفتار در مکه محسوب می شد نزدیک به سه سال ازنزول این آیات می گذرد و وقتی مطابقت تاریخی می دهیم می بیبنیم شروع عملی شدن هردو پیشگویی دریک زمان وکاملا مطابق زمانی است که درمتن پیشگویی است یعنی 627 8 میلادی وبااین شکست ها ایرانیان تمامی متصرفات خودرااز دست می دهندوچون بزرگان ایرانی خسروپرویز رابه دلیل بی لیاقتی عامل این فضاحت می دانند اوراخلع و پسرش قباد دوم را برتخت می نشانند و قباد مجبور می شود با امپراتور روم سازش نموده و باعهدنامه ای خفت بار به جنگ های چندصدساله ایرانیان و رومیان خاتمه دهد. و این عهدنامه در تاریخ 628 میلادی نوشته شد که طی آن علاوه بر خسارات مالی رسما تمامی ممالک و سرزمین های مصر و سوریه آسیای صغیر و بین النهرین غربی ( لبنان و اردن) بدولت روم واگذاری شده ایران رسما از مالکیت شان چشم پوشیدتابدین ترتیب پیشگویی الله در این سوره بشکلی دقیق محقق یابد. باید سروش پاسخ گوید اگر کلمات کلیدی « بضع سنین» یعنی 3 تا 9 سال در آیه استفاده نمی شد پیشگویی فوق چنین دقیق جور در میامد؟ یعنی نزول سوره و پیشگویی 617 و آغاز جنگ و پیروزی ایرانیان در تصرف سرزمین های رومیان 619 تا 621 و شروع حملات رومیان و بازپس گیری سرزمینهایشان سال622 میلادی و زمان شکست قطعی ایرانیان و پیروزی نهایی رومیان و انعقاد صلح 628 میلادی؟! سروش چگونه می تواند این پیشگویی رانتیجه یک رویا بداند ؟ غیر از اینکه بگوییم سخنان قرآن گفتاری است از الله خبیر و علیم .

میان ابوبکر و ابی ابن خلف از متنفذین مخالف قرآن برسر این پیشگویی شرط بندی شده بود --

در روایات آمده ابوبکرکه تفریبا هم سن محمد بوده واز دوستان نزدیک وی محسوب می شده واز مومنین اولیه سرشناس مکه بود پس از اینکه از شعب ابیطالب خارج می شود و به نزدیک مسجدالحرام می رسد که محل خواندن متن سوره روم و پیشگویی فوق بود میان حاضران که سر و صدای زیادی راه انداخته بودند و اطراف این پیشگویی بحث و گفتگو می کردند چون ابی بن ابی خلف که از بزرگان مشرکین بود و از جریان مطلع شده و خود را به محل رسانده بود و به استهزاء پرداخته بود با ابوبکر مشاجره درگرفته و برسر اینکه اگرتازمان گفته شده درسوره این پیشگویی تحقق نیابد ابوبکر باید یکصد شتر گران قیمت به او بدهد و برعکس اگر چنان شد ابی خلف این تعداد را به ابوبکر خواهد پرداخت و دو فرزندان نفرات فوق تعهد کردند در ضورت فوت هر یک ازاین دو فرد یکصد شتر را به طرف مقابل بدهند وبراین تعهد که بصورت مکتوب درآمد نفراتی از برجستگان حاضر از هردوطرف آن را مهر کردند و پس از جنگ بدر دررمضان سال دوم هجری وقتی خبر فتح ارمنستان بوسیله رومیان به مکه رسید طرفین شرط را تا سال هفتم هجری یعنی 628 میلادی که پیروزی کامل رومی ها بود و مطابق بود با صلح حدیبیه که مقدمه فتح مکه محسوب می شود  عقب انداخته دراین زمان ابی خلف که دربستر بیماری بود پس ازاینکه یقین می کند پیشگویی فوق دقیقا انجام شده به پسرش دستور می دهد تعهد شرط را انجام دهد و ابوبکرنیز یکصد شتر را در اختیار محمد قرار می دهد تا مصرف بیت المال گردد.

تطبیق پیشگویی فوق با پیروزی مسلمانا ن ازشعب ابوطالب تا فتح قلعه های یهودیان خیانتکار در فتح خیبرتوسط محمد-

دربررسی و مطابقت حوادث نبوت محمد(ص) با وقایع منطقه ای مذکور هنگامیکه ارمنستان در تصرف رومیان در میاید پیغمبراسلام به دعوت بزرگان اوس و خزرج مخفیانه از مکه بمدینه مهاجرت نموده و مقدمات گشایشی بزرگ در وضعیت مسلمانان فراهم می شود(622 میلادی) ودر دوسال بعد با جنگ بدر کبرا 624 میلادی) وسپس حنگ احد در شوال سال سوم هجری (625 میلادی) و احزاب خندق در سال پنجم هجری ( 627 میلادی ) و سرانجام صلح حدیبیه درشوال ششم هجری که برای مسلمانان پیروزی سیاسی بزرگی محسوب می شد و بواسطه آن دشمنان نبوت محمد حکومت او رابر مدینه که دوم شهر مهم و بزرگ جزیره العرب به حساب میامد به رسمیت شناختند و سپس در اواخر همین سال ( ذی الحجه سال ششم هجری برابر اواخر سال 628 میلادی ) در حمله مسلمانان به منطقه خیبر که بارها قلعه نشینان آن برعلیه مسلمانان مدینه و محمد اقداماتی به نفع مکیان کرده بودند واخراج ایشان از انجا مسلمانان به دستاوردهای بزرگی می رسند .که همه این وقایع مقدمه ای است یر یزرگترین پیروزی محمد و مسلمانان یعنی فتح مکه ودرنهایت زمامداری عربستان و تشکیل امپراتوری بزرگ اسلامی در زمان تربیت یافتگان درجه اول او خلفای راشد.

یک تذکر مهم !

اگر در متن آیه دقت نماییم سه پیشگویی دیده می شود به این صورت که : اول  شکست آنقره ( آنکارای کنونی ) و تصرف آن توسط ایرانیان که در متن آیه ازآن به فشرده شدن گلوی رومی ها تشبیه شده است دوم آغار پیروزی های رومیان در سال 623 و سوم حمله رومیان به ارمنستان و تصرف تمام سرزمین هایشان و انعقاد معاهده صلح توسط قباد درسال 628میلادی.

 خوانندگان محترم ملاحظه می نمایند چگونه این پیشگویی مهم و بزرگ تاریخی در زمان میان 3 تا 9 سال کاملا محقق گردید و با تحقق آن تاریخ نه تنها ایران و روم بلکه منطقه و جهان از پس آن با پیروزی های مسلمانان بزرگترین نهضت دینی جهان رقم خورد و مقطع این پیشگویی زمانی بود که مسلمانان در شعب ابوطالب در تضییع حقوق اولیه شان حتی غذا به مقدار کافی نداشتند و رومی ها نیز هرگز تصور نمی کردند بتوانند از زیر چنان شکست های کمر شکنی قد علم کنند آیا چنین اطلاعاتی دقیق از چنین تحولات شدیدا تغییر دهنده می تواند رویایی رسولانه باشد!؟ واگر به تفاسیر مختلف قرآنی در این باره مراجعه نمایید با کمال تاسف خواهید دید مفسران مختلف گو حتی نخواسنه اند تاریخ صحیح  وقایع فوق را بررسی و بدرستی نقل کنند و هیچ سخنی از پیروزی های مسلمانان نگفته اند و بجای ذکر حقایق فوق بصورت نادرست از مطالبی سخن گفته اند که نشان می دهد چگونه تواریخ و نفاسیر مسلمانان بدون توجه به چنین حقایقی نوشته و منتشر شده اند.  

نشانه سوم یک پیشگویی مهم دیگر -  . . . . .  ادامه دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۵۶
دکتر صادق تقوی

قواعد چهارده گانه ارایه شده توسط شادروان دکتر صادق تقوی برای تفسیر صحیح قرآن مجید و رفع هرگونه اختلافات ناشی از تاویل و تفسیر قرآنی مفسرین

اول --  برای فهم صحیح آیات قران دردرجه اول باید قوانین زبان و ادبیات عرب مراعات گردد بدون اینکه به تاویل گمانی متوسل شویم .

دوم برای درک مقصود حقیقی آیات قرآن باید به قبل و بعد آیات تاهرجاکه مربوط است دقت کنیم دراین مورد گاه ممکن است فهم آخرین آیه از سوره ای به آیات اول آن سوره مربوط باشد مانند آیه 112 از سوره انبیاء که به آیات 4 و 88  همان سوره مربوط است.

سوم باید بادرنظر گرفتن ترتیب نزول سوره های قرآن سوابق و لواحق و زمان نزول آیات رابدانیم تا پاره ای ازاختلافات تفسیری برطرف شود.

چهارم باید بدانیم چند آیه دردیگرجاهای قرآن است که با آیه مورد تفسیر ما ارتباط دارند تا آیه موردنظر باارتباط با آنان تفسیر گردد.

پنجم براسای آیه # مافرطنا فی الکتاب من شیئ# و نیز # فی تبیان کل شیئ # چون در قرآن چیزی فرو گذار نشده است و هرچیزی راهنمائیش در قرآن هست آن چه از نظر دینی لازم باشد یا مفصل است و یا مجمل لذا آیات محکم قرآن براین دو نوع تقسیم می شوند.

ششم برای درک ارتباط و مقصود حقیقی آیات قرآن باید توجه نمود آیات هرسوره از سوره های قرآن پشت سر هم نازل شده اند ( در یک زمان و یادر زمانهای متناوب) واین موضوع را می توان ازتناسب یا عدم تناسب قافیه آیات هرسوره فهمید و بدست آورد. واگر بعداز اعلام محدوده یک سوره پس از مدتی طولانی آیاتی نازل شود که متناسب با آیات آن سوره باشد هرگز پیامبراسلام (ص) آن را دربین آیات آن سوره و متصل به آیات مربوطه متناسب قرارنداده بلکه آن را در آخر آن سوره گذاشته مانند آیه آخر سوره مزمل و آیه آخر سوره نساء و این قاعده از این روست که بدانیم آن چه گویند که فلان آیه در شان فلان شخص و نفر و یا موضوع بوده ومتن آیه با آیات قبل و بعد آن جور نیست بدانیم روایتش ساختگی است زیرا نظم تدوین سوره های قرآن را نسخ کرده و ایجاد اختلاف معنا در آیات قرآن می کند.

