منشور نور

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

بنیاد پژوهشهای دینی دکتر صادق تقوی

شادروان دکتر صادق تقوی در ذیل تفسیر خود دراین باره می نویسد: به نظر میرسد قریه رقیم فعلی که نزدیک غار اصحاب کهف است محل شهر ایشان بوده که بعدها به این نام موسوم شده چون لفظ الرقیم که درمتن قران است به معنای آن نوشته معروفی است که درباره داستان اصحاب کهف توسط یعقوب سروجی به زبان سریانی نوشته شده بوده که در آن برطبق تذکر قران هم در عدد اصحاب کهف اشتباه شده و هم 9 سال به سیصد سال خواب ایشان افزوده شده بوده ( من متن مطالب آن رقیمه را نیافته ام و در مجله الدراسات الادبیه چاپ بیروت داستان آن را دیده ام ) بادرنظر گرفتن اینکه می گویندیعقوب سروجی خود محالف تثلیث موهوم مسیحیان کاتولیک بوده و بادرنظر گرفتن اینکه او طرفدار اصلاحاتی بوده که پاپ هادرمجمع های هفتگانه معروف مسیحیت با آن اصلاحات مخالفت کرده اند و بادرنظر گرفتن اینکه یعقوب سروجی در بین زمان دو مجمع اصلاحی که باید آن را ضد اصلاح حقیقی دانست یعنی مجمع چهارم و پنجم میزیسته که درتاریخ 451 و 553 میلادی بوده به نظر میرسد که بیدارشدن اصحاب کهف و تبلیغات توحیدی ضد تثلیث آنان سرچشمه اصلاحاتی بوده که مجمع چهارم مسیحیت برعلیه آن اصلاحات فتواداده است و گویند بیدارشدن اصحاب کهف از خواب سیصدساله شان در زمان قیصری تئودوسیوس دوم پسر ارکادیوس بوده که خود او تحت تاثیر معجزه فوق ( خواب سیصدساله و بیدارشدنشان) قرارگرفته و ازدو کشیش قسطنطنیه و اسکندریه که طرفدار عقاید توحیدی مذکور بودند حمایت کرده و همین حمایت جدی او باعث شده تا مسیحیان موهوم پرست برعلیه او قیام کنند و پس از مرگ او خواهر و شوهر خواهرش جانشین او شدند و به طرفداری ازمردم موهوم پرست مجمع پنجم رابرعلیه اصلاح طلبان مذهبی فوق  بوجود آوردند.

اینک به ترجمه و تفسیر ایشان توجه نمایید --  اطلاعات بیشتر تاریخی پس از تفسیر خواهد آمد --  آن مدح و ثنا مخصوص الله است که بربنده خودش محمد آن کتاب رافروفرستاد ( کتاب در ادبیات الهی قران یعنی مطالب عالی و لازم و صددرصد درست و محکم و قران با اینکه تا زمان نزول این سوره نه بصورت قران کنونی جمع اوری شده بود و نه تمام 114 سوره آن نازل شده اما به دلیل گفته شده کتاب ذکر شده است و منظور قران مجید است ) و برای چنین کتابی کوچکترین کجی نگذاشت ( قران و هر کتاب آسمانی را باید از عدم کجی و نداشتن مطالب باطل شناخت نه اینکه مانند اغنام الله معتقدبود هرچه بنام الله گفته شود بی چون و چرا باید پذیرفت هرچند درآن موهومات بدیهی البطلان چون طلا شدن مس پس از هفتاد سال !!که در کتاب فرقه بهائیت آمده باشد) 1 و آن مطالبی است مستقیما از الله تابتواند از طرف الله خطر عذابب شدیدی را که در آخرت است اعلام کند و ایمان آورندگانی را که کارهای شایسته انجام میدهند مژده دهد به اینکه مزدنیکوئی برای ایشان خواهد بود و بطور جاوبد در آن زندگی خواهند کرد ( این جاوید بودن براساس آیه 107 از سوره هود نسبی است و نه مطلق و مقید است به دوام آن سیاره که شامل هزاران سال خواهد بود و طبق آیه مذکور گروهی از ساکنان آن روی خواست و نقشه الله برای خلقت بعد از دوزخ و بهشت خواهند ماند که ما از جزئیات آن اطلاعی نداریم و باید دانست با اینکه در متن قران و همه کتب ادیان الهی قبل تذکر داده شده که مدح و ثناهای خاص رابرای الله فقط باید بکار برد لکن در تمام مذاهب و ادیان که توسط پیشوایان سوء به انحراف و موهومات کشیده شدند بجای حقیقت گویی صفات مخصوص به الله آنهارابرای مقدسین مرده و زنده شان بصورت مدح بکار میبرند مانند علم غیب داشتن و گناه بخشی و رزق و روزی دادن و همه جاناظر و حاضربودن وحال اینکه این صفات که بصورت حمد و ثنا برای غیر الله بکار میرود چون دور از حقیقت بوده و وسیله ای است برای دکان های مذهبی عوام فریبان مورد نهی شدید همه پیامبران الهی و از جمله عیسی بن مریم (ع) بوده هرچند طی دوهزارسال گذشته توسط پیشوایان سوء در دستگاه رسمی واتیکان و کلیساهای مسیحیت موهوم کنونی ونیز سایر مذهبیون دنیا خلاف آن انتشار میابد.)2 آری قران کسانی را اعلام خطر میکند که گفتند الله برای خود کسی رابه فرزندی گرفته است --  در مسیحیت منحرف کنونی عیسی پسر الله است یعنی از نظر جوهر و ماهیت از الله است و بمانند او صاحب اختیار در دین مردمان است و حال اینکه صاحب اختیار دینی فقط الله است و نه مخلوقاتش و گروه هایی از مسلمانان نیز که مرحوم شیخ صدوق ایشان را مفوضه خوانده و لعنشان نموده امامان را صاحب اختیاران دینی خویش و همه کاره در خلقت می دانند و تمام امامان شیعه ایشان را غلو کننده خوانده از ایشان برائت و دوری نموده اند)3 اینان و پدران شان الله را نمی شناسند و نمیدانند چه سخنی – کفرآمیز و عجیب – از دهانشان بیرون میاید و جز دروغ نمیگویند4 و تو ای محمد ازاینکه اینان نفوذ و قدرتهایی که دارند و اینکه میدانند راه حق چیست و بااین حال راه کج میروند خودرابه رنج میاندازی و تاسف می خوری 5 ( چون پیامبر خود مردی منطقی بود تصورمیکرد اینان ندانسته چنین میگویند لذا با ایشان بیشتر از اندازه جدل مینمود و ازاینکه اینان بدیهیات را نمی پذیرند متاسف بود و دراینجا الله تعالی اورا زنهارمیدهد که چنین نباشد) و بدان که تمام اینها  --  ثروتها و نفوذهای دنیایی این دانایان عوام فریب – آزمایشی است تا بوسیله این آرایشات افراد را بیازماییم تا کدام شان نیکوکارند6 وما به یقین هرچه درزمین است به تپه خاکی بی گیاه تبدیل خواهیم نمود  --  یعنی اواخر عمرزمین دراثر زلزله ها و سایر حوادث زمینی و آسمانی بانابودی زندگی انسانی و حیوانی و گیاهی سکونت آدمی درزمین به پایان میرسد تامقدمه آغاز زندگی بشرها در کره و منظومه دیگری باشد که انسان براساس نمرات خود که در دنیا کسب نموده مقامات پست و بلند باعذاب یا خوشی های مختص به آن خواهدداشت – 7 آیا گمان کرده ای که داستان یاران آن غار معروف و آن نوشته ای که درباره شان است از نشانه های عجیب مامیباشد؟ ( این داستان مربوط به مسیحیت و تبلیغات مسیحیت راستین بود که گروهی از جوانان روشنفکردینی درمخالفت با تعالیم مشرکانه مذهب رسمی کلیسا دست به تبلیغات  و روشنگری زده بودند و آن نوشته نیز داستان ایشان است که میگویند کشیش واقعی بنام یعقوب سروجی که نزدیک رودفرات و درتاریخ نزدیک به این جوانان میزیست ودرسال521 میلادی فوت کرد آن رابه شعر آورده بود ودر آن زمان اشعارش منتشر و معروف بوده واین واقعه با بعثت محمد کمتر از یکصد سال فاصله داشته است وازاین آیه پیداست که پیغمبراسلام راستی آن را شک داشته و اینک الله با تصحیح آن را تائید مینمایدتا محمد رنج های اصحاب کهف رادر فعالیتهای اصلاح طلباه شان بیاد داشته باشد و در درخواست های خود نسبت به پیروزی در برابر مخالفین نبوتش توقع زود پیروزی را نداشته باشد) 8 وقتی آن جوانان به آن غار پناه بردند گفتند پروردگارا ازنزد خودت رحمتی به ماببخش وبرای ما ازکاری که کرده ایم راه نجات خوبی فراهم ساز 9 ( برطبق تذکر قران و اسناد موجود عدد این جوانان هفت نفر بودند که باسگشان هشت میشدند و به نظر میایددر حدود 150 سال بعداز حضرت عیسی این هفت نفر که از جوانان سرشناس شهرشان بودند برعلیه عقاید باطل بت پرستانه مسیحیت زمان خود که سیاست رسمی واتیکان و پاپ و تشکیلات روحانیت مورد حمایت دولت روم بود قیام کرده و چون مورد تهدید و تعقیب دستگاه روحانیت وقت قرارگرفتند تصمیم گرفتند از شهرشان به نقطه ایی دور هجرت کنند لذا برای مقدمه این کار پس ازخارج شدن از شهر بصورت موقت خود رابه غاری میرسانند تا نقشه خود را عملی سازند و نمی دانستند الله برای آنان آینده دیگری را در نظر دارد) پس ما درآن غار گوش هایشان را چندین سال از شنیدن بازداشتیم 10 سپس بیدارشان کردیم تابدانیم کدامیک از آن دو دسته مدت درنگ شان رادرست می شمارند ( اشاره به اینکه هر حادثه ای که رخ دهد خصوصا حوادث مذهبی که بامعجزاتی توام است پس از مدتی مورداختلاف واقع می شود تامعلوم گردد چه کسانی سوء استفاده چی بوده و چه کسانی بدنبال حقیقتند) 11 داستان صحیح ایشان راما برتو میخوانیم آری آنان جوانانی بودندکه به پروردگارشان ایمان آوردند ومانیز بر ایشان راهنمایی هایمان راافزودیم 12 ووقتی ایشان برای حق قیام کرده فعالیتهای تبلیغی شان را عملی کردند ما نیز کاری کردیم تا دلهای شان بهم مربوط شود  ---  یعنی همفکرانشان را یافته و بصورت یک گروه متحد به تبلیغات دست زدند --- پس آنان بایکدیگر گفتند پروردگارا همه کاره آسمانها و زمین و ما تویی و ماغیرازتو کسی رابه خدایی نمی خوانیم زیرا دراین صورت سخن ناحقی گفته ایم ( اینان برخلاف مردم که عیسی و دیگر بزرگان دینی شان را صاحب اختیار خود در دنیا گرفته بودند وایشان را همه کاره و شفیع و وزیر خویش می دانستند الله را صاحب اختیار دینی و رب خود میدانسته و تبلیغ میکردند) 13 واین مردم ما برای خود جز الله خدایانی گرفته اند و آنان را چه شده که برخدایی آن مقدسین دلیلی روشن هم ندارند و چه کسی ستمکارتراز کسی است که چنین افترایی میزند( این ستمکاران جز روایاتی دروغ از دهان پیشوایان سوء که میان مردم رواج میدهند دلیلی ندارند) 14 و هر زمان مجبورشدید ازاین مردم و چیزهاییکه آنان از آنها به رسم بندگی خود را غلام و عبد شان نشان می دهند کناره گیرید به آن غار پناه برید تا پروردگارتان برای شما از رحمت خودش گشایشی پیش آورد ( این آیه میرساند که بعد از مدتی که این مصلحان به تبلیغات وسیعی علیه افکار باطل محیط شان دست زدند و به عنوان مخالفان تعلیمات مشرکانه شهرشان مشهور و معروف شدند وقتی خطر پیگرد خودراتوسط روحانیون کلیسا و متنفذین سیاسی احساس می کنند ازقبل که راه های خروج شهررا شناسایی کرده بودند به خواست الله غار را کشف میکنند و چون کسی از وجود غاری در آن نزدیکی مطلع نبوده آنجا رابرای امان بودن از تعقیب مردم و محاکمه درنظر میگیرند تا ببینند الله برایشان چه میخواهد) 15 وپس از اینکه آنان به درون غار رفتند و خوابشان برد ای محمد اگر برای دیدن ایشان به غار میرفتی نور خورشید را میدیدی که در موقع طلوع آفتاب از طرف راست غار منحرف میشد و موقع غروب طرف چپ غار در ردیف و محاذی غار قرار میگرفت و از آن میپرید ( با دقت در آیه معلوم میشود جوانان فوق شبانه شهرراترک کرده و قبل از صبح در غار بودند و در همانجا می خوابند و این نشان میدهد دستور دستگیریشان توسط مقامات صادر شده بود که چنین شبانه به آنجا میروند نکته دوم اینکه چون خالق عالم می خواست که بعدها این معجزه و غار مجددا کشف گردد نشانی غار را که دهانه اش بصورت عادی قابل دیدن نبود به صورت فوق الذکر تذکر داده تا کاشفان با توجه به زاویه تابش نور خورشید آن را بدرستی کشف نمایند که چنین نیز شد  ودهانه غار درشمال بود و جز درطلوع و غروب خورشید نور بردهانه غاربصورت گذرا نمی تابید تا در مواقع دیگر معلوم باشد و غار توسط تعقیب کنندگان کشف نشود)  هرکسی راالله راهنمایی کند راه صحیح رااو یافته و هرکه را سرگردان سازد تو هرگز برای او دوست مورد اعتمادی نخواهی یافت 16 و از دیدن ایشان گمان میکردی بیدارند بااینکه خواب بودند یعنی وضع ظاهریشان طوری بود که بیداربنظر میامدند زیرا همانطور که درادامه خواهد گفت به چپ و راست جابجا می شدند ---  و ما ایشان را راست و چپ میغلطاندیم و سگ ایشان دو بازوی خود رابه طرف دهانه غار بازکرده بود  بطوری که اگر میخواستی کنجکاوی بیشتری کنی و از احوالشان بیشتر مطلع گردی --  از ایشان میترسیدی و فرار میکردی ( یعنی سگ شان به حالت پاسبانی در آستانه غار لمیده بود و کسی به تصور بیدار بودن سگ جرئت نمیکرد داخل غارشده و دروضع ایشان بررسی نماید) 17 و در جنان وضعی مدتی ماندند تا ایشان را بیدار نمودیم ( بعد از سیصدسال) تا از حال یکدیگر جویاشوند یکی از ایشان گفت چند زمان در این غار مانده اید گفتند یک روز یا مقداری از روز ( چون ساعاتی از روز میگذشت نمیدانستند چند ساعت خفته بودند ) همه گفتند پروردگار شما بهتر میداند یکی رابفرستید تااین پولهای نقره را ببرد و ازشهر مقداری خوراک پاک برای خوردن بیاورد و باید بازبان خوش با مردم سخن گوید تاکسی به شما شک نکند --  زیرا میدانستند در تعقیب ایشان همه جا را بدنبال شان هستند 18 زیرا اگر برشما اطلاع یابند شماراسنگسار می کنند و یا --  زیر شکنجه مجبور می کنند به عقاید ایشان برگردید و دراین صورت رستگار نخواهیدبود19 و چنان وضعی درایشان باعث شد که ما مردم را برایشان آگاه ساختیم تابدانند وعده الله برای زنده شدن مردگان حق است ودر آن زمان رستاخیزمعروف شکی نمی باشد ( از این آیه پیداست که خواست الله این بود که بابیدارشدن ایشان این واقعه عجیب مخفی نماند تا اصلاح طلبان دینی مسیحیت با فاش شدن این معجزه بتوانند افکار عمومی را به نفع دین حق و مسیحیت حقیقی معطوف کنند که چنین نیز شد اگرچه منحرفین مذهبی به سردمداری واتیکان و پاپ نیز بیکار ننشسته همانطور که خواهیم دید در یک فراخوان برعلیه تاثیرات اجتماعی این حادثه عمل نمودند و باید دانست این واقعه منجر شد تاگروهی از مسیحیان که نمی خواستند زیر حکم پاپ عقاید ناصواب فوق را بپذیرند بعدها از آنجا به سمت مشرق و حکومت ایرانیان مهاجرت نموده کلیسای مستقل مسیحی را ایجاد نمایند که ما در مقالات آینده به این موضوع خواهیم پرداخت { درمقاله سیر حکمت و فلسفه در جهان} از مطالب بعد پیداست که ایشان سیصد سال در غار به حالت خواب بودند تا بیدارشدند و چون نماینده شان برای خرید غذا به شهرشان میرود و از پولی که نزدش بود تعجب می کنند و به اتفاق نماینده ایشان که سخنان عجیبی نیز میگفت به سوی غار میایند تاببینند سخنان او چه اندازه راست است لذا وقتی به غار میرسند میبینند همه دوستانش و آن سگ مرده اند و این باعث میشود فکر اصلاح طلبی فوق که کم و بیش طرفدارانی داشت بااین رویدادعجیب تقویت شود و خبرو تفکر اصلاح طلبی فوق در سراسر دنیای مسیحیت سرو صدای زیادی کرده تامدتها اذهان را بخود مشغول نماید )20 و درباره اینکه این مردگان را چه کنند مردم آن شهر عقاید مختلفی اظهار کردند گروهی گفتند برای این مردگان مقدس ساختمانی مجلل بسازیم  --  یعنی گنبد و بارگاه برروی قبرایشان بنا کنیم تا دواره بساط مرده پرستی و شرک برپا شود!! واین نشان می دهد بشر غیر مهذب بشدت دنبال چنین زرق و برق هایی است  -- و چون پروردگارشان به ایشان دانا تر بود  -- یعنی نمی خواست بنام این مصلحان قبرپرستی رواج یابد و بت پرستی جدیدی بوجود آید --  کاری کرد که سرانجام با گروهی باشد که گفتند برای ایشان مسجدی برای خود بسازیم ( اینان طرفداران عقیده صحیح ایشان بودند و مکانی برای نماز ساختند تا قبرایشان پشت سر نماز گذاران قرارگیرد و روی همین قانون بود که بدن پیغمبراسلام را در کنار مسجد النبی دفن نمودند) 21 و در آینده میگویند این جوانان سه نفر بودند و چهارم سگ شان بود و حال نیز می گویند پنج نفر و ششمی سگ شان و اینان نیز تیر به تاریکی میاندازند و گروهی نیز میگویند هفت نفر بودند و سگ شان هشتم بود بگو پروردگار من عدد ایشان را بهتر میداند و جز قلیلی عدد ایشان را درست نمی دانند پس تو دراین باره جز سطحی گفتگونکن 22 و صریحا حق را به هیچ دسته ایشان مده  -- چون بحث برسر تعیین عدد ایشان سودی ندارد با اینکه از متن قران پیداست عددایشان باسگ شان هشت نفر بوده الله تعالی به پیامبرش دستور داده دراینگونه مشاجرات شرکت نکند و اظهارنظری ننماید و متاسفانه می بینیم برخلاف این تعلیم عالی قران مسلمانان امروزه از مدتها پیش گرفتار چنین بحث های حاشیه ایی بی فایده شده اندکه تقریبا دو ثلث اختلافات کنونی شان ازاین دسته اختلافات است که همه باید دور ریخته شود و اگر هم از یک عالم مسلمان چنین مسایلی را بپرسند باید بگوید چون دانستنش دردی را دوا نمی کند نه میدانم و نه لازم میبینم که دراین باره از خیال و گمان خود سخنی گویم 23 و حتی در آنچه یقین داری فردا میکنی بگو که به شرطی که الله بخواهد خواهم کرد واگر فراموش کردی که گفتن کار خود را محول به چنین شرطی کنی هرچه زودتر پروردگارت را بیاد آور وبگو امیداست پروردگارمن مرابه راهی بهتراز آنچه تصمیم گرفتم راهنمایی کند 24 وآن جوانان درغارشان سیصد سال خفته بودند و مردم نه سال به آن افزودند 25 بگو الله بهتر میداندکه چندسال بودند و پنهان و آ سمان ها و زمین دراختیار اوست و او چه بینا و شنوای عجیبی است وبرای مردم جزاو هیچ ولی نیست ولی یعنی همه کاره --  و او درکارهایش کسی راشریک خویش نمی کند ( این سیصد سال به سال قمری است زیرا سال عرب قمری بوده و دیگران که سیصد و نه سال کرده اند روی خیال و روی اشتباه در تاریخ پادشاهان این مدت سیصدسال بود و اینکه برخی تصور کرده اند شاید این نه سال بواسطه اختلاف بین سال قمری و شمسی است توج نداشته اند که سیصد سال قمری کمتر از شمسی است و نه بیشتر! و اما در باره تعیین زمان ابتدا و انتهای این خواب سیصد ساله باید گفت آنچه دراین باره در تفاسیر است با متن قران و بادرنظر گرفتن اینکه میگویند یعقوب معروف به سروجی درباره این جوانان شعری سروده بوده جور نمیاید اما میتوان گفت بادرنظر گرفتن تاریخ تقریبی سروده شدن شعر کشیش مذکور که در تاریخ 521 میلادی فوت نموده شروع خواب ایشان در حدود اواخر قرن دوم میلادی بوده واین مسلم ربطی به زمان دقیانوس و اینکه سکه پول  شان سکه داقیوس باشد ندارد . پایان تفسیر و آیات مربوطه . . . . . ادامه دارد. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۵ ، ۱۴:۴۲
دکتر صادق تقوی

ایشان بعداز بررسی های مفصل و دقیقی که در روایات تاریخی و گزارشات مختلف یونانی و سریانی و عربی و فارسی موجود انجام داده اند درصفحه 134 چنین می نویسد : . . . . پس زمان این حمله کی بوده است ؟ . . . ( ودرادامه می نویسد) درروایات غیراسلامی اشاره ای صریح به این حمله نیست و درروایات اسلامی بیشتر حمله ابرهه به مکه را چهل سال پیش از بعثت رسول خدا و یا کوتاه مدتی قبل از آن ذکر شده یعنی حدود سالهای 570 و 571 میلادی --  هم زمان با تولد ایشان و بیشتر مورخین اسلامی میلاد رسول خدا را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول عام الفیل نوشته اند یعنی همان سالی که ابرهه با فیل یا فیل هایش به مکه حمله برد البته در تاریخ تولد حضرت رسول اختلاف نظر بسیار است هرچند در سال فیل اجماع شده ولی اقوال مختلف را چنین می شود خلاصه نمود : تولد محمد (ص) را چهل سال / پانزده سال / پنجاه و هشت روز قبل از عام الفیل و یا یکماه تا پنجاه روز / پنجاه و پنج شب / پنجاه و هشت روز/ دو ماه و شش روز/ دوسال و یل بیست و سه سال / سی یا چهل و یا هفتادسال بعد از سال فیل نوشته اند. اما خود سال فیل کی بوده ؟ دراین باره نیز روایات تاریخی بسیار متفاوت است زیرا تاریخ وقوع این حادثه رابا تاریخ قدیمیتری سنجیده اند که دربیشتر آنها جای گفتگو خیلی بیشتر از این یکی است . مثلا گفته اند که آغاز سال فیل برابر هشتم دیماه 1317 از آغاز پادشاهی بخت النصر و یا 1360 سال پس از پادشاهی بخت النصر است  (605 قبل از میلاد سال سلطنت اوست .) و یابیستم نیسان سال 789 ذوالقرنین و یا 881 / 882 سال بعد از پادشاهی اسکندر بوده 323 قبل از میلاد به سلطنت رسید و یا 216 سال از حجه الغدر گذشته بود مبادی تاریخ عرب قریشی و عدنانی است که حدود 150 سال پیش از اسلام است که جنگی بود که طایفه بنی یربوع برفرستادگان پادشاه حمیری تاخته و ایشان را کشتند و پرده های کعبه راکه شاه حمیر فرستاده بود به یغما بردند که اگر این عددرا از سال 610 میلادی روز پیغمبری محمد (ص) کم کنیم می شود سال 394 میلادی  --  ابهام و تاریکی این تاریخ ها روشن است مقایسه نزدیکتر و روشن تر هم دارند و آن سلطنت انوشیروان است یعنی 531 میلادی که مبداء  قرارگرفته و از آن تاریخ به بعد حساب کرده اند ولی در آن هم اختلاف است و گفته اند که سال فیل 34 سال و 8 ماه یا 40 سال و یا 42 یا 4 سال و یا سی و نه سال از آغاز پادشاهی انوشیروان بوده است یعنی بین 561 تا 570 میلادی -- . . . .  بنابراین عام الفیل میان سالهای 565 تا 575 میلادی میشود البته این احصاء کامل نیست و نظریات دیگری هم وجوددارند ولی میتوان گفت که مطمئن ترین نظر درمیان آنان است . . . . اما مسئله تاریخ حمله ابرهه به مکه را دیدیم که بین سالهای 565 /575 میلادی قرار گرفت معتبرترین قولها رااز مسعودی دانسته اند که آن را سال 39 پس از سلطنت انوشیروان دانسته بنابراین حمله به سال 570 یا 571 میلادی میباشد که کوتاه مدتی پس از آن ظاهرا رسول خدا (ص) متولد میشود .