هفتم از آن جا که مطابق آیه 7 سوره آل عمران هر کسی آیات متشابه راتفسیر کند کج دل و فتنه انگیز می باشد باید یک مفسر دقیق حقیقی که می خواهد راسخ در علم قرآن باشد بداند بصورت قطع و یقین چند آیه متشابه درقرآن است و چه آیاتی با کدام شرایط محکم می باشند و این قاعده به شرطی عملی است که غیراز 29 آیه رمز مانند فواتح سور قرآن را که به حروف مقطعه معروفند آیات دیگر قرآن را متشابه در مقابل محکم ندانیم و روِ آن چه در لغت متشابه گفته شده این متشابهات راغیرمحگم دانسته یعنی آیاتی که درقانون زبان عرب محکم بودن آن از حیث معنا و مفهوم تضمین نشده است وباید دانست این 29 آیه ازآن جهت آیه است که درمتن آیه 7 سوره آل عمران به این واژه یاد شده است ( هوالذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات ) و الا از لحاظ دستور زبان و ادبیات عرب فاقدمعنا و مفهوم واژه آیه می باشد و به اصطلاح لغت دانان عرب غیرمعلوم است لذا در متن آیه فوق الله تعالی فرموده  غیر ازالله هیچ کسی دیگر تاویل آنها را نمی داند و تاویل در معنا یعنی تفسیر و فهم و راسخان در علم قرآن کسانی اند که بی جهت باب باز نمودن معنای آن را نمی کوبند و با گفتن # ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا# از الله همیشه می خواهند که مبادا روی وسوسه های شیطانی و خودخواهی ها و خیالبافی دنبال تفسیر و تاویل این متشابهات روند که کارشان بجایی رسد تمام آیات قرآن را براساس چنین لغزش و سقوطی معناهای خیالی نموده اعلام نمایند قرآن ظنی الدلاله است و بدین ترتیب برآن هفت تا هفتاد بطن معرفی نموده جنگ هفتاد و دو ملت براه اندازند و میان مسلمین نزاع حیدری / نعمتی ایجاد کنند متاسفانه مفسرین اکثرا بدون توجه لفظ # یتبعون ماتشابه منه# رابجای اینکه بنویسند * متشابهات را دنبال می کنند* نوشته اند متشابهات را تبعیت می کنند و حال اینکه حتی پیغمبر اسلام معنا ی این حروف را نمی دانست و دربرابر سوال کنندگان نیز چنین می گفته که نمی دانم ! واز همین روی اورا بدیوانگی متهم می کردند!! که چرا سخنی را برزبان آورده که خودش هم معنای آن را نمی داند و مطلب دیگر اینکه با آنکه آیات متشابه فوق را اگر از قرآن حذف کنیم هیچ اثری در اصل پیغام الله ندارد و طبعا نباید در احساء و شماره گذاری آیات آنان را محاسبه ومنظور نمود و برهمین اساس نیز در برخی از قرآن ها آنان را جزء آیات به حساب نیاورده اند ( علت اختلاف آیه شماری میان کوفیون و مصریون و مکیون نیز این است)

فلسفه وجودی متشابهات قرآن چیست؟ در فرآن مجید وجود چنین چیزی را باید مکانیزمی در نظر گرفت تا بواسطه آن اشخاص مفتری و خیالباف که کج دل معرفی شده اند از علمای حقیقی و باتقوا تمیز داده شوند و این ترفند الهی بزرگترین شاهکاری است که در یک اثرادبیاتی تربیتی بکاررفته است تابااین میزان ساده اختلاف اندزان مذهبی شناخته شوند زیرا اینان که برخلاف راسخان حقیقی آن چه رانباید ادعا کنند با خیالبافی ها و پرگویی های باطل ادعای فهمش رادارند بنابراین به هیچ اصل و قواعدی در ترجمه و تفسیر پایبند نیستند.برخلاف محکم گویان راسخ در قرآن که حتی آیات مشکله قرآن را که برای سطحی بینان متشابه بنظر می رسد بدرستی تفسیر می نمایند.

هشتم در آنچه در قرآن مفصل است احتیاجی به خارج قرآن نیست و انچه درخارج از قرآن احتیاج داریم باید در قرآن بطور مجمل اشاره شده باشدتا فقط برای رفع اجمال آن به خارج قرآن مراجعه کنیم.

نهم --  برای آنکه راه اختلاف در عقاید مسلمانان بطور قانونی بسته شده باشد کلیه عقاید برای هر مسلمانی درآیات مفصله قرآن تشریح شده است و مسلمانان در عقاید لازم هیچ احتیاجی به خارج قرآن ندارند.

دهم --  آیات مجمل به سه دسته اصلی تقسیم میگردد آیات مجمل مربوط به تاریخ مانند ذالقرنین که باید بوسیله علوم باستانشناسی و تاریخ شناسی رفع اجمال گردد و ایات مربوط به تورات و دیگر کتب ادیان الهی آنچه که تحریف نشده اند قابل رجوع است که توسط همان کتب باید رفع اجمال گردد و قرآن بخش های تحریف شده این کتب را در خودش تصحیح نموده با توجه به این نکته که آیات قران تصحیح کننده و تکمیل کننده آنهاست وآیات مربوط به علوم مختلف که توسط دانش های مربوطه باید به رفع اجمال آنان اقدام نمود ومجملات مربوط به اعمال دینی توسط رجوع به سنت پیغمبراسلام روشن می گردد.

یازدهم بایددانست سنت پیغمبراسلام(ص) برسه قسم است اول آن چه ایشان از عرف تبعیت نموده مانند نجس دانستن آن چه عموم مردم نجس می دانند . این قسم سنت را سنت معروفه می گوییم. دوم آن چه مربوط به اعمال روزانه دینی مسلمانان است مانند جزئیات نماز که چون مسلمانان نسل بنسل مجبورند از یکدیگر گرفته و عمل کنند همیشه در عمل مسلمانان می ماند بدون اینکه احتیاج باشد آن را ازکسی پرسید یا در کتابی نوشته شود و ما آن را سنت معلومه می گوییم وچنین اعمالی حتی اگر توسط حاکم یا قدرتهایی یافتاوی پیشوایان مذهبی تغییر یابد برای آن مخالفین و منتقدین از مردم و صاحب فکر و نظر دیگر پیدا می شود که موجب می گردد درتاریخ این تغییر و تغییر دهندگان آن همیشه معلوم بماند و چنانکه اگر این تغییر طی یک حادثه منجر به نابودی یا پراکندگی آن قوم عمل کننده گردد بازهم علت تغییر ثبت و معلوم است و اگرهم فردی در پنهان توسط دسته ای بصورت سری تغییراتی درآن ایجاد کرده باشد وقتی طرفداران آن زیاد شوند از حالت مخفی خارج شده و منتشر می گردد بنابراین روی آن اختفای عمل و این علنی شدن می توان آن تغییر را معلوم داشت  .سوم اعمالی مانند زکات و دییات که درسال یاماه یکبار ممکن است مورد احتیاج مسلمانها قرار گیرد چنین سنتی بدیهی است بلید درزمان شخص پیغمبراسلام نوشته شده باشد و نوشته هم شده وآن به کتاب # السنته# معروف است که ما آن را سنت مکتوبه می خوانیم که پیامبراسلام دستور فرمود نوشتند و توسط ( عمروبن حزم) برای حاکم یمن فرستاد که ما در تفسیر شادروان دکتر صادق تقوی عین آن را باترجمه اش خواهیم آورد. انشالله پس از تاریخ نبوت محمد(ص) ارایه میشود.

دوازدهم نزول قرآن برهفت طریق یا هفت قرائت و حتی دو قرائت که در کتب علوم قرآنی نوشته شده است افترایی است بر الله و رسولش و هر مسلمان و قاری که بوی منسوب کرده اند و آیات قرآن جز معنایی دقیق و قانونی هیچ بطن و معنای دیگری ندارد واین قبیل روایات و احادیث  توسط دشمنان اسلام در اواخرقرن اول و اوایل قرن دوم از زمان حکومت عمربن عبدالعزیزبن مروان ( 99 101 هجری)که آغاز اضمحلال حکومت وسیع امویه است شایع و در کتب مسلمانان جای داده شد و توسط علاقمندانی چون سیوطی که نشان داده به انتشار چنین مباحثی درمیان مسلمانان بسیار علاقمند است در سالیان بعد ( قرن نهم هجری )  وپیش از او اشخاصی چون ابوشامه مقدسی ( قرن 5 و 6) و ابن جوزی ( قرن 5) و علم الدین سخاوی ( قرن 5 و 6)  و ابوالمعالی شیذله ( قرن 4) و... که همگی نشان می دهد در دوران خلفای عباسی که اوج اضمحلال تربیت های قرآنی و اسلامی است وبرخلاف این حقیقت آن عصر را اوج رشد وتعالی و  رونق فرهنگ و تمدن اسلامی آورده اند در نهضت ترجمه که از نامش پیداست چگونه مطالب و منابع غیر قرآنی و اسلامی از دیگر ملل و نحل توسط وزیران خلفای عباسی که هیچ علاقه ای به تعالیم قرآنی نداشتند به زبان عربی برگردان شد جمع آوری و تدوین چنین مطالب و موضوعات مخالف قرآن شتاب بیشتری یافت تادر قرون بعدی دستمایه افرادی چون سیوطی شود --- در تاریخ تحلیلی اسلام که از شهادت علی (ع) تا پایان حکومت عباسیان است به آن خواهیم پرداخت و بدین ترتیب مفسرین غیر دقیق بخود اجازه دهند قرآن را با برداشت های مختلف تفسیر و تاویل نموده و عملا قرآن را با شائبه تحریف و دگرگونه معرفی یا جلوه دهند

سیزدهم قسم های قران که در قران تایکصد ایه را شامل می گردد همگی بر شهادت و گواهی بوده چنانکه در سوره قلم بخوبی توضیح داده شده است.

چهارده هرروایت و یا حدیث و تفسیری که بواسطه ان باطل و یا ظلمی به قران و اسلام نسبت داده شود جعلی و افترا و کذب بوده و از درجه اعتبار ساقط است اگر چه مخالف قواعد ذکر شده نباشد.

نتیجه ایی که می توان از آنچه گفته شد گرفت این است که : نخست اینکه قرآن تنها وسیله و ابزار سنجش حق از باطل است که می تواند راه نجات بشریت از اوهام و خرافات و هرگونه انحراف از یگانه راه نجات بشرراتبیین و معلوم کند و سنت پیامبراسلام فقط در آن بخش از احکام که عبارتند از نیکوکاریهای مقرره در متن قرآن مجید که بصورت مجمل آمده است معلوم و بصورت مکتوب در دسترس است.