نکته دیگر که این را تائید میکند وجود حبشی ها و بخصوص باقیماندگان لشکریان ابرهه در سالهای اولیه اسلام و پیش از هجرت رسول اکرم (ص) درشهرمکه است . اینان جملگی بعد از شکست غیر عادی ابرهه به اسارت مکیان درآمده و بصورت بردگانی درآمدند که کارهای سخت شهر بخصوص نگهبانی خانه ها و پاسداری کاروانهای تجارتی بیشتر برعهده شان بوده و توسط بزرگان قریش پس از هجرت محمد (ص) در مبارزه علیه پیامبر و مسلمانان از نیرویشان بهره زیادی بردند بطوری که ایشان را « هم

پیمانان سیاسی قریش » خواندند البته وجود این حبشی ها در مکه بیشتر مربوط به رابطه نزذیک عرب و حبشه است که دائما در رفت و آمد بوده اند. اما اضافه برآن ها از باقیمانده لشکریان ابرهه هنگام ظهوراسلام درمکه نشانه هایی در دست است . ازرقی میگوید باقیمانده لشکریان ابرهه که درمکه ماندند برای مردم شبانی میکردند یاکارهای دیگر انجام میدادند نگاه اخبار مکه جلد 1 ص 97  ابوالولید محمد ازرقی چاپ دارالاندلس بیروت 1969 --  صاحب اغانی نیز میگوید که عبدالله بن ربیعه بردگانی داشت حبشی که کارهایی سخت انجام میدادند و  یا مثلا قباث کنانی که پیرمردی کهنسال بود برای عبدالملک مروان شرح میدهد که پدرش جای پای فیل رادرکودکی به او نموده بود --- نگاه الاغانی نوشته ابوالفرج اصفهانی چاپ لیدن جلد 1 ص 32 و نیز ببینیید تفسیر ابوالفتوح رازی جلد 10 ص364 و نیز النهایه فی غریب الحدیث و الاثر نوشته ابت اثیر جلد2 ص 16 چاپ مصر 1963 شهادت صریح تر نیز وجوددارد و آن از عایشه دخت ابوبکر است که حدود سی و یک یا دوسال بعد از حادثه فیل به دنیا آمده  بود ( یعنی حدود 601 /600 میلادی ) او میگوید من خود راهنمای ابرهه ( قائد) و مهتر فیل اورا ( سلئیس) را دیدم که هردو کور بودند و برسر راه نشسته ازمردم غذا گدایی می کردند نگاه کنید اخبارمکه صفحه 149 تا 154 و نیز تفسیر الکشاف زمخشری جلد 4 ص 233 و به نظر میرسد مهتر ابرهه همان انیس نامی است که میانجی شد تا ابرهه عبدالمطلب رابرای ملاقات بپذیرد ونکته ای که از این شهادت عایشه بدست میاید معلوم میشود وی در مدینه زمانی که به همسری محمد (ص) در میاید برخلاف گفته مورخین و اکثر مفسران قران باید بین بیست و بیست و چهار سال داشته باشد و نه سنی که زیر ده سال !! منتشر کرده اند و به وسیله این انتشار دروغ برعلیه اسلام و پیغمبراسلام هجمه وسیعی در طول سالهای گذشته بوسیله مغرضان ایجاد نموده اند و ما این موضوع را به تفصیل در بخش همسران پیامبر اسلام مورد بررسی قرار خواهیم داد.

به هر صورت حادثه ای بوده نزدیک به ذهن ها که در سوره فیل در مکه با خطاب : آیا ندیدی ؟  نازل گردیدو مردمان خصوصا افراد سن دار حادث را بخوبی بخاطر داشتند و برخی شاهد دسته دوم آن محسوب میشدند والا طبیعی است غیر این بود مورد رد و اعتراض و اشکال قرارمی گرفت . طه حسین در کتاب « الوعدالحق» داستان درخور توجهی را نقل میکند: سحیم ابن سهیل از قبیله خثعم پس از حادثه فیل به شتری درراه برمیخورد که کجاوه ایی بررویش نهاده اند و افسارش را یک حبشی می کشد مردعرب آن حبشی رابه بردگی گرفته و شترش را هم صاحب می گردد و وقتی در خیمه اش را می گشاید اعرابی درون آن کجاوه دخترکی حبشی و زیبا یافت و پس از تحقیق دانست او خواهرزاده ابرهه است و همین دختر مادر بلال موذن میشود. اضافه برآن روایتی است که ابن اثیر در النهایه نقل نموده که در آن  یکسوم برادر اشرم حبشی سلاحی برای پیغمبراسلام هدیه آورد که در آن تیر ناتراشیده ای بود همانجا جلد 4 ص 256

اما نکته ای که اینجا باید گفته شود واقعیت حادثه است امروز به روشنی می توان گفت که این حادثه واقعیتی تاریخی است و چنان که برخی از فرنگی ها میگویند داستان عامیانه ای نیست که به دلخواه به شخصیتی مشهور نسبت داده شده باشد ابرهه حبشی درهمان سال و زمانها دراین حدود میزیسته وآن کارها ازاوسرزده بود که دیدیم شهر مکه نیزدرآن هنگام چنان که می دانیم مرکز مذهبی و دینی مردم عرب و مورد توجه همه اقوام و قبایل عرب بود. سیاست روم در تحریک مردم علیه امپراتوری ایرا روشن و زیاده طلبیهاو کامجویی های ابرهه و جسارت هایش زبانزد تاریخ و روایات اسلامی هم جزئیاتش را که قابل تطبیق با وضع زمانه و مکان است بیان میکنند البته روایات و اخبار قدری با افسانه مخلوط شده و هاله ای از افسانه گردحادثه تنیده شده ولی این ابهام و نارسایی ها آن قدرزیاد نیست که اصل حادثه راتغییر شکل داده باشد و علت پیدایش بعضی ازافسانه ها هم روشن است حمله عظیم و سریع و ناگهانی بود و مردم مکه سخت به وحشت افتادند آنان سنگدلی و خشونت ابرهه را نسبت به مردم یمن شنیده بودند و از استبداد و خودکامگی او آگاهی داشتند میدانستند که ابرهه چگونه برمردم یمن سخت گرفته و ایشان را به بیگاری کشیده و زنانشان را تصاحب نموده و اموال ایشان را به یغما برده مردم رااستثمار و کشوررااستعمار کرده است . ازقدرت نظامی او بی اطلاع نیز نبودند و نفیل و ذونفر راهم از اسیران لشکراو رودررو میدیدند( ابن نفیل ازبزرگان خثعم بود نفیل بن حبیب خثعمی با ده هزار نفر برسر راه مکه راه برایشان بست درجنگ مغلوبه شد و به اسارت ابرهه درآمد و ذونفر نیز که ازبزرگان یمنی بود و ازدوستان قدیمی عبدالمطلب نیای پیغمبراسلام بود درجنگ حبشیان به سردمداری ابرهه باتعدادی از بزرگان لشکری و کشوری یمن به اسارت درآمده بود ) در واقع این آوازه و شهرت ابرهه انحصار به روزگار خودش نداشت و وقتی هم که رفت و مرد یادش همانند سایرحکام نبود که زود ازخاطره ها برود بلکه بر سینه ها سنگینی میکرد و بر ضمیر و یاد مردم یمن و مکه اثری عمیق و دردناک برجای گذاشت و گرد نام او هاله ای از اسطوره و افسانه و رعب و خشونت گرفت مثل اینکه این راهم کافی ندانسته بسیاری از شخصیت های جاهلی راابرهه نامیدند و به ملوک و تبایعه سرزمین سباء و حمیر پیوند زدند مردم مکه نیز ازتاثیر این یاد و خاطره برکنارنماندند.

شدت حادثه بقدری بود که مدتی مردم راگیج کرد ولی طوفان که گذشت رعب و وحشت هنوز از بین قرون بخوبی و وضوح دیده میشود روایات و اخبار فراوان از تاثیرات عمیق روحی این واقعه خبرمیدهد علت اساسی دیگری که باعث شد این واقعه دراذهان بماند تقارن آن با میلاد پیامبراسلام بوده است ازاین جاحمله ابرهه به تاریخ اسلام گره خورد و دریاد همه ماند دردل اخبار ازسینه بسینه نقل شد و در متون تاریخی از نسلی به نسل دیگررفت. گذشته از آن زمان آن هم چندان دور نبود تا یکسره ازیادها برود حادثه بازگو شد لکن با گذشت زمان براثر وحشت و ترس اولیه داستان کمی رنگ افسانه گرفته و بخصوص با تولد محمد (ص) و تقارن آن جنبه مذهبی و دینی هم یافت والا اصل حادثه تا آن حد روشن است که که احتیاجی به ثبوت واقعیت ندارد. قران مجید حادثه رااشاره میکند و اخبار و روایات جزئیاتی قابل قبول باز میگوید امااگر آن چه را که درآن روزگار به نظر لازم میامد و افزایش آن به رونق داستان می افزوده کنار بزنیم محتوای داستان واقعیتی تاریخی میماند نگفته نگذاریم که این واقعیت تاریخی همچنان بیانگر اثر معجزه آسای حادثه و معجزه ای شکننده و نجات دهنده باقی میماند این معجزه بازگشت ناگهانی ابرهه از نیمه راه مکه بود مکه باهمه گرانقدریش باهمه مفاخر و عظمتش بیدفاع و بی دغده در جنگ با ابرهه بود . مرکز دینی عرب می رفت که خود رابه ابرهه بسپارد وبجای آن کلیسای قلیس در یمن سربه آسمان کشد و آئین مسیحیت منحرف پولسی --  کاتولیک رم قدرت خود را به رخ اعراب و جزیره العرب بکشاند اما ناگهان معجزه ای بوقوع پیوسته و ابرهه به رسیدن طائری جای خالی نماید و صبح دمی از لشکر شصت هزارنفری اواثری نماند. این بازگشت ناگهانی از مکه در قریش و تاریخ اسلام و عرب تاثیری عمیق برجای نهاد و اعتقاد قریش به رب البیت فزونی یلفت و عرب نیز برای قریش به عنوان نگهبان کعبه احترامی بیش از دیگران قایل شدند. این بازگشت پیروزی مکه و معنویت آن شمرده شد همچنان که در قران مجید نیز اشارت رفت . . . . ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۲۱:۰۴
دکتر صادق تقوی

نزول سوره ماعون سوره هجدهم --  یکی از بزرگترین خصلتهای بد مشرکان مکه ومتنفذین و متمولین قریش بعد از کفر و شرک به نبوت پیامبراسلام مناع الخیر بودن ایشان بود و همانگونه که در سوره گذشته دیدیم افتخار و خودپسندی به مال و فرزند و ثروت اندوزی چنان جامعه جاهل مکه رادر خود فرو برده بود که سقوط  اخلاقی جامعه بدیهی بود ظهور دین اسلام که برخصایل انسانی و نیکوکاریهای اجتماعی تاکید موکد می نمود چون خاری برچشمان آزمند عرب جاهلیت فرو می رفت و اینکه می دیدند دستورات فوق بوسیله معدود پیروان محمد به جد انجام می شود وچنین نیکوکاری هایی حتی بین فقیران جامعه غرق در کفر و شرک مکه آنان را متاثر از رفتار مسلمانان قرار می دهد زنگ خطری محسوب می شد برای تمام سران قریش و به شدت بر مخالفت ها و دشمنی هاشان با محمد و پیروانش می افزود و خشم شان را دو چندان می ساخت در ترتیب نزول این سوره اشتباه بزرگی که بوسیله مورخان و مفسرین اسلامی مرتکب شده اند و آن را نازل شده در مدینه پنداشته اند اشاره به نمازگزارن در متن سوره است و حال اینکه باید دانست طبق آیه35 از سوره انفال مشرکین مکه ( بمانند همه مشرکان دنیا) دارای نمازی تغییر یافته و تحریف شده بودند زیرا مردم مکه خود را پیرو دین اسماعیل و ابراهیم (ع) می دانستند همانطور که پیروان بودا و زردتشت و موسی و پیغمبراسلام هم اکنون به نماز کم و بیش منحرف از تعالیم الهی پیغمبرشان آلوده اند و اگر هم از مسیحیت کنونی نام نمی بریم برای این است که ایشان نیز می بایست از نماز موسی (ع)  تبعیت میکردند و عیسی (ع) دین جدیدی نیاورده  بلکه برای اصلاح خرابکاری های پیشوایان سوء یهود مبعوث شده بود باری براساس آیه 35 سوره انفال مشرکان مکه در نمازشان جلوی کعبه می ایستادند و سوت های مخصوص می کشیدند و دو کف دستشان را برهم میزدند و در مدح بت هایشان کلماتی برزبان میاوردند و سپس حاجات خویش راازایشان می خواستند همانطور که اکثریت مذهبی های جهان نماز صحیح دینی شان را به انواع انحرافات تبدیل نموده و نماز ضایع خود را همان نماز پیغمبرشان تصور می کنند .