دوم اینکه اصول اعتقادی قران براساس تبیین حدود شرک درسه مرحله گفته شده درسوره الحمد فاتحه الکتاب- است که براین اساس مسلمانان برای اینکه فراموششان نشود موظفند در همه رکعات نمازهای یومیه تکرارش کنند ضمن توجه کامل به آن

سوم نبی مکرم اسلام توضیحات خود را بصورت مکتوب در زمان زنده بودنش دستور فرموده تا نوشته و برای امیران شهرهای اسلامی فرستادند و اصحاب برجسته ایشان نیز نسخ هایی ازآن را داشتند و تمام تواریخ اسلامی نیز آن را گوشزد نموده اند که متاسفانه مفسرین قرآن و فقهای اسلامی کمترین توجه را به آن داشته و دارند تااین گونه جلوه دهند راه روشن و منظمی برای رفع اختلافات مسلمانان نیست درتاریخ بیست و سه سال نبوت محمد(ص) متن کامل کتاب السنته النبی راخواهیم نوشت لازم به ذکر است سنت مکتوبه نبی مکرم طبق آنچه درکتاب مجموعه الوثاق السیاسیه قید شده و متن آن هم در مسند دارمی سمرقندی هست و هم درکتاب فقه نسایی و هم در سیره ابن اسحاق و سیره ابن هشام و تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذری و اعلام السائلین ابن طولون و کتاب الخراج ابی یوسف از روسای مذهب حنفیه و در مسند احمدبن حنبل و کتاب الموطا امام مالک نیز ذکری شده است خصوصا در کتاب فقه مالک دربخش وضو برای بیان مجملی از آیه مربوطه در قران بکتاب السنته النبوی استشهاد شده و هم در قسمت مربوط به دییات و متن مفصل آن در حاشیه ای که سیوطی عالم بزرگ مذهب شافعی برای مطالب فقه منسوب به امام مالک نوشته است دیده می شود  وازاینکه در تفسیر المنار دربخش آیه سوم که الیوم اکملت لکم دینکم .... جزء آن است نوشته شده در مسند احمد بن حنبل و صحیح بخاری و مسند ابوداود و ترمذی و نسایی از قول ابی جحیفه روایت شده که او گفت از علی بن ابیطالب پرسیدم آیا نزد شما اصحاب خاص پیغمبر چیزی از وحی هست که در قرآن نباشد ؟ جواب دادنه الا اینکه فهم همه چیز دینی از قرآن برای کسی میسر است که الله به او فهمی درباره قرآن و آن چه دراین صحیفه است عنایت کرده باشد ابن جحیفه گفت پرسیدم دراین صحیفه (که نزد توست) چه چیزهایی است ؟ علی جواب دادمطالب مربوط به دییات و آزادی اسیران و آن که نباید مسلمانی را برای قتل کافری کشت و چنین نتیجه می شود این صحیفه ای که نزد حضرت علی بوده همان کتاب سنت نبویه است که نزد تمامی اصحاب خاص پیغمبر اسلام بوده علاوه بر اینکه آن طبق انچه در تاریخ اسلام خواهیم آورد برای حاکمان شهرهای اسلامی وعلمای ماموردر امور دینی آن شهر بمانند قرآن جمع آوری شده زمان عثمان فرستاده شده بود .... ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۷
دکتر صادق تقوی

گفتیم ابی لهب عموی محمد از نزدیکان به قدرتمندان مکه واز جمله سران قریش بود که روی موقعیت اجتماعی خویش بانبوت محمد(ص) برادرزاده اش مخالفت می کرد ابی لهب همانطور که دیدیم مخالفت خود را باشدت گفته شده نشان می داد اما قلبا روی محبت فامیلی نمی خواست کسی محمد را اذیت شدید کند وحتی پس از مرگ ابوطالب عموی دیگر محمد(ص) که سخت محمدرا حمایت می نمود ابی لهب گهگاه روی لزوم حمایت قبیله گی و فامیلی از برادرزاده اش حمایتهایی می نمود حمایتهایی که هیچ ارزشی نداشت او در جنگ مکیان با مسلمانان ( جنگ بدر کبری) شرکت نکرد هرچند از مدافعان آن بود و زمانی که خبرشکست کافرپیشگان مکه و قتل سران مشرکین توسط مسلمانان ازدهان غلامش را شنید آن چنان ناراحت شد که غلامش را بشدت مضروب نمود تاجایی که زن برادرش عباس که ناظر این صحنه بود اختیار از کف داد و ضربه ای مجروح کننده برسر ابی لهب فرود آورده سرش را شکست و ابی لهب ازاین جراحت هفت روز در رنج بود و مدتی بعد نیز همانطور که گفتیم براثر بیماری طاعون بثوری مرد و به علت تعفن جنازه اش هیچکس حاضر به بردن و دفن وی نبود تا غلامانی سیاه باپول زیاد پدرزنش اورابرده و دفن کردند.

نزول سوره ی مهم تکویر سوره تکویر که هفتم سوره نازل شده برپیامبراسلام می باشد دارای مطالب بسیار مهم حاوی پیشگویی وضعیت زمین و حوادثی است که منجر به نابودی حیات بشری است وچون چنین مطالبی نزد کسانی که به حساب و کتابی در اعمال انسانها اعتقادی ندارند بهترین دستاویزاست تابه محمد نسبت واهی گویی داده و مورد حملات زبانی و قلمی قرار دهند لذا محمد را به دیوانگی و موهوم گویی متهم کرده و برخی نیز این سخنان را فریبی از شیاطین جنی معرفی می کردند بعضی نیز که بظاهر خودرادلسوز محمد نشان می دادند به وی می گفتند تو که فردی عاقل ومنطقی هستی بفرض اینکه آنچه می گویی راست است چرااین مطالب رابه مردم می گویی تا وسیله ای شود علیه تو تا ایشان زبان علیه تو گشوده و روزگارت راتلخ نمایند و حال اینکه محمد چون پیغمبری ازجانب الله است نمی تواند به دلخواه های خود بادیگران سخن گوید دراینجا خالق عالم مطالبی راکه درباره حوادث و تحولات آخرت و اوضاع پس ازمرگ که بشدت مورد نفرت اکثرمردمان می باشد یاداوری نموده و درنتیجه هجمه وسیعی از طرف مخالفان متوجه محمد میگردد.

دربررسی موضوع قیامت دربین مردم چه در عصر پیامبران و یا حال میبینیم ذکر اوضاع پس از مرگ و موضوع دوزخ و بهشت آن چنان ناراحت کننده است که حتی مذهبیون و طرفداران ظاهری پیامبران الهی کوشیده اند ازاین سخن کمتری برزبان آورده و به همین علت هم مدعیان دروغین پیغمبری هیچ سخنی از آن بمیان نیاورده و اگرهم پیشوایان سوء مذهبی ازآن سخن هم بگویند مملو از موهومات و مغایر با هرآنچه است که درمتن کتب دینی ادیان الهی و خاصه قرآن مجید آمده است. تا ازطریق نشر مطالبی چون شفاعت های دروغین اثرات آن راخنثی کنند. این گونه مطالب که ازطریق مسیحیت منحرف پولسی کنونی در اواسط قرن دوم هجری در تفاسیر و کتب مذهبی وارد جامعه مسلمانان شده درتاریخ مسلمانان به عصر ترجمه مشهور شده است.

موضوعات اساسی ذکر شده در سوره تکویر --   درآیات سوره تکویر دوموضوع بسیار مهم مربوط به وحی و چگونگی آن و دیگری یک پیشگویی مربوط به برهم خوردن نظم کنونی منظومه شمسی ما که آغازش باتحولاتی در خورشید خواهد بود است که نتیجه آن نابودی حیات درزمین و شش سیاره منظومه شمسی است که تا آن زمان توسط بشرها مسکونی شده و قابل زندگانی است و دراین پیشگویی عجیب ارتباط میان زمین و قمرش و خورشید بصورت فشرده تذکری است که بابرهم خوردن ارتباط جاذبه ای و دافعه ای شان تاثیرات مخربی برکل منظومه و زمین خواهدداشت که کمتر از پنج دهه است کشف شده خوانندگان محترم اذعان خواهند کرد این مطالب نمی تواند سخنان بشری بیسواد در 14 قرن پیش باشد. در آیات 1تا6 که گفته شده هنگامی که خورشید به مانند عمامه بهم پیچیده و درنتیجه فشرده و جمع تر میشود تکویر یعنی بافشار چیزی راجمع تر کردن و اجزای آن رابهم نزدیک کردن و طبق دیگر آیات قمرزمین جذب آن خواهد شد که نتیجه آن برزمین فاجعه ای است که به نابودی حیات برزمین است سیارات منظومه شمسی که از آیه چهارم سوره شوری پیداست زحل و مشتری دو غول بزرگ منظومه ماهستندو نیز مریخ یکی پس از دیگری متلاشی میشوند که دانشمندان زمین به دیدن مقدمات آن می فهمند بزودی زمین نیز به سرنوشت آنها دچارخواهد شد و این زمانی است که زلزله های عظیم در سرتاسر زمین روی داده و کوهها فرو ریخته  و آبهای زمین در یک سونامی عظیم بسوی سواحل و خشکی ها سرازیر شده و طوفانهای مهیب زمین رادرمی نوردد. و برای اینکه شدت و بزرگی حوادث فوق بر عرب جاهلی قابل درک باشد در آیات 4 و 5 می گوید دراین زمان انسان از عزیزترین وباارزش ترین مال خود دست می کشد چنانکه شترداران از پرارزش ترین شتر خود که نزدیک به وضع حمل شان رسیده چشم بپوشند و آن رابه حوادث واگذارند تاخودرانجات دهند ودراین زمان وحوش دچار مرگ جمعی خواهند شد و در آیات 19 تا 24 نیز در باره عامل وحی گفته شده قوه وانرژی است مخصوص که مربوط به خورشید منظومه شمسی است که این ستاره عرش الله است در اداره منظومه ما واژه عرش در گروه زبانهای سامی به معنای مرکز و محل اداره و تدبیر منظومه شمسی است وبرای اطلاع بیشتر به مقالات 9 و 35 و 48 و 56 در آرشیو منشورنور در بلاگفا رجوع شود  و این عامل وحی که فرشته و ماموری بی اختیار است در عرش ( خورشید) امین است چون ازخود اختیاری ندارد چنین گفته شده ونسبت به اراده الله طبق دیگر آیات همچون دستگاه فرستنده می باشد نسبت به شخصی که در مرکز آن فرستنده است که باید از او اطاعت کرد و رفیق شما محمد که قوم و خویش شماست دیوانه نیست بلکه او آن عامل وحی را بصورت ستاره ای ( که در سوره نجم که در آینده برمحمد نازل شده و بتفضیل می آید) درآن افق معلوم ( منظور آسمان بالای سر ما باشد که باتوجه به شب بعثت و صبح فردای آن که محمد در بستر خواب بوده و سوره مدثر نازل شد بایستی  مکان  افق  در طلوع خورشید و درصبح معلوم باشد )  بصورت واضح دیده است و محمد بخیل نبوده که مشاهدات خصوصی اش رابشما نگوید و آنچه را می گوید سخنان شیطان نیست پس شما مردم مکه بکجا می روید؟ -- یعنی چرا به مفاهیم آیات توجه نمی کنید که نه درآن فریبی است و نه موهوماتی که پیشوایان مذهبی تان به شما القاء می کنند و شما مردم مکه که با محمد مخالفتها می کنید چیزی را نخواهید خواست مگراینکه الله بخواهد که او پروردگار تمام جهانیان است --  یعنی حتی شما فسادکاران مخالف  نبوت محمد روی قوانین خلقت که طرفداران فسادها باید آن  را تبعیت کنند با او مخالفت خواهید کرد و این قوانین دقیق از آن روست که الله در تشکیلات خلقت در آخرت همان اندازه بهشتیان را می خواهد که ضرورت وجود دوزخیان و تمام محرکات طبیعی و اجتماعی و مبارزات پیامبران لازمه این قوانین و علت و معلول هاست که اراده ی هرکس درمقدمه انتخاب مسیر و راه زندگی اش اجبارا نتایج آن انتخاب را برایش ایجاد می کند و بدین ترتیب هر انسانی بااختیار خویش خود راوارد آزمایشی می کند که نتیجه محتوم آن را خواهد دید.