از آیات سوره ماعون پیداست روی سخن با پیشوایان مذهبی مکه است که مخالفین درجه اول نبوت محمد بودند وایشان مانند همه پیشوایان سوء مذاهب که دنیا خواه و مال دوست می باشند و ظاهر ی خوب و باطن بدی دارند و مخالف قلبی و باطنی هر گونه اصلاحات اجتماعی اند به مخالفت با نیکوکاری های توصیه شده در متن قران می پرداختنداینک به متن این سوره کوتاه که دارای بار مفهومی عمیقی است توجه نمایید:

( ای محمد) آیا تو آن کسی را که منکر داوری شرح داده شده در قران است دیده ای ؟ --  یعنی به حقیقت شخصیت او توجه کردی --  او کسی است که یتیم را ازخود می راند و برخوراندن محتاجان خود و دیگران را ترغیب نمی کند پس وای برچنین نمازگزارانی که از معنای آن چه در نماز باید بگویتد غافلند --  مسلم است که در اصل نماز مقرره اسماعیل مانند نماز اسلام اصول مهم تربیتی و از جمله تعهد به نیکوکاری های ذکر شده در تربیت های الهی تذکر داده شده بود که مشرکین آنان را تغییر داده بودند --  و مردم را از آن کارهای توصیه شده دردین اسماعیل باز می دارند در همه ادیان الهی تربیت یافتگان می بایست برای بهبود اجتماع خویش برخی فداکاری ها را به گردن بگیرند که شامل کمک های مختلف مادی و غیرمادی است که اینک با نزول قران بهترین و کامل ترینشان بصورت توصیه شده دراختیار مردم مکه بود و حال مورد دشمنی و کفران افراد فوق قرارگرفته بود --  و این افراد فقط ظاهری خوب از خود نشان می دهند ظاهر اهل تقوا و مرد خدا بودن -- 

نزول سوره نوزدهم کافرون بر پیامبراسلام --  سوره کافرون که با فاصله نامعلومی از بعد سوره ماعون نازل گردید را می توان به نوعی ادامه مطالب سوره ماعون دانست و ارتباط معنایی آن متناسب با همین سوره است در سوره ماعون گفته شده بود که افرادی که نبوت محمد ( آیات قران را) ناحق می دانند کسانی هستند که نه علاقه ای به عقاید و اصلاحات اجتماعی منطقی و تربیت های صحیح دارند و نه حس ترحم اجتماعی و عواطف انسانی در ایشان است و بد جنس و بدطینتی شان مانع دلسوزی ها و ترحم دیگران به محتاجان و فرو دستان می شود و دراین سوره --  کافرون گفته شده ای محمد کسانی که راهنمایی های پیغمبری تورا کفران می ورزند بگو من اطاعت بنده وار از چیزهایی که شما از انان می کنید نمی کنم و شماهم سزاوار نیست از آنچه من اطاعت بنده وار می کنم پیروی کنید  و پیش از اینکه من پیغمبر شوم نیز اطاعت بنده وار از موهومات مذهبی مورد تقلید شما نمی کردم و شما هم هرگز اطاعت بنده وار از کسی که من از او اطاعت بنده وار می کنم نخواهید کرد و روش دینی شما برای خودتان باشد و دین و روش من برای خودم . ازاین مطالب پیداست که اولا پیغمبراسلام پیش از بعثت مردی موهوم پرست نبوده و به هیچ وجه پذیرنده باورها و عقاید مذهبی جامعه خویش و بصورت کورانه نبوده و با عوام فریبان و نادانان نیز همراهی نداشته است و اززمانی که به رشد عقلانی رسید با اشاراتی که در سوره الضحی شده تا زمان پیغمبریش کاری به مذهب و عقاید مردم و جامعه اش نداشته و تنها روی فشار ماموریت پیغمبریش مجبور به مخالفت شده وگرنه محمد بخودی خود حتی جوینده حق هم نبوده است . دوم اینکه این سوره معلوم میدارد منظور از کافران دانایانی هستند که می توانند حق را بفهمند ولی روی منافع دنیوی خود حاضر به پذیرش آن نیستندزیرا برای فریب مردم خود را هم رنگ و هم عقیده ایشان نشان میدهند و بعبارتی پیرو عقاید توده نادان عوام هستند. و سوم اینکه هر کسی پیروهرعقیده و روشی چه حق و یا باطل در هراجتماعی باشد دین و مذهب اوست و معنای دین و مذهب و طریقت و شریعت یکی است و نباید ادیان را منحصرا به دین الهی و حق پنداشت و هر دین داری را خوب دانست .  

نزول سوره فیل  سوره بیستم و حقیقیت تاریخی واقعه عام الفیل --  ازمتن آیات سوره فیل معلوم می شود کافران مکه و خصوصا پیشوایان مذهبی و متنفذین قریش که در سوره های قبل خصوصا تکاثر و ماعون و کافرون مورد حملات و سرزنش ها و بدگویی ها قرارگرفته اند ازلحن و مطالب نازل شده به شدت خشمگین بوده و محمد و پیروانش را تهدید به نابودی و قتل می کنند و این تهدیدات خاصه پس از نزول سه سوره قبل بصورت وسیع تر و گسترده تر موجبات نگرانی مسلمانان و شخص پیغمبر را فراهم می سازد از این روی خالق عالم که فرستنده محمد به پیغمبری  است دراین سوره کوتاه به مکیان و خصوصا بزرگان فریش واقعه ی تاریخی را گوشزد می کند که هنوز در یاد مردمان مکه بود و فراموش نشده بود و آن حادثه و رویداد عجیبی بود که چند سال قبل از تولد رسول اسلام روی داده بود و طی آن حمله کنندگانی خارجی که با قصد ویرانی کعبه همراه سربازانی مجهز باتعدادی فیل در نزدیکی شهر مکه دچار حادثه ای عجیب و به ظاهر غبر عادی شده بودند قبل از رسیدن به مکه چنان منهزم شدند که داستان ایشان تا آن سوی مرزهای سرزمین شان در خاطره ها باقی ماند و بدین ترتیب کعبه و مکه سالم از این خطر و تهدید جدی پابرجاماند و اشاره الله تعالی به این واقعه و یادآوری آن هشدار و تذکری به قریش بود که اگرچه این کعبه هم اکنون بصورت بتخانه ای درآمده و روی کفران قریش آثار تعالیم و تربیت های الهی ابراهیم و اسماعیل بصورت انحراف از وحدانیت الله و مشرکانه این مکان را که برای یاداوری چنان حقایقی توسط ابراهیم و اسماعیل ساخته شده بود اینک محل نگهداری بیش از  یکصد بت قبایل بیابانگرد گردیده روی مصلحتی بزرگ و هدفی که الله برایش درنظر دارد وآن هدف بعثت آخرین پیامبرالهی محمد بن عبداله و نزول قران و رسمیت یافتن دین اسلام بوده تا دوباره مکه به مهد آیین یکتاپرستی تبدیل گردد و دین اسلام از آنجا عالمگیر شود و اگر کفران کنندگان فقیر و ضعیف قریش که نسبت به لشکریان ابرهه بسیار ناتوان و فاقد تمدن و قدرتمندی و حکومتند بخواهند مانعی برای مصلحت اندیشی و هدف فوق باشند همانگونه که ابرهه و لشکریانش راناکام نمود مطمئن باشند کوشش هایشان را باشکست مواجه خواهد ساخت واین بزرگترین هشداری بود که درآن زمان از دهان محمد خطاب به قدرتمندان فوق برزبان آورده شده بود و ما پس از آوردن متن سوره فیل و ترجمه و تفسیر آن این واقعه عجیب را از لحاظ شواهد و اسناد تاریخی مورد بررسی قرار خواهیم داد:

( محمد) آیا ندیدی پرورنده تو به پیغمبری با آن صاحبان لشکر فیل سوار جه کرد؟ آیا حیله و مکر ایشان را باعث هلاکت خودشان نکرد؟ برایشان دسته هایی از پرندگان را بصورت منظم فرستاد تا آنان را با گل هایی سنگ شده تیرباران کنند پس ایشان بمانند علف خشک و خورد شده ای که جلوی گوسفندان برای خوردن میریزند خوراک لاشه خوران بیابان شدند.

چگونگی واقعه فوق از نظر اسناد تاریخی --   ازآنجایی که درباره حادثه فوق شرح و تفصیلات افسانه وار نوشته شده راستی آزمایی این گزارش اهمیت فراوان دارد و چون خوشبختانه گزارشات موجود تاریخی بصورت اسناددر کشورها و سرزمین های مجاور ازنظر ثبت و ضبط شده وجود دارد که با گزارش شرح داده شده در متن آیات سوره فیل مطابقت دارد و یکی از بهترین تحقیقات جامع چه از حیث بررسی اسناد مختلف و نیز راستی آزمایی انجام شده که در دسترس است و توسط شخصیتی معتبر و قابل وثوق در تاریخ معاصر کشورمان انجام پذیرفته کتابی است که توسط مرحوم دکتراحمد آرام در سال 1358 خورشیدی تحت عنوان " در آستانه سال زاد پیامبر" اسلام(ص) توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی در چاپخانه دانشگاه مشهد به چاپ رسید . . . . ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۶
دکتر صادق تقوی

ترجمه و تفسیر سوره تین ( جامعه شناسی قران از مضمون تعالیم دینی و جوامع بشری ) --  قسم به آن انجیر -  باید دانست بیشتر الف و لام های قران عهدیه است و نه از نوع جنس و متاسفانه قریب به اتفاق مترجمان و مفسرین به این موضوع توجه نداشته اند بنابراین در اینجا منظور درخت انجیر  ویا میوه آن نیست بلکه با توجه به مبارزات حضرت عیسی منظور این آیه بیت فاجی معروف در مسیحیت است که محل سکونت عیسی بوده و درانچا تعالیم بیدارکننده و مخالفتهای خودرابا موهومات و تحریفات و خرابکاری های علمای یهود که پیشوایانی سوء و کج دل بودند و تعالیم حضرت موسی (ع) را مورد دخل و تصرف قرارداده و دچار انحرافاتی کرده بودند اعلام داشت و اساس این مبارزات اعلام چگونگی قیامت و زنده شدن مردگان در آخرت و ملکوت الهی بود که ما در توضیح باب دوازده و سیزده از انجیل مرقس در داستان نبوت و مبارزات دینی حضرت عیسی خواهیم آورد و اما منظور از زیتون نیز کوه زیتون است که در فلسطین معروف می باشد و آن برطبق شماره 30 از باب 15 کتاب دوم سموئیل محل وحی الله بر داوود پادشاه مخلوع یهود بوده که این مطالب وحی شده در میان تمام مردم دنیا به زبور داوود مشهور است و توضیح لازم را در موضوع داوود و سلیمان و سرگذشت یهود خواهیم آورد. --  و قسم به کوه سینا که منظور محل وحی برموسی (ع) است و قسم به این شهر ( مکه) --  که از زمان حضرت ابراهیم براساس هدفی معلوم ساخته و مقرر شد در امنیت و امان باشد --  ما انسان را در نیکوترین وضع متعادل  --  از لحاظ قابلیت روحی و شخصیتی انسانی آفریدیم . و پس از چندی او را بر می گردانیم و از هر پستی پست ترش می کنیم اشاره به قابلیت انسانی انساتها که می توانند روی منفعت طلبی های خویش از هر پستی پست تر و دون تر گردد مگر کسانی که ایمان به پیغام ما آورده و آن کارهای شایسته مقرره را انجام دادند پس بزای ایشان مزدی پی در پی خواهد بود بقول قران غیر مقطوع ( قطع نشدنی) -   پس از این قسم ها --  که استدلال و استشهاد می باشند چه چیز می تواند وسیله انکار تو شود که تعالیم و تربیت های دین تو برمبنای حساب و جزای در آخرت است --  یعنی منکرین نبوت محمد در نبوت محمد که متن قران باشد خوب می دانند که تربیت ها و تعالیم او مانند همه پیغمبران الهی براساس رستاخیز مردگان و حساب و کتاب دوزخ و بهشت است آیا الله از هر قضاوت کننده ای بهترین نیست ؟  