آیات هر سوره از سوره های قرآن درچه زمانی و چگونه تنظیم شده ؟

پی درپی که آیات مختلف بر پیغمبر نازل می شد روی قاعده زیر هر سوره تنظیم می شد و هرگز چنین نبوده که آنها را بگذارند و بعدا هر طور که شده آیات و سوره ها راتنظیم نمایند سوره اول سوره فاتحه الکتاب بود یعنی سوره شروع نبوت محمد (ص)  و نزول قرآن بود یعنی این سوره  هفت آیه ای شروع قرآن و خلاصه ی مطالب تمام قرآن است که از سه موضوع گذشته و آینده وحال یا به عبارت دیگر مبداء و معاد و اجتماع تشکیل شده و این نمونه ای بوده تا بوسیله آن محمد (ص) بتواند آیاتی را که نازل می شود اگر بمانند سوره علق که یکجا و یکباره ودریک زمان نازل نشده پیغمبر اسلام روی معنای آن آیات حول سه محور بالا سوره بندی کند مثلا چون پنج آیه سوره اقراء از سوره الحمد جدا بود و ضمنا موضوع و مطالب آن فقط درباره مبداء و اجتماع بود آنها را نگاهداشت تا چهارده آیه دیگرکه درباره دوموضوع اجتماع و آخرت است نازل شده و ازمجموع این نوزده آیه سوره یکپارجه  علق بوجود آید و پیامبراسلام (ص) با دیدن آیه اول سوره الحمد که با جمله بسم الله الرحمن الرحیم شروع شده دانست هرسوره را که به این طریق تنظیم فرموده بود برآغاز آن جمله فوق را بگذارد برهمین اساس نیز در سوره توبه مفهوم متناسب باآن را که درعین حال جنبه اتمام حجت و اظهار نفرت بجای اعلام رحمانیت و رحیمیت دارد را بکار برد .( براء ه من الله و رسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین ) و دقت درچنین ظرایفی که در قرآن بکار رفته نشان می دهد سبک و سیاق منحصربفرد ادبی قرآن نمی تواند جنبه بشری داشته و جز سخن الله نیست و در عین حال کتابی هدایتی می باشد دارای پیچ و خم هایی مختص بخود (المثانی) که اگر براساس قواعد خود ترجمه و تفسیر نگردد فرد دچار لغزش های خطرناک شده و به ضلالت خواهد افتاد واین مفاهیم  رافقط اشخاصی حقیقت جو و کنجکاو و خداترس که براساس دستورالعمل های موجود درهمین کتاب عمل میکنند قادر به درک حکمتهای آن خواهند بود حتی اگر خود به زبان عربی سخن نگویند.. .

نزول سوره هشتم برمحمد (ص) سوره اعلی -  کوششهای مصرانه محمد برخلاف تصورش با گمترین توفیق روبرو بود و اینک که در حدود یکسال از بعثتش می گذرد تعداد انگشت شماری در زمره پذیرندگان آیین جدید محسوب میشوند واین برمحمد گران می آمد لذا محمد که تصور مینماید با ایمان آوردن بزرگان مکه عامه مردم باتبعیت ازایشان به دین جدید درخواهند آمد محمد را برآن داشت تا برکوشش های خود مبنی بر ایمان آوردن سرشناسان مکه افزوده دوچندان نماید لذا در متن آیات سوره اعلی که شاهد این مطلب می باشیم الله تعالی در آیات 9 و 10 می فرماید:

تو به شرطی حق داری پنددهی که پند دادنت سودی داشته باشد و کسی خواهد پذیرفت که از خطرات ( آخرت) بترسد . هم چنین از آیات بعد پیداست محمد خصوصا در باره یکی از این متنفذین که حاضر به پذیرش تبلیغی محمد نبوده بیش از اندازه پای می فشرد لذا الله تعالی درباره این شخص می فرماید:  آن بدبخت تری که درآن آتش بس بزرگ می سوزد12 از این پند تو دوری می کند و درآن آتش نه از شدت عذاب می میرد که راحت شود -  ونه زنده می ماند یعنی تخفیفی از آن شدت عذاب برایش نیست که بگوید راحت شدم

دو موضوع مهم در سوره اعلی - . . . . ادامه دارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۵
دکتر صادق تقوی

دربررسی آیات مربوط به قیامت وحوادث منجر به پایان زندگی بشرها همانطور که در مقالات گذشته گفتیم اول سوره ای که بر رسول گرانقدر اسلام نازل شد سوره تکویر است که آیات اول آن حوادث آسمانی و رویدادهای زمینی را گزارش می کند که براساس آیه نخست آن در منظومه شمسی وباتکویر خورشید آغاز می شود وبه یک سلسله وقایع و رویدادهای عظیم در سیارات و زمین و درهم کوبیده شدن کوههای زمین و نیز طغیان آبهای آن و سرانجام مرگ حیوانات وحشی و انسان منتهی شده خاتمه می یابد. یکی از اشتباهات بزرگ اغلب مفسرین و مترجمان قرآن ترجمه و تفسیر آیه 6 این سوره است:

و اذا البحار سجرت  که آن را چنین آورده اند: هنگامیکه همه دریاها شعله ور !! گردند. این ترجمان نادرست که روی سطحی نگری و عدم دقت مفسرین بوده باعث شده برخی مخالفین نبوت محمد مثل سروش که ادعای اسلام شناسی دارد و درزمره روشنفکران دینی خودرامی پنداردبااستناد به چنین ترجمه بدیهی البطلان و نادرست بدون مراجعه به فرهنگ لغات عربی بزرگ ترین ادعای نبوت محمد را ( نباء العظیم) رویدادهای مربوط به قیامت و رستاخیز مردگان را خلاف مسلمیات علوم دانسته درنتیجه رای بر دروغ بودن آن داده است .( بعنوان رویا و خواب) وحال آنکه با مراجعه به کتبی چون المنجد ویا فرهنگهای عربی نظیر فرهنگ معاصر عبدالنبی قیم معلوم می شود واژه سجرت به تشدید جیم فعل مجهول به معنای متلاطم شدن / خروشان شدن و طغیان و طوفانی شدن می باشد چنانکه عرب دراین باره می گوید : سجرت البحر ( بروزن فعلت) یعنی دریا طغیان نمود و لبریز شد . که اشاره آیه به یک پدیده سونامی جهانی است که خشکی هارا مورد هجوم خود قرارمی دهد واین پدیده براساس آیات دیگر رابطه مستقیم با وضع قمر زمین و خورشید در وضعیت کورت فعلت آن دارد.

موضوع دیگر مورد مناقشه سروش در افعال بکاررفته این آیات است دربررسی سوره هایی نظیر قارعه و قیامت و مرسلات  و طارق که بترتیب نزول 31 و 32 و 34 و 38  می باشد ( به تاریخ بیست و سه سال نبوت محمد(ص) مراجعه شود) آنچه ازمجموع این آیات که تقریبا تاسال سوم بعثت برمحمد(ص) بافاصله های زمانی چندهفته و ماه نازل شده اند این است که پیش از رستاخیز مردگان و درپایان هزاره ی آخرالزمان که اینک درحدود یکصد سال است وارد آن هزاره شده ایم حوادثی مقدماتی درمنظومه شمسی ما روی خواهد داد تاباپایان آن حوادث ونابودی زندگی و شرایط زندگان درزمین و دیگرسیارات منظومه شمسی ما که توسط انسانها زمین سازی شده یودند انسانها در سیاره و زمین جدیدی که طبق اطلاعات موجوددرقرآن مجید منظومه بسیار بزرگی است در پیشگاه داوری الله تعالی زنده و حاضر گردند.

سروش بدون توجه به « اصل جایگزینی» افعال دربافت آیات قرآنی که یکی از بدیهیات ادبی قرآن می باشد به بازی با لغات و کلمات پرداخته تا بتواند یاوه گویی خود را تکمیل نماید و خوب بود لااقل ایشان این اصل را که طلاب دینی در همان سالهای اول تحصیلشان در اصول نحو می خوانند یا کتاب عربی مقطع دبیرستان را نگاهی می انداخت تا قدری از اراجیف گویی خودداری می نمود .

دراینجا بصورت بسیار فشرده و مختصر توضیحات استادیار دانشگاه علوم و معارف قران کریم آقای رضا شادمان یسرا را که مفید فایده می باشد برای خوانندگان محترم می آوریم :

« بابررسی برخی از آیات قرآن کریم می توان جایگزینی هریک از فعل های ماضی " مضارع" امر رابجای یکدیگر دید دربرخورد بااین پدیده صرفی  / بلاغی صاحب نظران وجود و درواقع عطف فعل مغایر به دیگرافعال موجوددرکلام را جایزمی دانند و نیز به تاویل فعل جایگزین شده پرداخته تابادیگر افعال موجود درکلام همسو و مطابق گردد بکارگیری فعلی که با زمان دیگر افعال مورد استفاده در آیات یا آیه یامجموع سخن مطابقت ندارد دارای نکته و دلالت بلاغی نیز هست و از آن جمله جمع میان دو معنا و دلالت صرفی و دلالت سیاقی فعل تاکید بر وقوع فعل جایگزین شده و یاتصویرسازی فعل درزمان حال و دیگراغراض بلاغی که سعی شده درحدمختصر بدان پرداخته شود»

«منظور از « اصل جانشینی» افعال در سیاق قرآنی استفاده از یک صیغه ( ماضی " مضارع یا امر) بجای صیغه دیگراست. این پدیده یکی ازبرجسته ترین پدیده ها و ویژگی های ساختاری و تعبیری قرآن کریم بشمار می رود بطوری که درموارد بسیاری استعمال افعال مغایربا سیاق مذکور درماقبل یامابعد فعل می باشد مانندبکارگیری فعل ماضی بجای مضارع و یابالعکس همین طور بکارگیری فعل ماضی یامضارع بجای امر و دیگر حالات .... نکته قابل توجه دراین فرایند جانشینی وجودنکات بیانی و اهداف بلاغی است که درنهایت جنبه ی بیانی اعجازی قران مجیداست وازاین ره آورد معانی دلالات بسیاردقیق و لطیفی به مخاطب منتقل می شود»

« .... امروزه درنقدادبی جدید و مطالعات زبانشناسی درمتون بل تعابیری چون هنجارشکنی و هنجارگریزی و نرم گریزی و آشنازدایی یاد می گردد. براساس این پدیده زیباشناختی ادبیات صاحب اثرادبی بازدودن زنگارعادت ادراک حسی مخاطب را سامان داده و دراین مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای بظاهر مانگارواقعیات را موجب نگاه افراد بپدیده های خارج از زمینه معمولی طبیعی شان شده تادرنهایت نگاهی نو و تازه درمخاطب ایجادکند»

« فرایند جایگزینی که درسطوح مختلف اسم و فعل و حرف و درساختارهای گوناگون معجمی / صرفی/ نحوی/ آوایی/ وبلاغی مطرح است بعنوان یکی از اصول ثابت و شیوه های بیانی شناخته شده در یک متن ادبی به ایفای نقش می پردازد البته در بکارگیری این فن و شگرد ادبی ادیب باید دو اصل رسانگی ( بلاغت و رسایی معنا) و جمال شناسی را رعایت کند.»

« درمیان دانشمندان قدیم بویژه اهل بلاغت و برخی مفسرین این موضوع بطورمختصر و پراکنده پرداخته شده است که می توان آن رادر موضوع التفات دید اما اصل جایگزینی را می توان اصطلاحی عام تلقی نمود که دربردارنده تمام وجوه جانشینی درافعال " حروف" ترکیبات وتصاویر است ...... ..از جمله مهمترین نکات و تاثیرات افعال می توان به جمع میان دو معنا و دلالت صرفی فعل ( زمان فعل مذکور ) و معنا و دلالت سیاقی فعل ( زمان مورد نظر فعل) و نیز تاکید بر وقوع آن فعل درزمان مورد اشاره نمود به ویژه در هنگام سخن از قیامت و احوال آن »

« زمانبندی افعال در زبان عربی علمای صرف و نحو زمان فعل درزبان عربی را به گذشته و حاضر و آینده تقسیم می کنند. سیبویه دراین باره می نویسد: فعل همچون اسم برعمل و رخدادی دلالت می کند و برزمان انجام کاری درزمان گذشته ویادر زمان حاضر و یاآنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد بناشده است گروهی نیز زمان فعل را بدو دسته تقسیم کرده اند : زمان صرفی ( که همان زمانی است که فعل بتنهایی و خارج از سیاق بدان دلالت دارد) و زمان نحوی ( یا زمان سیاقی و ترکیبی که قرینه های لفظی و حالی تعیین کننده آن است زمان نحوی درواقع همان معنای فعل در سیاق کلام می باشد)امروزه زبان شناسان معاصر نیز چنین دیدگاهی را نسبت به مقوله زمانبندی افعال دارند و افعال را به دو زمان دستوری و واقعی تقسیم می کنند و برای توصیف زمان دستوری بنمونه خاصی از قیاس مکان/ زمان بنام خط زمان استناد می کنند  خط زمان خط یا مجموعه ای منظم از نقاط است که هردو سر آن نامحدود است . این خط به سه بخش گذشته و حال و آینده تقسیم می شود . در کاربرد متعارف اصطلاح زمان در زبانشناسی متعلق به حوزه دستور است.از سوی دیگر امروزه براین نکته مقبولیت عام یافته که زمان فقط به یک لحظه اشاره ندارد بلکه براشاره گری زمانی نیز دلالت می کند بدیگر سخن زمان به لحظه ای از زمان اشاره می کند که بادرنظرگرفتن لحظه سخن گفتن تعیین میشود و این همان معنای واقعی زمان افعال است از سوی دیگر زمان صرفی و زمان نحوی ( زبان دستوری) و زمان واقعی فعل دائما با یکدیگر ارتباطی ناگسستنی دلرند همچنان که صیغه صرفی فعل خالی از زمان نیست سیاق و ترکیب کلام نیز زمانی را بر زمان صرفی فعل می افزاید ازاین رو در این حالت فعل هم زمان دارای دلالت زمان صرفی و نحوی (دستوری) و واقعی است و موجب ابطال دلالت دیگری نمی گردد بلکه معنای سومی راکه برگرفته از دو معنای پیشین است تداعی می کند.»

در نگاه به آیات مربوط به قیامت این گونه ترفند زبانی وکلامی را می توان بوفور در سیاق و بافت آیات قرآنی مشاهده نمود بطوری که زمان فعل ازروند و سیر طبیعی و معمول موچود درکلام خارج وبه صیغه و زمان دیگری بیان می شود مانند تعبیر از اتفاقی که در گذشته صورت پذیرفته و پایان یافته بوسیله فعل مضارع ویابکارگیری فعل ماضی جهت تعبیر از عملی که در آینده اتفاق خواهد افتادچنین تغییر و تحولات و جانشینی ها وخروج ازروند معمول کلام بوده که مخاطب عرب ادیب و سخنور مخالف نبوت محمد را به عجز در نحوه استدلال وامیدارد و زبان در دهانش عاتل و گنگ می گردد  ابن اثیر درخصوص اصل جایگزینی افعال می گوید:

« درتغییر و دگدگونی واژگان ازصیغه ای به صیغه دیگر غرضی خاص نهفته که موجب این جایگزینی و جابجایی شده که جز عالم به فصاحت و بلاغت و اسرار ورموز آن کسی بدان راه نبرد و چنین شیوه سخن رادرهرکلامی نتوان یافت چراکه یکی از دشوارترین و دقیق ترین و پیچیده ترین فنون علم بیان است .... و فایده خبر از آینده با فعل ماضی این است که هرگاه حادثه ای که هنوز اتفاق نیفتاده و در آینده رخ خواهدداد بوسیله فعل ماضی بیان شود درواقع وقوع آن فعل بسی موکدتر و چنین بیانی بسیار بلیغ است چراکه فعل ماضی برامری دلالت داردکه اتفاق افتاده و حاصل شده است این نوع ساختاره زمانی بکاربرده می شود که وجودآن فعل درآینده بسیار پرابهت و عظیم باشد»

براساس آن چه گفته شد بطور قطع و یقین در ادبیات شاخص و خاص قرآن مجید ازجایگزینی هریک از زمانهای فعل به جای دیگری نکات و معنای خاص را قصد نموده که آن دریک ترجمه و تفسیر قانونمند برای مخاطب حتی غیرعرب قابل دریافت است و ما دراین جا برای جلوگیری از اطاله کلام با دو مثال از آیات مختلف به آن پایان داده و انشالله در تاریخ بیست و سه ساله نبوت پیامبر بزرگ اسلام محمد(ص)  بخش قرآن شناسی به آن خواهیم پرداخت اینک به نمونه اول در این مورد توجه نمایید:

آیه 87 سوره نمل  و یوم ینفخ فِی الصور ففزع من السماوات و من فی الارض الا شاء الله وکل اتوه داخرین یعنی درآن زمانی که درآن شیپور پرصدای گوش خراش جهانی دمیده شود آن صدای مهیب باعث می گردد تمام انسانها و شبه انسانها ( منظور جن ها است) که در هفت سیاره از منظومه شمسی بودند و با متلاشی شدن آن سیاراتشان بیهوش شدند بیدار شده مگر عده ای که الله برای ایشان غیرازاین را خواسته باشد به مقالات هفت آسمان و زمین در آرشیو بلاگفا مراجه شود

در آیه بالا از فعل مضارع به فعل ماضی عدول شده است بطوری که فعل ماضی { فزع } جایگزین فعل مضارع  {یفزع} شده درحالی که بنابرمقتضای ظاهرآیه می بایست از فعل { فیفزع} استفاده می شده چراکه این فعل دلالت بر امری دارد که هنوزاتفاق نیفتاده است بلکه متعلق به زمانی در آینده یعنی رستاخیز مردگان در قیامت دوم است تغییر زمان فعل و جایگزینی ماضی بجای مضارع درآیه همچون وقوع ماضی برسرعت تحقق فعل در آینده دلالت دارد گویی حادثه درزمان گذشته بوقوع پیوسته است جایگزینی بر حشر و رخداد قیامت نیز تاکید دارد.

فعل مضارع {ینفخ} برتصویر قیامت درزمان حال دلالت دارد که درآینده اتفاق خواهد افتاد بطوری که گویی این تصویر هم اکنون در دیدگان نظاره کنندگان است ازاین روگاه فعل مضارع جایگزین فعل ماضی می گردد تافعلی  راکه در گذشته اتفاق افتاده برای مخاطب در زمان حال بتصویرکشد دراین آیه نیزفعل مضارع چیزی را که در آینده روی خواهد داددرزمان حال تصویر کرده است  بنابراین در آیه فوق بادو فعل مضارع {ینفخ} و ماضی {فزع} روبرو هستیم که هردو جهت اخبار از آینده بکاررفته اند اما دلالت و بلاغت آن دو بایکدیگر متفاوت است فعل مضارع { ینفخ} جهت تصویرسازی کار و حادثه ای است که در آینده محقق میشود و درزمان حال استفاده شده وفعل ماضی {فزعج برتحقق وقوع آن درآینده دلالت و تاکیددارد. مثال ونمونه دوم آیه 96 تا 98 از سوره هود است به شرح ذیل:

ولقد ارسلنا موسی بایاتنا و سلطان مبین * الی فرعون و ملائه فاتبعوا امر فرعون و ماامر فرعون برشید* یقدم قومه یوم القیامه فاوردهم النار و بئس الورد المورود* یعنی وموسی رانیز بانشانه های روشن ازخود و قدرتی آشکار بسوی فرعون و بانفوذان اطرافش فرستادیم طرفداران فرعون بجای پذیرفتن پیغام ما از فرعون تبعیت کردند و فرماک فرعون بیراهه بود ودرروز قیامت فرعون پیشاپیش قومش خواهدبود وایشات را به آن آتش واردخواهد نمود و چه بسیاربد وروذی است و چه بد واردشده ای

دراین آیات نیز شاهد تحول ازفعل مضارع { یقدم} به فعل ماضی {اوردهم} می باشیم که اگر مطابق با مقتضای ظاهر آیه بیان می شد عبارت به شکل { سیقدم قومه یوم القیامه و سیوردهم النار} درمی آمد چرا که درای« آیه سخن از امری است که در زمان آینده یعنی قیامت اتفاق خواهد افتاد ازاین روی جایگزینی فعل ماضی { اورد} بجای فعل مضارع {یورد} بیانگر قطعیت و تاکید بر وقوع در آینده است بخاطر همین باحرف عطف {فاء} برسرعت فعل یعنی واردشدن آنهادر آتش جهنم نیز دلالت می کند که درآن نوعی تهدید و ایجاد وحشت نیز نهفته است و به این مطلب نیز اشارت دارد که فرعون نه تنها درآینده فوق بلکه پیش از این و درهمین دنیا قومش را وارد آتش دوزخ نمودازاین روی دلالت صرفی فعل {اورد} که بیانگر زمان گذشته است دلالت سیاقی برآینده دارد. بنابر این چنین مواردی نشان دهنده قطعیت و حتمیت و ختمی الوقوع بودن است که درمیان صاحب نظران امری شناخته شده می باشد... ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۲
دکتر صادق تقوی

گفتیم بررسی آیات سوره های قرآن مجید براساس ترتیب نزول آن برنبی مکرم اسلام بزرگترین و مستدل ترین پاسخ به همه شبهاتی است که چه در زمان حیات آن حضرت و چه پس از آن تاروزی که بشر براین کره خاکی زندگی می کند برایشان وارد کرده یا می کنندشبهاتی که بنظر ما نه از سر کنجکاوی و صدق بلکه براساس اغراض و نیات شیطنت کارانه بوده اند و جدیدترین آن توسط سروش ابراز گردیده است  دراین بخش و در ادامه موضوع وحی برپیامبراسلام به بررسی ویژگی ادبی قرآن و چگونگی جایگزینی افعال که سخت مورد مناقشه سروش است و پایه تئوری خواب پردازی نبوت محمد(ص) رابرآن قرارداده خواهیم پرداخت.

نزول سوره نجم (سوره24 به ترتیب نزول) و توضیح الله درباره چگونگی وحی برمحمد(ص) سوره نجم دراسلام اهمیت فراوان دارد زیرا در آن به یکی از اساسی ترین و مهمترین موضوعات ادیان الهی که چگونگی ارتباط میان پیغمبران و خداوند منان باشد پرداخته است و گفته شده حضرت محمد بدون آنکه خودش اراده ای در دیدن عامل وحی و شنیدن موضوعات مورد وحی داشته باشد هر زمان الله می خواسته بروی وحی می فرستاده و این وحی که بصورت الفاظ قران در حافظه محمد ثبت می شده یک رابطه روحی بود به مقاله روح در آرشیو بلاگفا رجوع شود--  به این صورت که روح القدس که در قران با نام های شدید القوا و جبرییل یاد شده از عرش الله که خورشید منظومه شمسی باشد درهر جا و یا موقعیت که محمد لازم بود به او مطالب قران برسد در کمتر از چهارمتری محمد فرو افتاده و محمد را در فشاری قرارمی داده و متن قرآن بصورت آیات به مغز محمد که در قرآن با واژه قلب که محل ادراک انسان باشد با قلب گوشتی که وظیفه خون رسانی را دارد فرق می کند القاء می شده و محمد این میدان پر قدرت انرژی را بصورت ستاره ای می دیده که از افق بالای آسمان پیداشده و بسرعت به وی نزدیک می شده است و نوع دریافت وحی برمحمد به مانند برخی پیامبران دیگر نبوده ( مانند دانیال که بصورت مردی کامل و شبیه انسان ) بلکه این ستاره پیغمبراسلام را تحت نفوذ خود قرار می دهد و مغز پیغمبر از آن ستاره بصورت شنیدن صدایی انسانی مطالب قران را درک و در حافظه اش ضبط می نمود و بعداز قطع این ارتباط محمد به حالت عادی که برمی گشت هرآنچه را درک کرده به مردم ابلاغ می کند.