همانگونه که در مقالات گذشته در وبلاگ منشور نور در بلاگفا گفته شد همه قسم های قران استدلال و شهادت و گواه است بر مطالبی که در آیه مربوطه است بنابراین تفسیر آیات سوره تین چنین است : به شهادت اقدامات عیسی که شدت آن از حرکتهای اصلاحی وی در بیت فاجی دهکده ایی که در جنوب شرقی کوه زیتون نزدیک اورشلیم که در آن و اطرافش خانه ای بود با درختان انجیر که برطبق مطالب باب یازدهم انجیل مرقس و باب بیست و یک از انجیل متی نوشته شده حضرت عیسی با حواریون خویش در انجا بودند --  و در مقابله و مبارزه با پیشوایان سوء استفاده چی که قدس راکه هیکل (معبد) سلیمان بودبه محل تبلیغات و تعالیمی منحرفانه تبدیل کرده بودند آغاز شد و خشم رهبران دینی منحرف فوق رابرانگیخت تاجایی که برای کشتن عیسی اقدام کردند --  و به شهادت قبولی توبه و بخشش الله نسبت به داوود در کوه زیتون که وی را از پادشاه مخلوع یهود به پیامبری رساند تا برگردن گرفته مقدمات ساخت معبدی را در اورشلیم فراهم سازد ( و سرانجام توسط فرزندش سلیمان انجام شد) و شهادت اقدامات بزرگ و معجزه اسای نبوت موسی که روی دستورات و راهنمایی های الله و به شکلی خارق العاده بنی اسرائیل را از فرعون مقتدر مصر که از هیکسوس ها و بنام  آ آ کنن رع بوده و نه آن طور که رامسس می گویند رها نید و به سینا رساند و ده فرمان براو نازل شد که نتیجه اش نشر تربیتی عالی برای جهان بشریت آن روز از شمال افریقا تا مردم یونان و کرت و مدیترانه شرقی شد و نیز به شهادت پیدایش شهر مکه درنقطه ای دور افتاده از تمدن و خارج از قواعد انسانی ایجاد شهرها و آبادی های مرسوم برای سکونتگاههای شهری که روی هدفی سزاوار بدستور الله توسط ابراهیم و فرزندش اسماعیل درزمینی لم یزرع بوجود آمد تا در آن پس از جند هزار سال به خواست الله نشاته ی پیغمبری که بزرگترین دین الهی رابرای جهانیان با نزول قران مجید بر وی که فردی امی  و بیسواد بود بوجود آید تا آخرین پیغام چنین پروردگار و صاحب اختیار دینی شاهد باشد چگونه چهار حادثه تاریخی دینی فوق اثبات کننده این است خالق جهانیان الله تعالی که تربیت کننده چهار پیغمبر عالی مقام گفته شده است انسان را درنیکوترین اعتدال قابل تغییری آفرید بطوری که روی قوانینی ازاو بتواند از هرپستی پست تر شده و روی اثر تربیتی دینی به عالی ترین مقام انسانیت برسد و این انسان های عالی مقام کسانی اند که به مکتب های تربیتی شاهدهای فوق که کامل ترین شان قرآن مجید باشد ایمان داشته و کارهای نیک گفته شده رابکاربرده و درنتیجه در دنیا و آخرت مزدی قطع نشدنی خواهند داشت آیا با چنین حقایقی چه چیزی می تواند تو ای محمد را در ادعای دینی تربیتی که داری که براساس مکافات و جزای اعمال دنیایی افراد در آخرت است انکار نماید؟!  آیا الله که تو رامامور چنین ماموریتی نموده بهترین حکم کنندگان نیست ؟

سالشمار وقایع و حوادث سالهای 2000 تا 1825 قبل از میلاد سرزمین های بین النهرین و مصر مقارن سالهای نبوت حضرت ابراهیم (ع)  ---  ابراهیم (ع) در سال حدودا 2000 پیش از میلاد درشهر اور متولد شد. وفات ایشان در سن 175 سالگی در حبرون کنعان و در سال حدودا 1825 پیش از میلاد می باشد.  درزمان تولد حضرت ابراهیم در اور حگومت سوم سومریان برپا بود و شولگی فرزند اورنمو( اورنامو) موسس این سلسله نزدیک به 20 سال بود که حکومت می کرد ابراهیم (ع) درسنین جوانی روی تفکر صحیح به مخالفت با موهومات مذهبی و مظاهر شرک و عقاید تبلیغ شده روحانیون سوء مذهبی پرستش سین الهه ی ماه و معبود مردمان اورur پایتخت سومر سوم پرداخت و در رشد عقلانیت خود دست به مبارزات روشنفکرانه علیه انحرافات موجود زده به علت جدیت در مبارزات خویش و درخواست از خالق عالم الله تعالی برای یافتن هدایت حقیقی مورد وحی الهی قرارگرفت و باشدت دادن مخالفت های خود مامور شد تاخود را آماده یک محاکمه ی جنجالی کند و براساس دستور وحی ماموریت خود را باشکستن  بت های زیگورات شهر اور که معبد بزرگی برای رب النوع شهر بوددست  زده و غیراز بت بزرگ که احتمالا همان سین الهه ی بزرگ مردم بود بقیه آنان را شکست . ابراهیم (ع) احتمالا دراین زمان بین 50 تا 60  سال داشت ( حدوداسال 1950 / 1940 قبل از میلاد)/

بامطلع شدن خادمین معبد و کاهنان و سپس رهبران مذهبی و معروف بودن ابراهیم به عنوان مخالف بزرگ عقاید دینی رایج مردم اور وی به عنوان مجرم در نزد ایبی سین آخرین شاه سلسله اور سوم ( 1956 / 1931 قبل از میلاد) که نماینده ی سین رب النوع اور نیز بود برده شد و در مجادله ی میان او و ابراهیم در حین بازجویی که بر محکومیت ایبی سین توسط استدلال های ابراهیم منجر گردید به امر پادشاه ابراهیم محکوم به سوختن در آتش شد و پس از اینکه به قدرتی از الله تعالی آتش مجازات ایبی سین به ابراهیم کوچکترین صدمه ای نزد و ابراهیم به سلامت از آتش خارج شد بدرخواست سرافکندگان شهر یعنی روئسای مذهبی و شخص شاه در مقابل مردمان و موافقت الله تعالی مبنی برخروج ابراهیم از اور  وی پیروزمندانه به اتفاق خانواده ی پدری به حران مهاجرت کرد. ابراهیم (ع) پس از مدتی اقامت در حران خانواده ی پدری را رها کرد و به سوی کنعان همراه با همسرش سارا و برادر زاده اش لوط و تعدادی از مومنان که از پیروان او بودند در سن 75 سالگی حران را ترک نمود. ( حدودا سالهای 1935 / 1925 پیش از میلاد) ایبی سین آخرین شاه اور سوم به غضب الهی دچار گردید و در سال 1931 قبل از میلاد مورد هجوم سنگین عیلام قرار گرفت و متحدین اور از ارسال کمک به ایبی سین خودداری نموده حکومت بیست و پنج ساله وی براثر حمله دشمنان خارجی یعنی عیلامی ها از شرق و آموریان ازغرب و جنوب غربی ساقط می گردد و خود و خانواده اش در غل و زنجیربه اسارت درقفسی شده به عیلام برده شدندو حکومت سومر سوم برای همیشه از صفحه روزگار محو می گردد و شهر اور ازجمله معبد سین زیگورات ویران می گردد.

پس از حدود 5 یا 10 سال اقامت ابراهیم و خانواده اش در کنعان قحطی بزرگی بروز می کند و ابراهیم برای اینکه روی پیشامدی مورد حمایت و کمک فرعون مصر قرار گیردبدستور الله تعالی به مصر می رود و در آنجا مورد تفقد فرعون  آمنم هات دوم  ( 1938/ 1904 فبل از میلاد) قرار گرفته و صاحب اموال و حشم فراوان می گردد -  صال 1925 / 1920 پیش از میلاد فرعون آمنم هات دوم بین 13 تا 18 سال از سلطنتش می گذشت در سال 1914 قبل از میلاد ابراهیم (ع) از کنیز اهدایی مصری به همسرش سارا روی توافق قبلی وی صاحب فرزندی پسر بانام اسمعیل می گردد ( اسمعیل در معنا یعنی یهوه درخواست ( تمایل ) قلبی ابراهیم را مبنی برداشتن فرزند شنید). پیش از تولد اسمعیل ابراهیم در خواب رویایی می بیند که خداوند به وی وعده ی ذریت و نسل بزرگی  که مالک سرزمین های بین رود فرات و سرزمین مصرباشد خواهند شد احتمالا این رویا یک یا دو سال قبل از تولد اسمعیل میان 1913 / 1912 پیش از میلاد دیده شده و این رویا ازاین جهت که روشن کننده ی نقاط تاریک و غیر شفاف ادواری از تاریخ مصر و سرگذشت نبوت های یوسف و موسی و سرگذشت قوم یهود باشد اهمیت فوق العاده ای دارد که به صورت مبسوط در سرگذشت پیغمبران فوق بررسی خواهیم کرد. --  در حدود 16 سال بعد از تاریخ فوق الذکر یعنی مقارن تاریخ ولادت اسحق --  حدود یکسال قبل از آن یعنی 1898/ 1897 قبل از میلاد --  اتفاق مهمی که در حوالی دریای مرده ( بحرالمیت) که پس از این واقعه به دریای لوط معروف شد در منطقه جنوب سرزمین فلسطین رویداد و آن نابودی دو شهر سدوم و عموره که محل نبوت لوط برادر زاده ابراهیم (ع) باشد بود که روی غضب الهی مشمول عذاب سنگینی شدند . . . . . ادامه دارد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۵
دکتر صادق تقوی

سخنی  با خوانندگان --  ازبررسی های انجام شده درتاریخ تمدن بشری می فهمیم نقش پیامبران الهی درایجاد تحولات و پیشامدها ی بزرگ و سرنوشت ساز نقشی اساسی و تعیین کننده است این موضوع در قرآن مجید سوره تین که سوره 29 نازل شده در ترتیب نزول سوره های قران است مورد تذکر است از مطالب این سوره پیداست اگر پیامبرانی از جانب الله تعالی برای به جریان انداختن مکتب عالی تربیتی انسان ها نمی آمدند از نظر جامعه شناسی انسان ها بیش از چهار گروه بزرگ روی تمایل تنازع بقای حیوانی نبودند گروهی چون درندگان مانند گرگ و شیر وروباه که بازور یا فریب دیگران راشکار و صید خود می نمودند ولی باورود پیامبران به میان مردم اینان و پیروانشان در عین اینکه از نظر حضور اقلیتی بیش نیستند با داشتن توانایی گروه های فوق  لکن برای رسیدن به زندگی و مقام عالی مانند ایشان عمل نمی کنند که با فریب و تخدیر اکثریت با سوء نیت و کشاندن عوام به طرفداری از موهومات اینان را از حیوانات پست تر کرده تابدون قدرت مقاومت تسلیم و خوراک درندگان فوق کنند گروهی که نفرت انگیز و تبهکارند و در تاریخ بشریت بزرگ ترین خصم پیامبران و مصلحان حقیقی می باشند در آیات سوره تین دراین چهار گروه همانا فریبکاران مذهبی و قدرتمندان ستمکار که در نقش گرگ ها و در لباس چوپانان گله --  عوام --  می باشند به نزاع پایان ناپذیر برخاسته اند : اولی ها برای دریدن و سومی ها یعنی پیامبران و مصلحان دینی پیرو ایشان --  برای نجات دسته عوام .تاریخ نشان داده است این جدال و نزاع از همان روزهای آغازین پراکندگی نسل بشر با اینکه پیغمبران و طرفدارانشان از لحاظ نفرات و قدرت هیچگاه در برابر گروه اول در موقعیتی برتر نبودند اما همیشه آن گروهی که کفه ترازوی شان سنگین تر بوده همین ها بوده اند و تاثیرگذاری ایشان در عرصه گروههای انسانی بسیار شگرف و عمیق و طولانی مدت بوده است چنانکه ظهور موسی (ع) و مبارزات عمیق دینی وی چنان دنیای آن زمان راتحت تاثیر قرار داد که جوامع و ملل آن روزگار نظیر یونان و کرانه های مدیترانه و شمال افریقا  و فراعنه مصر و ملت نیل متاثر از آن دچار تحولاتی مذهبی اجتماعی سیاسی و فرهنگی شده تا سالیان طولانی شاهد فعالیت های اصلاحی در عرصه های فوق قرارداشته اند تحولاتی که به ظهور فلاسفه موحد مانند افلاطون و ارسطو در اروپا و شاهانی چون آخناتون مصادیق آنند  ( انشاء الله در سیر حکمت و فلسفه در جهان مفصلا به آن خواهیم پرداخت ) نتایج عملی این تاثیرات بوجود آمدن نحله های فکری حکما و افکار متنوع و گرایشات مختلف در منطقه بین النهرین (خاورمیانه) که پل مهم ارتباط شرق و غرب عالم باشد بود .