نکته اول درمتن آیات دیگری از قران واژه شدیدالقوا که از عجایب لغت پردازی قرآن باشد برای فرستاده وحی بکاررفته است واین لغت که دارای بار معنایی علمی است و دانشمندان فیزیک  بخوبی آنرا درک میکنند براساس آیات دیگر قرآن مجموعه ای از چند قوه و انرژی است که بهم فشرده اند و یک واحد مستقل را به مانند یک دستگاه ایجاد نموده اند که کار آن بیرون دادن قوه ای است که الفاظی به فرمان الله پدیدآید بعبارت دیگر این میدان جریانات مغناطیسی مانند دستگاه بیسیم یا میکروفن یا رادیو عمل کرده طول موج هایی را تولید میکند که دستگاه مغزی انسان آن را بفهمند و این دستگاه انرژی خود را از خورشید میگیرد و الله تعالی در زبانهای آرامی و سریانی که عربی و عبری هم خانواده آنها می باشند در قران و کتب دیگر (تورات و انجیل و صحف ابراهیم ) با واژه جبرئیل که از دو کلمه جبر  و  ئیل  یعنی زور و قدرت الله ( جبر = قوه و قدرت و زور و ئیل = الله) که همان مفهوم انرژی انگلیسی و روح عربی را می دهد.

نکته دوم از گزارشات تاریخی که حالات محمد(ص) راهنگام وحی بدست می دهد چندین حالت راکه همزمان با شروع وحی دیگران آن رابوضوح دیده اند برایمان روشن می کند که محمد در برابر این جریان از انرژی قوی قرارمی گرفته نخست نوعی حالت مکث و بهت طولانی که برپیغمبراسلام حادث می شد تاوحی پایان یابد و بقول قرآن ستاره شدیدالقوا به آسمان وازجایی که فرود آمده بود بازگردد دراین حالت محمد هیچ گونه حرکت بدنی از خود نشان نمی دهد و نوعی سکون برمحمد حاکم می شود طوری که تمام حواس محمد از اطرافش منقطع و غافل می گردد. و دوم اینکه در روزها و ماه های اول وحی این تماس روحی محمد بشدت عرق می کرده بطوری که بخش هایی از بدن و پوشش لباسی او کاملا از عرق خیس می شده جالب اینکه بعدها گزارشی از حالت فوق نیامده که نشان می دهد بدن محمد بااین گونه ارتباط تاحدودزیادی مطابقت یافته  -- در آیات اول در سوره قدر گفته شده که مامورین روحی کاری میکنند که درتماس های بعدی این تطابق صورت گیرد سوم در گزارشی که از نزول آیات قرآن درموردی که محمد برپشت شتری بوده  آمده  شدت این ارتباط به حدی بوده که شتر بدون حرکت ایستاده تاوحی پایان یافته این نکته نشان می دهد میدان مغناطیسی که درفاصله کمتر ازدوکمانی محمد شکل می گرفته تااین ارتباط برقرار شود حتی شتر را متاثر ازخود نموده است گزارش دیگر مطلبی است مبنی براینکه وقتی از محمد (ص) در خصوص احساس محمد هنگام دریافت وحی سوال شده بود ایشان فرمودند که قبل از برقراری ارتباط فوق و شنیدن الفاظ قرآن صدایی بمانند زنگ شتر در گوش من شنیده شده سپس صدای مانند انسان که آیات را به او دیکته می کند می شنود  و همه این گزارشات که بامتن قرآن و دانش فیزیک امروزی مطابقت دارد بزرگ ترین گوشزد و تذکر علمی است که این سوره و دیگر آیات موجود در اختیار دانشمندان قرار می دهد تا حقیقت وحی را دریابند.

نکته بعدی دروغی است که درمورد وحی مورخان و مفسران باصطلاح مسلمان نوشته اند و این است که درحالی که قرآن می گوید محمد عامل وحی را بصورت یک ستاره نورانی می دیده که ازافق اعلی باسرعت پایین افتاده در فاصله دو کمانی اش قرارمی گیرد آنان نوشته اند بصورت مردی بنام دحیه کلبی که از اسم او پیداست به یکی از طوایف یهودی منسوب است و جوان خوش چهره بوده می دیده است!! که این صریح برخلاف نص قرآن است و گویندگان آن می خواسته اند در اذهان چنین وانمود کنند که یامحمد گوینده القاء ات مردی از اهل کتاب است و برخی شباهات میان مطالب قرآن با عهدعتیق و جدید همین است و یا اینکه بگویند جن به صورت مردی به نظر و چشم محمد میامده تابگویند مطالب قرآن گفته های جنیان و القاء ات شیطانی است و نه رحمانی و این را از آن روی انتشار داده اند که در قرآن یاد شده که فرد جن زده ای که درمیان بنی اسرائیل و در غیبت موسی در میقات چهل روزه اش ایشان رابه گوساله پرستی واداشت ودر زبان و ادبیات الهی ( در تلفظ آرامی) سامری یاد شده یعنی مردی که درتاریکی شب  با جن در ارتباط است و نامش دربین بنی اسرائیل مشابه بابرادرموسی هارون بوده بعدازاینکه موسی به میان قومش باز گشته می بیند ایشان توسط سامری گوساله پرست شده اند وقتی موسی از او می پرسد چراجنین کرده است می گوید وی چون جای پای یک فرستاده غیبی را برروی خاک می بیند به دلش می افتد مشتی خاک از آن بردارد و پس از آنکه زیورآلات بنی اسرائیل را ذوب کرده بصورت گوساله ای بسازد درهنگام گداختن داخل آن بریزد تا آن گوساله بمانند گوساله زنده دربرابرخواسته ایشان صدای گوساله کند و چنین نیز شد و با این تعبیر محمد نیز مانند سامری با جن و شیاطین در ارتباط است و چیزهایی می بیند و می شنود که جن زده ها قادر به آنند ! وخوانندگان محترم ببینند چگونه دستهایی میان مسلمانان ازگذشته درصددبوده اند چنین مطالب موهومی را برخلاف نص قرآن میان مسلمانان ترویج کنند تا بعدها براساس چنان موهوماتی امثال سروش ها از آب گل الود ماهی بگیرند .

یک توضیح عجیب و علمی درباره این انرژی های رساننده وحی برمحمد درقرآن مجید!؟

ازآن جایی که برای خالق عالم اهمیت بسیاری داشته و دارد تانحوه و چگونگی وحی برمحمد (ص) (وطبعا دیگرپیامبران) رابصورتی علمی که مغایرتی بادانش های امروزی بشر نداشته باشد قابل درک و فهم  انسان ها نماید لذا درآیات 164 تا 166 درسوره صافات گفته شده : و ای محمد بدان که ما مامورین وحی الله به تو هریک جزمقامی و جایگاه مشخص نداریم که در صف منظمی قرارگرفته ایم وکارما اعلام منزه بودن الله از آنچه مشرکان درباره او می گویند است  -- چون تمام مطالب سوره الحمد که فشرده قرآن است ودیگر مطالب قرآن این می باشد که نباید صفات الله را برای غیر او بکاربرد بنابراین عاملین وحی خالق عالم را ازطریق گفته فوق الله را نسبت به باورهای مشرکان تنزیه وتسبیح می نمایند ازاین آیات می توان فهمید زبان حال این فرشتگان که مامورین رساندن وحی برمحمد و البته همه پیغمبران الهی اند که مشابه محمد یعنی به شنیدن صدایی که دیگران نمی شنوند  مجموعه ای می باشند از دیگر امواج باطول موج های مختلف و انرژی ها و قوه های متفاوت که هریک باخواص معین و کار معلوم که دارند بصورت یک مجموعه واحد و سیستم کلامی الله دستورات رابه ذهن پیامبران منتقل می نمایند (بصورت اصوات بدون نیاز به تحریک گوش پیامبراسلام ) واین موضوع باردیگر در آیات 39 تا 43 سوره آل عمران این گونه روشن شده است که آن روح  - انرژی ماموروحی یا فرشتگان وحی که بصورت واحد عمل می کنند چون دستگاهی است که از چند فرشته بوجود آمد ( ملائکه) و آنان مانند دستگاه رادیو و بلندگویی کلام الله رادریک ارتباط منظم و واحد برای پیامبران قابل درک و باصطلاح شنوایی می کنند و چون مجموعه آنها که ازویژگی های قدرتی و توانمندی مختص بخود برخوردارند و قوه ای مخصوص از الله برای جنین کارهایی می باشند در آیه 97 سوره بقره باواژه جبرئیل معرفی شده اند که همانطور که گفته شد معنای آن درگروه زبان های آرامی عربی/عبری قوه الله می باشد و برای اینکه معلوم شود این دستگاه روحی از خود اختیاری ندارد ( زیرا در مسیحیت منحرف پولسی کنونی این روح (روح القدس) دارای فهم و شعور و  به مانند خداوند مشهور شده و تیلیغ شده است ) وماموری بیش نیست که در فرامین الله مختار و مخیر باشد وبدین ترتیب باالله مشتبه شود و شریک در خداوندی او باشد در آیه 193 سوره شعرا باوصف روح الامین از آن یاد شده است ...... ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۳
دکتر صادق تقوی