درمیان این جریانات دینی و انبیای الهی سه تن از ایشان با تحولات و سرگذشت ملت های بین النهرین و حکومت ها و تمدن های یزرگ و حاکمان کوچک و بزرگ پراکنده از مصر تا اور یعنی محدوده ی نیل تا غرب کوههای زاگرس ارتباط ناگسستنی دارند : ابراهیم و یوسف و موسی (ع) . بنابراین شرح و سرگذشت مبارزات و تاریخ نبوتشان بخشی از تاریخ و سرگذشت سیاسی / اجتماعی این سرزمین هاست و ازهمین روی روشن کننده بخش هایی از مسایل تاریخی/ جامعه شناسی قلمرو سرزمین های فوق است که بنا به دلایلی در ابهام و تاریکی است . اساس بررسی هایی که اینک تحت عنوان *  نبوت و مبارزات دینی پیامبران الهی * پیش روی خوانندگان محترم است برمبنای فوق یعنی موضوعات روشن کننده تاریخی/جغرافیایی برپایه علوم فوق و مطابقت آنان با گزارشات متون دینی یهود و اسلام  عهد عتیق و دیگر کتب یهود و قرآن مجید و باستانشناسی است . از این روی تفاوتهایی اساسی میان این مجموعه مقالات با آنچه که بصورت روایات مورد استناد در کتبی که به قصص الانبیاء در میان عامه مشهوراست وجوددارد.زیرا در این بررسیها سعی شده از نقل هر آنچه که بدان استناد گردیده و اصلی در مستندات بالا نداشته اند پرهیز گردد و مضامین دور از عقل و علوم و بدیهیات اعتنایی نگردد لذا در سلسله مقالات براساس آن چه گفته شد جداول و نقشه ها و نمودارهای مرتبط به پیوست ارایه گردد.

داستان پیامبران مشترک در قرآن و عهدعتیق و نحوه گزارش هر یک --   در بررسی داستان گویی مبارزات دینی و نیوت پیغمبران الهی گزارش قران مجید تفاوت های آشکاری در چگونگی ارایه با عهد عتیق مشاهده می شود این تفاوت ها به دو صورت برجسته و متمایز است : مکررگویی همراه با اختصار و تاکید بر محورهای هدایتی و تربیتی گزارش وقایع .

برخلاف عهد عتیق که داستان بصورت کامل و یکباره باشروع و پایان دریک گزارش و حول شخصیت مربوطه آمده است و فحوای داستان گویی ادیبانه دارد و رمان وار می باشد گزارشات قران بصورت پیام های تربیتی برشنونده عرضه می شود این شیوه در سرتاسر قران اما از یک نظم کلی نیز برخوردار است مثلا در بررسی داستان مبارزات دینی موسی(ع) که بیشترین حجم رانسبت به دیگر پیامبران درقران بخود اختصاص داده در سوره های مختلف به این شرح دیده می شود :  شرح تولداو از آیه سوم سوره قصص تا آیه بیست و نهم که شامل دوره جوانی و سپس قتل ناخواسته مامور فرعون بدست موسی و فرارش به خارج مصر ( مدین ) و تشکیل خانواده و عبور از کوه طور و دیدن آتش مخصوص است و ادامه داستان از آیه دهم سوره طور به صورت ماموری از جانب الله به دربار فرعون تاعبور دادن بنی اسرائیل از عرض دریاچه تمساح ( ونه رود نیل یا دریای سرخ که مشهور غلطی است ) و میقات وی برای یک آموزش چهل روزه و موضوع ده فرمان و الواح آن و گوساله پرستی قوم او در مدت غیبتش گزارش شده است و در عین حال در سوره های مومن و دخان و شعرا و یونس و زخرف و احقاف و اسراء بصورت دو و سه و چند آیه مطالبی گزارش شده که در عین حال نکته ای تازه تذکر داده شده است که محقق ناگزیر می گردد پیش از رونویسی کامل این گزارشات تمامی آیات را پس از یک بررسی دقیق تدوین نماید.چنین شیوه ایی در قران در باره همه پیغمبران صادق است شادروان دکتر صادق تقوی در باره این ویژگی گفته شده در گزارش رسانی قران درخصوص پیامبران می نویسد : # مطالب قران در این مورد با نظم داستان گویی های مرسوم نیست بلکه در سوره هایی که هست این مطالب صورت استشهاد برای تکمیل هدایت مردم در کنفرانس های متعدد دارد به طوری که بعضی مطالب تکرارشده و برخی مطالب افتاده و در جایی مفصل و جای دیگر مختصر --  نگاه کنید تورات وانجیل حقیقی از نظر قرآن ص 62 # پیش از بررسی داستان حضرت ابراهیم (ع) بد نیست به نحوه گزازش عهد عتیق دراین باره نظری اندازیم :  در داستان نوح کتاب اول یعنی سفر پیدایش باب پنجم تا پایان باب نهم که به مرگ نوح پایان می یابد دراین پنج باب که شرح ماوقع طوفان نوح است --  همراه با موهوماتی --  در آن هیچ از تبلیغات دینی نوح نزد مردم چیزی دیده نمی شود .

در داستان ابراهیم که از اواخر باب یازدهم تا اوایل باب بیست و پنجم را شامل می گردد و در آن شرح مفصلی است از جزئیات زندگی وی با همسران و فرزندانش بدون هیچ اشاره ای به مبارزات دینی اش شادروان دکتر صادق تقوی در این باره در کتابش می نویسد :  ...از باب دوازده تا اواسط باب بیست و پنجم در کتاب اول تورات  --  سفر پیدایش --  مربوط است به تاریخ زندگانی ابراهیم که محتوی حقایق بسیار تاریخی است و مطالب قران نود درصد آن را تایید می کند اگر چه چگونگی تدوین آن در تورات حقیقی موسی معلوم نیست چگونه بوده ولی بطور مسلم به اینگونه نظم تاریخی که در تورات فعلی هست نبوده و مقداری از آنها را مورخین یهود از اطلاعات تاریخی و روایاتی قدیم خود بدست آورده اند و نوشته اند متن تورات و انجیل حقیقی از نظر قرآن ص 53 --  

در داستان حضرت ابراهیم از باب بیست و پنجم تاباب سی و هفتم داستان فرزندان ابراهیم  یعنی اسحق و اسمعیل و دیگر برادران آیشان و نیز فرزندانشان می باشد به قول شادروان دکتر صادق تقوی تاریخ فرزندان اسحق و نسل او را تاریخی خصوصی برای پیدایش و اعمال پسران اسحق که عیسو و یعقوب باشد و دوازده فرزندان یعقوب که هر گاه بعضی مطالب موهوم شان زده شود ازنظرتاریخی حقیقی اند و مورد اعتماد تاریخ می باشند و مسلما وحی بر موسی نمی باشند  --  همانجا ص 58 .

در خصوص داستان حضرت یوسف بصورت مفصل در باب های 37 تا آنتهای باب 50 که پایان کتاب اول یعنی سفر پیدایش باشد است مطالبی است در باره یوسف و خانواده اش از سن هفده سالگی او تا زمان وفاتش در سن یکصد و ده سالگی است که در قران جز جاهایی که تصحیح شده قابل اعتماد است .  اما داستان موسی که داستان مفصل تری است در کتاب دوم تورات موسوم به سفر خروج که محتوی 40 باب است شامل تولد و فرار وی از مصر تا اولین ماه از سال دوم خروج ایشان از مصر و ورود به صحرای سینا است و باید دانست بیشتر مطالب قران که مربوط به موسی است جزء همین قسمت از تورات است و با آن مطابقت دارد اما بصورت خلاصه گویی هایی که خاص قران است . شادروان دکتر صادق تقوی دراین باره می گوید : ... یک اسلام شناس حقیقی باید ازاین بخش های ( سفرخروج) از شرح و بسطی که درتورات هست استفاده کند --  همان ص 62 برخی مطالب مربوط به موسی (ع) و تاریخ قوم یهود در کتاب های سوم  --  سفر لاویان و چهارم --  سفر اعداد-- است همراه با تحریفات و موهوماتی که در استفاده از آنان حتما باید اطلاع کافی از موضوعات مربوطه در قران و تاریخ ملل قدیم آسیای قدیم و بین النهرین داشت و در آخر از تاریخ موسی و بنی اسرائیل کتاب پنجم --  سفر تثنیه --  است که به معنای کتاب تکرار و مکررات یا مطالب چهار کتاب قبل است و آن مجموعه ای است مفصل از قول موسی و نه از الله که در روز اول از ماه یازدهم در سال چهل خروج بنی اسرائیل از مصر در بیابان عربه مقابل سوف بنی اسرائیل که برای ایشان گفته است و عبارتند از خلاصه هایی از حوادث عبرت آمیز از سرگذشت بنی اسرائیل در مصر تاخروج و عبورایشان از صحرای سینا و دستورات خالق عالم بریهود و اینکه بنی اسرائیل تمامی این حوادث و تعالیم رابه صورت یادآوری هایی برفرزندان شان بخوانند تا ایشان نسل در نسل از مفاد آن مطلع باشند و در باب آخرش چگونگی فوت موسی است و اینکه خداوند اورا در دره ای ( بیت فعور) درزمین موآب دفن کرد و کسی قبر اوراندانست . ازمطالب بسیار مهم این بخش باب هجدهم شماره 15 تا 20 تذکری است درباره ی پیغمبری حضرت محمد که موسی آن رااز قول یهوه گفته است که یهوه خدایت ( خدایعنی صاحب اختیار دینی مردم و نه خالق و پروردگار) نبی ای رابرای شما بنی اسرائیل از برادر شما (منظور بنی اسماعیل است ) مانند من مبعوث خواهد کرد که ازطریق وحی با او سخن می گوید نه تکلم که اطرافیان هم بشنوندوحی یعنی ارتباطی میان دو نفر که دیگران نفهمند و باید دانست که درمیان پیامبران ارتباط الله با موسی بصورت  وحی نبود بلک صدای یهوه قابل شنیدن برای همه بود و فقط موسی آن را نمی شنوید بلکه حاضران نیز می شنیدند و هرکس که سخنان او را که به اسم من می گوید نشنود --  نپذیرد من از او مطالبه خواهم کرد بازخواست خواهد شد --   هم چنین در باره ی موضوع کشتن گوساله مطالبی آمده  در باب 21 شماره 1 تا 9 که تصحیح شده اش در قران با نام سوره  بقره به صورت صحیح و کامل آمده است و پایه ی مطالبی بوده که بشکلی موهوم و تحریف شده در کتاب پنجم یعنی سفر تثنیه است و بواسطه اهمیت اش سوره بزرگی از قران به این نام --  بقره نامیده شده است .

سایر کتب دینی یهود که در تورات فعلی 35 مکتوب است به نوعی تاریخ قوم بنی اسرائیل است که ما در ادامه بررسی هایمان در مقالات آینده در باره ی پیغمبران داخلی بنی اسرائیل به آنان خواهیم پرداخت همچنین بصورت جداگانه تحت عنوان * تاریخ یهود از اسارت بابل تا کنون * تاریخ کامل این قوم را مورد بررسی قرارمی دهیم . ... ادامه دارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۴
دکتر صادق تقوی

نزول سوره سیزدهم سوره الرحمن --   دیدیم مخالفین نبوت محمد با شروع تبلیغات دینی او که با آیات اقراء و تمام سوره الحمد آغازید  در وهله اول که آیات سوره الحمد توسط ولیدبن مغیره که از بزرگان مکه محسوب می گردید و نظریات او برای همه مکه اهمیت داشت نزد او برده شد پس از دقت در متن و محتوای آیات نازل شده بشکل مغرضانه ایی مورد قضاوت وی قرار گرفت و مطابق متن آیات 11 تا 25 سوره مدثر به آورندگان متن ( برای او خواندند) گفت این مطالب دروغی است که محمد به الله نسبت داده و محمد دروغگویی بیش نیست و گزارش قرآن در آیات فوق می رساند که ولیدبن مغیره از متنفذین مذهبی مکه بوده که دراین باره چنین نظر داده و از او نظر خواسته اند و باید دانست دراین زمان در جزیره العرب دین منحرفانه ایی از تعالیم حضرت اسماعیل رایج بود که ناشی از اجتهادات غیر موحدانه پیشوایان مختلف مکه بود که براساس آنها انواع شرک و بت پرستی ها و تحریفات تعالیم اسماعیل (ع) منجر به روش های مذهبی مختلف با متولیان مختلف در این روشها شده که هر یک از آنان پیروان خاص خود را داشت لذا در میان مخالفین نبوت محمد(ص) رهبران سوء مذهبی در کنار روئسای قریش و دیگر اشراف مکه نیز به چشم می خوردنداین به اصطلاح علمای مذهبی هر یک برای خود دارای روشهایی تعلیمی مختص بخود و پیروانی خاص بودند که درعین اشتراکات اعتقادی غیر موحدانه و شرک آلود اختلافات فقهی در دیدگاهها و فتاوی شان نیز وجودداشته و من حیث الموجود چملگی بر علیه اعتقادات و ارزش های تبلیغی و تعلیمی حضرت ابراهیم و اسماعیل اجماع گروهی داشتند و خوانندگان محترم در مناسک تغییر یافته حج که در این زمان انجام میشد بخوبی خواهند دید که شعائر و مناسک فوق روی تاویلات و تفسیرات اجتهادی این پیشوایان منحرف دچار چه موهومات و خرافه هایی شده بود --  در بخش مربوطه توضیح خواهیم داد

دومین تهمت و افترای منتسب به محمد (ص)  - افترای دروغگویی -  موضوع جن زدگی و دیوانگی محمد بود که با نزول سوره های پیاپی توسط افراد فوق بین عامه شایع و رایج می شد لذا در سوره الرحمن الله تعالی خالق عالم برای اینکه چنین موهوماتی را بی پاسخ نگذارد و موهوماتی را که مردم مکه در باره جن برزبان میاوردند پاسخی علمی داده باشد با نزول سوره فوق مطالب بسیار مهم و علمی را در بیش از چهارده قرن قبل به بشرها اعلام فرمود که در دهه های اخیر حقیقت آن مکشوف شده است و تاسف و تحیر اینکه توسط پاره ای از مسلمانان نادان روی تلقینات دشمنان اسلام این سوره عجیب علمی را در مجالس یادبود مردگان برای افراد فوت شده می خوانند و حال اینکه دراین سوره که خطابش غیر از انسان ها جن ها نیز می باشد در آن تشریح شده که جن ها موجوداتی شبیه به بشرهایند از جنسی غیر انسان ها  ( موضوع خلقت های جدید مانند ضد ماده از اکتشافات اخیر در حوزه فیزیک است که تطبیق خلقت جن با ضدماده اول بار توسط شادروان دکتر صادق تقوی در تفسیر آیات سوره اعراف و محمد و جن و خصوصا 49 سوره الذاریات انجام شده ( به مقالات ما در وبلاگ بلاگفا آرشیو منشورنور مراجعه شود) لازم به تذکر است که با توجه به موضوع ماده تاریک و انرژی تاریک دور از ذهن نیست که می توان جن ها و دنیای ایشان را در حقیقت دراین موضوع مورد بررسی و توجه نیز قراردادخاصه مفهوم جن که بسیار به موضوع ماده و انرژی تاریک نزدیک تر از ضد ماده میتواند ارزیابی گردد.از عجایب گزارشات قرآن اینکه درسوره جن که سوره 42 به ترتیب نزول سوره های قرآن است روز نخست بعثت پیغمبراسلام از دید و زبان جن ها گزارش شده که چگونه مردم برای شنیدن مطالب سوره الحمد توسط محمد (ص) در کنار مسجدالحرام ازدحام نموده برهم فشارمیاوردند و از سرو کله یکیگر بالا میرفتند تا ببینند محمد درباره شب نزول قرآن در خانه اش چه میگوید و چه می کند.در بخش سوره جن مفصلا به آن خواهیم پرداخت که نشان دهنده مشابهات زندگی حن ها و انسان هاست .

نزول سوره های والعصر و عادیات برمحمد (ص) --  به ترتیب سوره های 14 و 15 -  این دو سوره که با فاصله زمانی بیشتری پس از سوره الرجمن نازل شده نشان می دهد بعد از پایان دوره قطع وحی و توصیه های الله درسوره انشراح به تبیلغ و فعالیتهای بیشتر ترویح مطالب قرآن علاوه برشخص رسول الله پیروان او نیز به تبلیغات گسترده دست زده لکن می بینند هرچه بر کوشش های خود می افزایند مخالفت ها و عدم استقبال از دین جدید بصورت وسیع تری دیده می شود لذا خالق عالم دراین سوره کوچک ضمن ترغیب مسلمانان به تحمل سختی ها در تبلیغات دینی به آنان یک اصل مهم دیگر در خصوص جوامع را تذکر می دهد که محتوای یک راهنمای بزرگ اجتماعی برای مبلغین دین حق است و آن این است که بدانند راه رستگاری حقیقی چهار مرحله دارد تاانسان اشرف مخلوقات گردد و آنها صبر و کوشش مستمر و شکیبایی و ایمان صحیح توام با اعمال نیکوکاری است و اکرهم یکی از این پایه ها درکسی متزلزل شود به همان اندازه دچار سقوط خواهدشد و قطعا مورد تجاوز دیگران قرارمی گیرد و همانطور که درسوره عادیات گوشزد می شود به جنگ ها و آشوب های بزرگ و چپاول دچار می گردند ودراین سوره که داستان ستمگری ها و خودخواهی ها و مال دوستی و نافرمانی های انسان های تربیت نشده دینی است درتاریخ بشری بسیار دیده شده و می شود که نمونه ای از آن درمتن سوره عادیات صحنه غارتگری های اعراب بت پرست جزیره العرب و مکه است و درتاریخ بشرها سال و ماهی نیست که صدها مشابه آن دیده نشود که وقایع اخیر خاورمیانه نزدیکترین رویدادهای این زمان است دراین سوره کوچک علل این گونه حوادث را طمع و آز بشری می داند که چگونه انسان ها با اینکه ادعای اعتقاد به اصول انسانی می کند اما کفران کننده ودیعه الهی و موهبت پروردگارش یعنی خرد و اصول انسانیتی است که در فطرت و بطن هر انسانی قرارداده شده و با لغزش و نادیده گرفتن آن از هر پستی پست تر شده و از انسان به مرحله پایین تر از حیوان تنزل می یابد.

فوت دوم پسر محمد -  پیامبراسلام از بانو خدیجه همسر مومن و باوفایش صاحب پسری شد که قاسم نام نهادند که بیش از دو سال زنده نماند و پیش از اینکه محمد پیغمبرشود دارفانی را وداع گفت و ازاین روی در زمان قبل از رسالت محمد را به نام ابوالقاسم یاد و نام می بردند .پس از بعثت نیز و مدتها قبل از نزول سوره کوثر --  سوره شانزدهم پسر تازه متولد شده او که عبدالله نام گذاری شده بود وفات یافت --  حدودا اواخر سال دوم  بعثت  --  مخالفین نبوت محمد (ص) که از هر پیشامدی و حادثه ای مترصد بودن تا به نیش زخم و تحقیر و تخفیفی نسبت به محمد اورا بیازارند و چهره او را تخریب نمایند به شنیدن مرگ دومین پسر آن حضرت به طعنه اورا ابتر نامیدند که در مفهوم یعنی کسی که از وی نسلی نماند تا نام اورا به یادگار در آینده حفظ کند وبه عبارتی بعد از مرگ نامی از او نماند و فراموش شود و البته در این لفظ بارمعنایی تحقیرآمیزو زشت که جنبه ناسزاداشته باشد نیز وجود داشت باری مخالفان محمد را بااین عنوان یاد می کردتد تا تحقیرش کنند و به او بفهمانند که اگر الله آن چنان که در سوره الضحی گفته است به وی تفقد دارد و مورد احسان قرارمی دهد ازچه روی پسران وی زنده نماندند تا برای او نسلی بماند و چون مرگ فرزند پس از نزول سوره الضحی بود بیش از پیش این حرف ها برمحمد گران میامد و محمد نیز که مانند همه انسان ها روی حس بشری علایق شخصی و از جمله فرزند پسر و ادامه نسل و نام و ازیاد نرفتن و حفظ خانواده را دوست داشت از چنین ملامت ها و نیش ها و واقعه مرگ پسر دوم ناراحتی نشان می داد و میان اطرافیان او کم و بیش نیز چنین تصوراتی وجود داشت لذا الله تعالی خالقش برای رفع این ناراحتی و پاسخ به یاوه گویی های مخالفان سوره شانزدهم کوثر را بشرح ذیل نازل فرمود:

ما به تو آن چیزی را بخشیدیم که باعث زیادتی تو از هر چیز ارزش داری است --  اشاره به نبوت او قرآن است که بتعث شد هم محمد به هدایتهای عالی نایل گردد و در پیشگاه الله بزرگترین مقام را کسب کند و هم از نظر دنیایی به ریاست و نفوذی بسیار و طرفداران زیاد برسد ریاستی که بدی های رایج ریاستها را نداشته و آثار آن تا آخر دنیا و در آخرت بصورت بسیار ارزشمند تر و افتخار آمیزتر خواهد ماند و خوشنامی که هم اکنون نیز نامش به احترام و بزرگی در سرتاسر گیتی و در کشورهای مسلمانان روزی پنج بار در شهرها و روستاها برزبان آورده می شود و از هر فرزند و نسلی بهتر و پایدارتر است با این واقعیت که آدمی نمی داند در آینده حقیقتا نسل او باعث شود چگونه از وی یاد خواهدشد و این مفهوم کوثر است نه آنچه که مفسرین نادان روی نظریات کوته نظران و سطحی بینان معنا کرده اند --  پس به جای ناراحت شدن از سخنان سخیف دشمنان برای پروردگارت نماز بخوان یعنی بادرنظر گرفتن معنای آیات الحمد تمایل بندگی خود رابه خالقش نشان دهد --  و برای خوراندن بیچارگان شتر بکش و یقین بدان دشمن بدگوی تو مقطوع النسل و دم بریده است . --  یعنی اگر هم الان ترا این چنین تحقیر می کنند چیزی نخواهد گذشت که اگر نسلی هم از ایشان بماند با مسلمان شدن در آینده نسبت به پدران کافر پیشه خود بدگو آنان خواهند بود گویی نسلی ادامه دهنده اعمال شرک آمیزشان هرگز وجود نداشته و نامی نیک از ایشان نخواهد ماند و خوانندگان محترم ببینند چگونه درعمل نیز چنین شد و پس از فتح مکه همه این بدگویان فرزندانشان نسبت به پدران شان روشی خلاف ایشان درپی گرفته و گویی بدگویان طعنه زن فوق هیچ گاه ازخود نسلی برجای نگذاشتند و حتی پاره ایی از آنان بدست فرزندانشان کشته شدند.

نزول چنین مطالبی در سوره های گفته شده آتش مخالفان رانسبت به محمد و پیروانش بیش از پیش شعله ور می کرد و موج جدیدی از تبلیغات و واکنش ها را در میان دو طرف دامن می زد دراین میان محمد در ایام حج به مسجدالحرام میامد و به گفتگو و تبلیغات روسای قبایل و طوایف و مردم عادی که برای انجام مناسک حج از راه های دور و نزدیک میامدند می پرداخت در نتیجه مخالفان و خصوصا بزرگان قریش در مخالفت با مسلمانان مسایل و موضوعاتی را پیش می کشیدند که نشان دهنده اوج جهالت ها و رذایل و انحطاط اخلاقی و عقیدتی یک جامعه فاسد و عقب افتاده است به ترجمه سوره هفدهم تکاثر توجه نمایید :

*چنان افتخار به زیادتر داشتن شمارابه خود مشغول نموده که حتی به دیدن مقبره مردگان خود می روید تابه خود ببالید که قبر وسنگ و مقبره مرده های شما از دیگر مرده ها آبرومندانه تر و گران بهاتر است !! چه اشتباه بزرگی ؟! زیرا بزودی خواهید دانست  -- پس از مرگ دنیایی تان و خواهید دانست به چه راهی رفته اید خیر ! اگر به علم یقین بدانید ( می دانستید) دورنمای دوزخ را خواهید دید---  یعنی با علم قرآن بااینکه دوزخ را به چشم هم اکنون ندیده اید یقین میکردید که این گونه اعمال و تفاخر به آنان باعث بدبختی های حتمی تان خواهد شد --  واز پس آن ( بعد مرگ دنیایی و در آخرت) دوزخ را باچشمان تان خواهید دید تا یقین کنید( که مطالب قرآن حقیقت دارد ) در آن زمان از شما می پرسند ثروت خود را در چه راهی خرج کرده اید و بدست آورده اید؟  پایان سوره  باید دانست این سوره که در مدت کوتاهی از سوره کوثر نازل گردید در پاسخ به این مسئله بود که چون در سوره کوثر پیغمبراسلام و طبعا مسلمانان ثروتمند به خرج کردن ثروتشان در راه های خیر توصیه شده بودند ثروتمندان قریش در مخالفت با این گونه صالحات و نیکوکاری ها یی که انجام می شد به مخالفت و تفاخر در مال و سرزنش ایشان چنین می کردند. . . . . ادامه دارد .  