نکاتی از سوره مزمل --  همانطور که گفتیم دراین سوره نخست اینکه برای برطرف شدن توجه و فکر پیامبراسلام از ناراحتی های روز مره که در اثر واکنش های مردم در تبلیغات دینی آن حضرت بود دستور گرفت تابه معنای دقیق آیات سوره الحمد و دیگرآیات نازل شده از جانب الله بصورت خواندن با تامل و توجه وگفتگو درباره آنها بادیگر مومنان اولیه بپردازد تاهم فکر و خیالات مزاحم خواب ایشان ازبین برود وبتواند بخوابد دوم انکه به او تذکر داده شده باید چنان آیات نازل شده راخوب بفهمد تاپی درپی که دیگر مطالب قرآن نازل میگردد بارتعلیم قرآن براو سنگین نشود و کاملا به دقایق قرآن آگاه گردد و آشنا باشد و روی همین دستور بود که تمام مسلمین اولیه با پیغمبراسلام شب ها جلساتی را چه در منزل او و یا سایر اسلام آورندگان واز جمله ارقم بن ارقم که خانه بزرگی داشت و درجایی نزدیک به دامنه کوهی مشرف به کعبه بود ترتیب می دادند و در آیات قرآن هر آنچه که نازل شده و می شد تدبر و تعمق نموده به بحث و فحص می پرداختند تادر آینده بتوانند از عهده رهبری صحیح جامعه برآیند و این جلسات در مدینه نیز ادامه یافت با این تفاوت که در مدینه درمنزل پیغمبر اسلام برگزار می شد. که جنب مسجدالنبی بود و اینکه به دروغ گفته اند این جلسات تاسه سال یا پنج سال مخفیانه بوده و بدور از چشم و اطلاع دیگران برگذار می شده یک دروغ بزرگ است تانهضت اسلام رایک جریان سری و زیرزمینی به مانند تمام حرکت های سیاسی که توانسته اند حکومت را قبضه کنند نشان دهند درتایید آنچه گفته ایم نوشته اند دریکی از این جلسات شبانه ابوسفیان و ابوالحکم و اخنس بی خبر از یکدیگر بطرف خانه محمد رفتند تاببینند ایشان در این جلسات چه می گویند لذا درتاریکی شب هریک از ایشان دریک طرف خانه محمد پشت دیواری که پنجره ای بسوی بیرون داشت و از آن کورسویی از نور داخل خانه بیرون می زد جائی برای خود انتخاب نموده سخنان افراددرون خانه را می شنویدند و نمی دانستند که دونفر دیگر نیز به همین خیال در گوشه ای پنهان جای دارند و تاپاسی از شب که جلسه تمام شد آن سه بطرف خانه های خویش قصد بازگشتن داشته که همدیگر را می بینند و وقتی معلوم شد چه کرده اند ابوسفیان آن دو را شماتت نمود که این چه کاری است که کرده اید اگر اشخاص کوته فکر شمارابه این حال ببینند چه پاسخی دارید بدهید اخنس با پوزخند حرف وی را قطع کرده و می گوید همان جوابی که بزرگ مکه دارد و منظورش ابوسفیان بود ! ابوسفیان در پاسخ برآمده می گوید بعنوان بزرگ مکه باید بدانم که محمد و یارانش درچه فکری هستند ودر پنهان چه می گنند ابوالحکم خطاب به آن دو می گوید اینکار را نباید تکرار نمود و ابوسفیان درست می گوید و چون برای باردوم نیز این مطلب تکرار میشود پیمان بستند که از این کنجگاوی خودداری نموده تا مبادا عوام مکه آنان را متمایل به شنیدن قرآن معرفی کنند و خصوصا ابوالحکم بشدت بیم داشت که چنین نشود واصولا همه چیز نبوت و پیغمبری محمد از آغاز یعنی روز بعد از شب قدر علنی و آشکار بوده و طبق آیات سوره مدثر وی مامور بود برود و پیغمبریش را به مردم اعلام نماید وآنچه خلاف این مطلب گفته شده کذب محض است و سوره شعرا ء که  به محمد دستور داده شده خویشان خود را مورد انذار قراردهد چند سال بعد یعنی در حدودسال پنجم و ششم نازل شده می باشد که در جای خود( یعنی بررسی سوره شعرا ء )به آن خواهیم پرداخت. ودیگر آنکه برگذاری چنین جلساتی پنهانی در شهری که جمعیت آن به اندازه یک روستای هزار خانوار امروزی است دور از حقیقت است وممکن نبوده کسی از آن مطلع نگردد خصوصا که تمامی رفتار محمد و مسلمانان از چشمان تیز بین جاسوسان و خبرچینان قریش مخفی نمی ماند.

سوم نکته اینکه دراین سوره دستور است پس از اتمام نشست تحقیقی فوق به نماز برخیزند و با خدای خود تجدید پیمان کنند تا با کمک گرفتن از او در راه هدایتی شان مصمم و کوشا باشند .و چهارم اینکه مقداری درباره وضع آخر دنیا و مسیر زندگی بشرکره زمین و برزخ و عذاب های آخرت تذکراتی داده شده و سرانجام مقداری از تاریخ ادیان گذشته گوشزدشده تا درس شجاعت و از خود گذشتگی و تحمل ناملایمات برای اصلاح عمیق اجتماعی به محمد و نومسلمانان باشد.

شرکت کنندگان جلسات بحث و گفتگوی شبانه بعدها درتشکیلات حکومتی اسلام از مدیران و مسئولان طراز اول و درجه یک اسلام شدند.

در سطور بالا و در خصوص اولین نفراتی که در مکه به نبوت محمد(ص) ایمان آوردند که در آیه آخر سوره مدثر از ایشان یاد شده است و در تاریخ اسلام عنوان عشره مبشره یعنی ده نفری که مورد بشارت عالی ترین منزلت و غفران و خوشنودی الهی قرار دارند و از پس مرگ در بهشت از مقربان الهی خواهند بود و اینان چنان در تاریخ اسلام معروف شده اند وهسته اولیه مهاجرین راتشکیل می دهند و درطول زندگی خود چنان لیاقتی نشان دادند که از میانشان عالی ترین مقام حکومتی مسلمانان خلیفه مسلمین و وزرای مشاور و مسئولان طراز اول و مدیران ارشد حکومتی روی برتری نسبی که داشته اند تعیین شدند که در راس اینان ابوبکر بود که در ایمان پیشفدم مومنین اولیه بود و خود و ثروتش را در خدمت روش دینی جدید قرار داد و سخت به تبلیغ می پرداخت وبایددانست متاسفانه دشمنان اسلام که از پیشرفت سیاسی و حکومتی دین اسلام ضربه ها خورده و منافع زیادی را از دست داده بودند باانتشار اخبار و روایات دروغ میان مسلمانان بگونه ای عمل کردند که اکثر مسلمین در باره این ده نفر تصورات اشتباه و باطلی دارند که نتیجه آن نزاع ها و خصومت های بی مورد و جاهلانه ای است و حال اینکه این مومنان اولیه و عده دیگری که بعد اینان ایمان آوردند نص صریح قرآن مورد رضای الله می باشند که برای پیشرفت دین اسلام از خود فداکاری های در حدقبول نموده و لازم بود بعد از محمد(ص) روی دانش و تخصص و تقوای الهی که داشتند به مناصب حکومتی برسند که چنین نیز شد و این فداکاران مورد رضای الله نشان دادند هرجا ازاین ده تن بطور نسبی بردیگران برتری دارد او را برخود امیر و رئیس و حاکم گردانندو این کار در صدر اسلام انجام شد و مکتوب ششم نهج البلاغه نیز تایید آنچه است که ما آورده ایم و دشمنان زخم خورده و مامورین مخفی روم و ساسانیان و مصر آن زمان برای تضعیف مسلمانان از طریق روایات ساختگی خلاف واقع چنین جلوه داده اند که میان صحابه محمد(ص) که تربیت شدگان او و شاگردانش باشند بعد از وفات آن حضرت برسر مال و دنیا خواهی ها اختلافات شدیدی بوده و هیچ یک ایشان ایمان درستی نداشته اند و برسر ریاست و تصاحب جاه و مقام به جای پیروی از آموخته های قرآن به جنگ و خونریزی و خدعه علیه یکدیگر و مسلمانان پرداخته اندکه انشاءالله تعالی در تاریخ تحلیلی اسلام که از بعد از وفات پیغمبراسلام تا شهادت علی (ع) است وپس از این تاریخ خواهد آمد به آنها خواهیم پرداخت..

نزول سوره مدثر ( پنجم سوره قرآن روی ترتیب نزول) بر محمد و قضاوت مغرضانه ولیدبن مغیره-

پس از آنکه پیامبراسلام مامور رساندن پیغام خالق عالم به مردم مکه شد و بعد از پیشامدهای گفته شده در بالا و دستورات سوره مزمل که معلوم  می کند پیغمبراسلام در چه فشارهاو مزاحمت هایی قرار گرفته بود و از سوی الله تعالی تهدید شده بود که اگر از وظایف پیغمبریش شانه خالی کند بمانند یونس پیغمبر که از ماموریتش فرار کردو به شکم ماهی افتاد نباشد و باید بر ماموریت الهی اش پافشاری کند معلوم نیست پس از چند هفته یا ماه که از ابتدای نبوتش گذشته بود عده ای از مردم مکه آیات نازل شده سوره الحمد رابرای قضاوت و اظهار نظر نزد یکی از بزرگان معروف شان ولیدبن مغیره که از شخصیت های مورد احترام بوده می برند .

ولید که از حیث ثروت و نفوذ و احترام یگانه مکه محسوب می شد دارای هفت فرزند پسر بود که هر یک از ایشان در مقامات یا موقعیت  شامخ چه در تجارت و ریاست شعب قبایل و طوایف مکه و یا شجاعت و جنگاوری زبانزد مردم بودند که بر شهرت و قدرت ولید می افزود ( سه فرزند او مسلمان شدند که خالد به علت دلاوری ها و خدمات خود به پیغمبر اسلام و پس ازایشان به سیف الله معروف شد) چون ولید بن مغیره ازشنیدن داستان نبوت محمد ناراحت شد پس از شنیدن آیات سوره الحمد قضاوتی مغرضانه کرد و اگر چه متوجه می شود این کلمات نمی تواند سخنان محمد باشد ولی می بیند اگرراستی و درستی مطالب آن را تصدیق کند نفوذهایی که درمیان مردم و قدرتمندان مکه و قریش و دیگر قبایل دارد ازبین می رود لذا به آورندگان آن می گوید این سخنان بشری است که روی ظاهرسازی ها و دروغ پردازی به خدا نسبت داده شده دراینجا نظر خوانندگان را به بخشی از پاسخ الله تعالی به وی جلب می کنیم:

تو ای محمد آن کس را که من در مکه یگانه اش نمودم بمن واگذار من برای او مالی فراوان قراردادم وپسرانی که شاهد نعمتهای من براو هستند و هر چیز خوب برای وی مهیا کردم لیکن او طمع نمود که فزون ترش کنم هرگز! دیگر چنین نخواهد بود زیرا قضاوت مغرضانه و خصمانه او باعث بدبختی اش خواهد شد بزودی اورا دچار راهی پرمشقت خواهم نمود اوفکرخودرابکارانداخت و سنجید و چگونگی حسابگریش باعث طردش از ما شد ولید دردلش بیادآورد که اگر این رسالت عملی شود و مردم نبوت محمدرا بپذیرند پایه های قدرت و نفوذش متزلزل می گردد و اگرهم او خود بخواهد این رسالت را تایید کند مجبور است به زیردست شدن خود به محمد تن دهدپس از چنین حسابی یه قرآن نظری انداخت وسپس عبوس شد و بخشم آمد پس پشت نمود و تکبرنشان داد و گفت اینها جز دروغی بیش نیست که از دیگران نقل شده ( یعنی محمد چیزهایی از تعالیم و داستان های ابراهیم و اسماعیل و موسی و عیسی شنیده و آنهارابه حساب خود نقل کرده تاخودرا پیغمبری مانند آنان معرفی کند) واین سخنان بشری است دروغگو و من نیز الله می فرمایدبه آن دوزخ گفته شده داخلش خواهم کرد . . . .تهدید موجود در سوره مدثر نسبت به ولیدبن مغیره دوم سخن تند و بی محابای محمد به قدرتمندان مکه محسوب شد ! و بانفوذان قدرتمند مکه واکنش تندی نشان می دهند.

اولین فرد ابوالحکم بود که درسوره علق موردتهدید قرارگرفته بود و موجب شد بانفوذان دیگر مکه و خاصه روسای قریش و از جمله یکی از عموهای محمد بنام ابولهب که داماد شخصیت بس قدرتمندی بنام ابوسفیان بود ( ابوسفیان مهم ترین رجل سیاسی مکه محسوب میشد و دارای وجهه بین المللی آن زمان میان حکومتهای اطراف جزیره العرب بود) به چنین حملات زبانی بی سابقه یعنی مطالب سوره های گفته شده واکنش تندی نشان دهند  این بانفوذان فسادکار بعد از سوره های علق و مدثر و تهدیدی که در آن سوره ها می بینند کوشش نموده تا از طریق خویشان محمد بوی فشار واردکنند تا دست از این رفتارها بردارد و مناسب ترین آشنا و خویش محمد(ص) ابولهب بود که همسرش ام جمیل دختر بزرگ ابوسفیان بود و ابولهب محمد رابه خانه خویش دعوت می کند و ازاو می خواهد تغییر رویه داده و رفتارش در مقابل بزرگان محترمانه تر باشد محمد نیز در پاسخ بوی خود رامامور ازجانب الله معرفی کرده می گوید اختیاری در کلمات و جملات سوره های نازل شده ندارد و نمی تواند آنان را تغییر دهد و ابولهب راسخت بخشم می آورد و چون از نصایحش به محمد نتیجه ای نمی گیرد پس از تهدیداتی به محمد اذیتی نیز به آن حضرت میرساند و دراین بین زن ابی لهب نیز که حس میکند محمد به مخالفت باامثال پدرش ابوسفیان برخاسته محرک شدت عمل ابی لهب و جسارت او به ان حضرت می شود و هنوز محمد ازخانه ی عموی خویش دور نشده که حالت وحی براو عارض شده مطالب سوره ابی لهب بشرح ذیل یر وی نازل می شود:

دو دست ابی لهب زیان دید و خودش از زیانکاران شد نه مالش ازاو رفع زیان کرد ونه کارهایی که نمود --- قابل توجه آقای عبدالکریم سروش در ایرادی که به آیات سوره هایی که درباره قیامت گرفته که چرا افعال بصورت ماضی بکاررفته و حال اینکه ازهرعالم ادبیات درزبان عرب بپرسید درادبیات ازلحاظ حتمیت نتیجه ویاکاری میتوان برتاکید آن افعال را جایگزین نمود که هم دربلاغت و نیز قطعیت آن کار دلالت دارد واین حتی در زبان فارسی بکار می رود و در اینجا مسلما برای ابی لهب این زیان دیدن ازهمان روزی که عمل بدی را انجام داده شروع شد و نمود واقعی آن درزندگی دنیایی اش کم کم بظهور رسید چنانکه می بیند مومنین به نبوت محمد زیاد می شوند و او ناراحت از این موضوع بدون اینکه بتواند کاری موثر انجام دهد شاهد پیشرفت دین محمد می باشد و درباره ابی لهب بایددانست وی به بیماری طاعون بثوری پس از جنگ بدر می میرد و جنازه اش چنان متعفن می شود که هیچکس حاضر به حمل جنازه وی به قبرستان مکه نبودتا انکه ابوسفیان بادادن پول فراوان به غلامانی سیاه جنازه او رابرده و دفن می کنند بزودی دچار آتشی سوزان خواهد شد که زبانه ها دارد  و زن او هیزم کش آن آتش است این جمله مجاز است و اشاره به تحریک اوست به شوهرش تا بادست اذیتی به محمد نماید ودرآخرت درجهنم نیز باعث شدت عذاب بر ابی لهب خواهد بود ودر گردن او ریسمان زبری از لیف خرما خواهد بود ( چون ام جمیل ازیک طرف مانند زنان اشراف به گردنبندهای مرصع و گران قیمت علافه نشان می داد و بمانند همه افراد خودنما روی خودپسندی و تفاخر زیورآلات شان را دردید قرارمی دهند و از سوی دیگر به نفع پدرش تعهدی برگردن گرفته بود تاشوهرش را علیه محمد وادارد این جمله گوشزدی است تابداند همین علایق عاقبت باعث بدبختی های اوست و از این آیه و آیات دیگر پیداست درسیاره آخرت که زمینی بسیار بزرگی خواهد بود ودرآن دوزخ و بهشت قراردارد به تناسب مواد آن زمین و بدن انسان ها دارای آّب و درخت های مختلفی است وازجمله ریسمانی که شبیه به ریسمان های خشن و زجردهنده دنیا ست وخوانندگان محترم بروند و ببینند تفاسیر مختلف درباره آیات فوق چه نوشته اند و با انچه ما نوشته ایم مقایسه کنند متوجه شوند چه دست هایی و چگونه از قدیم برای خراب جلوه دادن قرآن و اسلام بکار افتاده تا مسلمانان را ازحقایق قرآن منحرف نمایند. .... ادامه دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۱۰
دکتر صادق تقوی

درفهم تعالیم و تربیتهای عالیه قرآن باید از تفسیر به رای پرهیز نمود.

تمام اختلافاتی که درطول چندین سال بعد از ظهوراسلام بوجود آمده اند بواسطه تفسیر به رای هایی است که افراد مختلف برآیات قرآن تحمیل کرده اند . برای آنکه از از خطرات افتادن به مهلکه تفسیر به رای در امان باشیم اول باید بدانیم تفسیر به رای چیست و در پاسخ بایدگفت تفسیر به رای یعنی هرگونه توضیحی از متن قرآن که براساس قواعد صد در صد صحیح ومستدل نباشد و روی خیال و گمان مفسر یا روایاتی که با قرآن و یا سنت موافق نیست و بصورت قطعی میان مسلمانان منتشر و ترویج گردد و چنین مفسرینی نخواسته اند بپذیرند که هرگز نه شخص پیامبر اسلام و نه هیچ یک از صحابه و امامان حقیقی در اسلام هیچ آیه ای را به خیال و تصور و گمان خود یا راویان مختلف گو تفسیر نکرده اند و تقریبا اکثر مفسران قرآن روی سطحی بینی و یک جانبه نگری و بدون توجه به جوانب مختلف مبادرت به چنین کاری نموده اند.

قواعد صحیح تفسیر قرآن چیست؟ شادروان دکتر صادق تقوی قرآن پژوه و اسلام شناس معاصر کشورمان که در طول بیش از پنجاه سال دوران پژوهش و تحقیقات مفصل برای بدست آوردن ضوابطی دقیق برای درک و فهم حقایق اسلام و نیز راه برطرف نمودن اختلافات و تنازعات مختلفی که گریبان تمام مسسلمین جهان را گرفته و سبب تیره روزی های مختلف در تاریخ اسلام برای پیروان آن شده است مراعات چهارده قاعده را بهترین راه برای بدست آوردن صحیح ترین تفسیر قرآن و در نتیجه بهترین و عملی ترین طریق رفع اختلافات مسلمین می داند که بدان خواهیم پرداخت .

بدیهی است علمای دینی کشورهای اسلامی می بایست ضوابطی را برای جامعه ی اهل منبر و وعظ دیگر مبلغان دینی تعیین نمایند تامعارف حقیقی دین اسلام خالی از هرگونه موهومات و خرافه ها یی شوندکه اصالتی ندارند و متاسفانه میان مسلمین رایج اند و از آن جایی که لازم است روسای حکومتی کشورهای اسلامی که علاقمند به این مهم اند گام اول را بردارند لذا باید شورایی از تمام علمای مذاهب اسلامی توسط ایشان تعیین و گردهم آمده واین شورا یگانه مرجع بدست آوردن چنان ضوابطی بوده به این صورت که محققان فوق درتفسیر قرآن باتعهد به اینکه تقوای الهی را که در آیات 70 و 71 از سوره ی احزاب بیان شده است را در مشورت های خود بکار بندند و از آن عدول نکنند و اول کاری که این شورا باید انجام دهد این است که ضوابطی را معلوم کند برای شناخت تفسیر به رای ها و برداشت های مختلف غیرقانونی از تفسیر قانونی و صددرصد صحیح که لازمه آن شناخت متشابهات قرآن و محکمات آن است همچنین شناخت درست تمام سوگندهای موجود در قرآن و نیز ناسخ و منسوخ های قرآن و فلسفه وجودی شان و جدا نمودن مجملات قرآن از مطالب غیر مجمل تا قرآن بتواند ترازوی هدایتی برای شناخت هر نوع انحرافات عقیدتی و اختلافات مذهبی  ناشی از فتاوی باشد. وبه نظر ما چهارده قاعده ی شادروان دکترصادق تقوی می تواند درچنین شورایی مطرح شده بکار بسته شود. وچون تمام امامان بزرگ اسلامی شیعه و سنی فرموده اند روایاتی را از ایشان باید پذیرفت که موافق قرآن و سنت رسول الله باشد کار شورای فوق برای رفع اختلافات بسیار آسان می گردد و این فرمایش بزرگان فوق نقطه قوت عملی و شدنی چنین کار بزرگی است تا تمام علمای مذاهب مختلف اسلامی را دریک چنین شورایی برای حل و رفع اختلاف جمع کرد و درمتن قرآن مجید نیز تشکیل چنین شورایی پیشبینی شده است که می توان از آیه مربوط به اطاعت از اولی الامر که در آن گفته شده مرجع منحصر بفرد رفع هرنوع تنازع بین مسلمانان قرآن و سنت پیامبراسلام(ص) است یعنی همان اطاعت از الله و رسولش به شرطی که چنین علمایی ایمان حقیقی به الله و آخرت داشته باشند که می توان از طریق این دو مرجع منحصربفرد تمام اختلافات خودرابرطرف کنند علاوه براین آیه حضرت علی (ع) درنهج البلاغه راهنمایی های روشنی کرده که به آسانی از روی آن شورا می تواند درچارچوب گفته شده هراختلافی را میان مسلمانان برطرف کند بشرطی که شوراروایات جعلی را که خلاف رفع اختلاف است از روایات غیرجعلی از طریق قوانین علم درایه و نه از طریق رجال جدا کند .

یک تذکر مهم درباره تقوای اسلامی آیات 70 و 71 سوره احزاب همانطور که بارها درمقالات خود آورده ایم آیات فوق که در آن توضیحی است برای شناخت دقیق تقوا که در کتب لغت آن را  مخافه الله و طاعته  معناکرده است مخافه الله درفرمان اتقواالله  نهفته است که معنایش این است: از الله یترسید و طاعته در فرمان اطیعواالله و اطیعواالرسول نهفته است که منظور از اطاعت قرآن و سنت است و در آیه مذکور قول سدید بعد از اتقواالله آمده و قبل از اطاعت قرآن و سنت  تا بدانیم قرآن و سنتی مورد اطاعت باید باشد که تفسیر قرآنش ازطریق قول سدید بعد مخافه الله بدست آمده و سنت پیغمبر نیز با قول سدید شناخته می شود و مراعات قول سدید است که اهل شورای مذکور راوادار می کند تاهرروایت اختلاف انداز و موهوم را به عنوان تایید رجال مورد اعتماد و یاعقاید رایجه سنتی فرقه ها و مذاهب برقران تحمیل نکنند و درباره سنت پیغمبراسلام(ص) که بیشتر تصور این است که سیره پیغمبر یاروایات و احادیث وارده است به این تذکر نهج البلاغه که آن را سنت جامعه و غیرمفرقه  معرفی گردیده و منحصرا در بیان مجملات قرآن است توجه شود ---  سنت پیغمبر اسلام (ص) به سه بخش سنت مکتوبه و سنت معلومه و سنت معروفه تقسیم می گردد که در مقالات آینده با عنوان  { سنت و آن چه که مسلمانان اعم از شیعه  یا سنی در باره آن باید بدانند} خواهد آمد.. ... ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۱
دکتر صادق تقوی