یک پاسخ و توضیح : خواننده محترمی که ماه گذشته در خصوص آیات 30 و 31 از سوره الذاریات سوالی مطرح نمودند باید گفت آیات مربوطه موضوع بارداری ساره همسر حضرت ابراهیم به اسحاق است که در سنین کهولت ابراهیم و همسرش روی رحیمیت الله تعالی براو اتقاق افتاد که بزودی داستان ایشان و حوادث و وقایع دوران طولانی نبوت آن حضرت را خواهیم آورد در پاسخ به خواننده محترمی که خواهان ارتباط با شورای نویسندگان می باشند می توانند هر سوال یا نقد خود را در همین وبلاگ مطرح و در صورتی که بصورت خصوصی خواهان پاسخ باشند به نشانی ایمیل شان ارایه خواهد شد از تماس شما عزیزان متشکریم . شورای نویسندگان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۳
دکتر صادق تقوی

در مقاله پایانی اصلاح طلبی دینی گفتیم در بررسی های جامعه شناسی و تاریخ ادیان الهی می توان به نمونه هایی از جرکتهای اصلاحی توسط اصلاح طلبان در گذشته دست یافت و گفتیم جریانات اصلاحات دینی هر چند با معدودی از مصلحان آغاز می شود اما توان تبدیل به یک نهضت بزرگ اصلاح اجتماعی را دارند و همین موضوع براهمیت آن می افزاید . در اینجا برای نشان دادن نمونه ایی ازچنین حرکت های ارزشمندی در ادیان الهی به بررسی موضوع اصحاب کهف و سروده های یعقوب سروجی ( اسقف سوری جیمز ساروج تحت عنوان خفتگان هفتگانه ) و واکنش های رسمی مسیحیت پولسی در شورای نیقیه  -  مجمع اصلاحی چهارم و پنجم--  خواهیم پرداخت که از لحاظ تاریخی و بررسی های دینی اهمیت دارند و چون اصل موضوع در متن قرآن نیز مورد اشاره است برای مسلمانان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که از جنبه نبوتی محمد (ص) باید بدان بصورت اصلاح داستان مورد قبول مسیحیت توجه گردد .در اینجا پیش از بررسی آیات سوره کهف نخست نظر خوانندگان را به گزارش باستانشناسی مربوطه جلب می کنیم.

در سال 1963 میلادی مطابق 1342 هجری شمسی در 7 کیلومتری عمان پایتخت اردن توسط گروهی از باستانشناسان به سرپرستی محمد تیسیر طبیان کشف این معجزه تاریخی دینی انجام گردید شادروان دکتر صادق تقوی در ذیل تفسیر سوره کهف ضمن درج این خبر و دو عکس از اجساد و دهانه غار مربوطه چنین آورده است :

کشف معجزه تاریخی دینی مربوط به اصحاب کهف دو عکس از غار اصحاب کهف که در روستای رقیم نزدیک عمان کشف شده است که مطابق متن قرآن از زیر خاک بیرون آمده است . این گزارش از روزنامه کیهان مربوط به سال 1355 خورشیدی شماره 9908 روز چهارشنبه نهم رجب 1396 هجری قمری

محمد تیسیر طبیان باستان شناسی معروف اردنی که اخیرا غار اصحاب کهف را درفاصله 7 کیلومتری عمان پایتخت اردن در میان دو روستای رقیم و ابوعلند کشف کرده در سفری به قاهره به گزارشگر روزنامه الاهرام گفت : متجاوز از ده سال در داخل و خارج از اردن درباره ی غار اصحاب کهف مطالعات تاریخی پرمشقتی انجام دادیم و بعد از حفاری های بسیار توانستیم دهانه غار و جمجمه هفت انسان و یک سگ را پیداکنیم هم چنین بدنبال خاکبرداری از محل مذکور ویرانه ها و ستون های معبدی که بعداز مرگ این هفت جوان روی غار ساخته شده بود پیدا کنیم .

از طرفی اداره باستان شناسی اردن طی نامه ای به سفارت ترکیه  در عمان درخواست کرد که اطلاعاتی راجع به غار افسس که پارهایی مفسرین و مورخان آن راهمان غار یاد شده در قرآن مجید می دانند در اختیار ما بگذارد سفارت ترکیه بادولت متبوع خود تماس گرفته  پس از مدتی اطلاعات و عکس هایی در اختیار ما گذاشته شد و مابعد از مطالعه ی آنان دریافتیم که اطلاعات و عکس های یاد شده با مطالبی که در قرآن آمده مطابقت ندارد. از قرائن و شواهد و نشانه ها و هم چنین از حفریاتی که انجام دادیم ثابت شد که کشف ما درست مطابق چیزی است که در قرآن مجید آمده است چه از لحاظ تعداد جمجمه ها و نیز جمجمه تنها سگ ایشان و چه از لحاظ موقعیت جغرافیایی  و حتی حرکت خورشید و دوری آن از دهانه غار کاملا مشهود است  

 طبقات گچی --  ناظم الگیلانی مهندس زمین شناس راجع به منطقه ایی که غار اصحاب کهف در آن پیدا شده می گوید :

منطقه ایی که اصحاب کهف به غاری از آن پناه بردند  از طبقات گچی کربوئیدرات و کلسیوم و منیزیم همراه فسیل نباتات و حیوانات آغشته به املاح رادیوم تشکیل می شود و این مواد درمعادن اورانیوم و ثوریوم اشباع شده دیده می شود . از خصایص این معادن یکی این است که اشعه های آلفا بتا و گاما تولید می کنند واین اشعه ها در ضد عفونی کردن  مواد گوشتی و گیاهی تاثیر فعال دارند و از فاسد شدن آنان بدون اینکه آثارسوختگی در آنها پیدا شود جلوگیری می کنند این در شرایطی است که نسبت وجود این اشعه ها در چنین مواردی بسیار کم است و به عقیده من همین نوع خاک نطر بوجود عنصر و املاح مذکور در آن اجساد اصحاب کهف را همانطور که در قرآن آمده 300 سال بدون اینکه رطوبت هوا و خاک در آن تاثیری داشته باشد حفظ کرده است و این پدیده بن خنزله نوعی مومیایی است . از : الاهرام   پایان مطالب مندرج در تفسیر شادروان دکتر صادق تقوی .

 باید دانست براساس ادله موجود تاریخ مسیحیت  نام پادشاه زمان این هفت جوان مصلح دینی که با اعتقادات شرک آلود مسیحیت منحرف به مخالفت پرداخته بودند تراژان ( 98   117 میلادی ) بوده و وی بشدت با کسانی که به عیسی خدایی موافق و معتقد نبودند مخالفت و دشمنی داشت تا بدانجا که ایشان را تحت تعقیب و مجازات مرگ قرار میداد و جوانان مصلح فوق می بایست با توجه به اسناد تاریخی روم در سال 112 میلادی در فراراز پیگردشان به غار مذکور رفته و به مدت سیصد سال به نوعی خواب فرو رفته باشند  ودر سال 412 میلادی یعنی در دوره پادشاهی تئودوسیوس ( 408 450 میلادی) بیدار شده و بعد از مرگ در همانجا دفن شده باشند و با توجه به برخی گزارشات تاریخی بنای صومعه بالای غار در زمان حستینوس اول ( 518 527 میلادی )ساخته شده است و این داستان برای اول بار در قرن 5 میلادی بوسیله یک عالم مسیحی بنام ژاک خلیفه کلیسای سوریه در رساله ای به زبان سریانی با نام خفتگان هفتگانه نوشته شده است . . . . . ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۶
دکتر صادق تقوی

در بررسی نشانه های ( پیشگوییهای قرآن) نشانه پنجم درباره زمانی است که ترقی علوم بقول قرآن * انفسی و آفاقی * در حیات بشری باعث می شود تا دانشمندان بی عقیده به وحی و نبوت از طریق کشفیات علوم فوق متوجه حقیقت آنهاشده و به پیغمبری محمد و نبوتش قرآن مجید معترف خواهند شد و این پیشگویی در 3 آیه آخر سوره فصلت بدین شرح آمده است :

# ای پیغمبر اسلام به منکرین نبوتت بگو اگر قران از جانب الله باشد و شما به آن کفران کرده باشید از شما بدبخت تر و گمراه تر چه کسی خواهد بود ؟ و در آینده به این چنین اشخاصی نشانه های خود را چه در فضای بالای سرشان و چه در داخل بدن شان ( آن قدر ) نشان خواهیم داد که واضح شود قرآن حق است آِیا طرز تربیت کسی که تورابه پیغمبری  تربیت نموده کافی نیست که بدانی برای ایشان او برهر چیزی گواه است ؟ حقیقت این است که انکار ایشان بواسطه شکی است که در ملاقات الله دارند . #

از مضمون آیات بالا معلوم میشود آن چه باعث بی ایمانی اکثر اشخاص دانا  به نبوت پیغمبران است این است که در مطالب پیامبران الهی تاکید شده که انسان ها پس از مرگ دنیایی شان کارشان پایان نمی پذیرد بلکه در زندگی جدیدی که در یک منظومه شمسی دیگر بصورت خلقتی جدید خواهد بود در بدن و کالبد دیگری که متناسب با این سیاره و آب و خاکش باشد بصورت زندگانی که همه ویژگی دنیایی شان در آن هویداست برای دیدن نتیجه اعمالشان به ملاقات الله تعالی خالق جهانیان خواهند رفت تا در یک زندگی بس طولانی چند هزارساله در دوزخ یا بهشت به کار و زندگی و تکامل شخصیتی درآیند و براساس دیگر آیات موجود پذیرش اینکه دوغ و دوشاب نزد الله یکی نیست مانع از این میشود که اشخاص فوق آزادی شان را در فسادها و هوس ها بکار بندند لذا میل به فسادها و بی قید و بند بودن و اینکه اختیار کامل بدون احساس خطر آینده اینان را به شک در مقوله آخرت و عدم ایمان سوق می دهد و مانع بزرگ پذیرفتن نبوت پیغمبران است

پیشگویی زمان افزونی علوم در کتب یهود نیز هست !

در فصل آخر کتاب دانیال نبی در این باره آمده است: و اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار و کتاب را تابه آخر مهر کن بسیاری تردد خواهند کرذ و علم افزوده خواهد شد --  به مقالات گذشته ما دراین باره به آرشیو مان در بلاگفا مراجعه شود

آیا دین با دانش سازگار نیست ؟   در پاسخ باید گفت برخلاف باور افراد تحصیل کرده و روشنفکران به هیچوجه مغایرتی میان این دو وجود ندارد لکن بعلت اینکه در ادیان الهی پیشوایان  مذهبی تصورات خود را به صورت تاویلات و تفسیرات به متن کتب الهی تحمیل نمودند این باور در میان دانشمندان رواج گرفته که این متون نوشته شده که پندارهایی بیش نیست همان متن حقیقی و مفاهیم الهی است و حال اینکه این باور را پیشوایان سوء مذاهب روی عدم تقوا و خودخواهی ها بین مردم ایجاد نموده اند با اینکه چه در قرآن و تمام کتب ادیان الهی همیشه به مردم توصیه شده از جهل دوری کنند و دنبال علم و دانش و فهم و تحقیق در خلقت و طبیعت روند متاسفانه می بینیم پس از یک نسل از نهضت های بزرگ دینی پیغمبران و تربیت یافتگان مکتبهای الهی سوء استفاده چیانی که خود را عالم ربانی معرفی و تبلیغ می کنند با ترویج انواع موهومات جامعه را به انحرافات و پستی ها کشانده و پس از مدتی که دانشمندان با کشفیات خود تعارض این تعالیم با حقایق را معلوم می کنند شائبه تعارض و ناسازگاری میان حقایق کشف شده و موهومات رایج مذهبی به عنوان مطالب دین مطرح و قوت می گیرد. و چنین منتشر شود که بدی های ناشی از انتشار موهومات میان عوام الناس که همیشه چشم و گوش بسته سر اطاعت دکان سازان مذهبی سوء استفاده چیان فوق دارند همان موضوعات بیان شده در وحی توسط پیامبران است . وحال اینکه هدف خالق عالم از آفرینش انسان این بوده تا در کنار انواع موجودات ریز و درشت و پست و عالی و ساده و پیچیده موجودی خلقت شناس ایجاد کند تا جوانب خلقت را زیر و رو نموده و با علم یافتن به حقایق آفرینش و موجودات هم خود رابهتر بشناسد و هم هدف خلقتش را تا متواضعانه در برابر پرورنده خویش تواضع نشان دهد و در دنیا زندگی و حکومتی براساس عقل و انسانیت ایجاد نماید لذا در تمام ادیان الهی از چند هزارسال قبل اساس مطالب و تعالیم دین های خود را بر فهم و عقل و آموختن علوم نهاده بود تا پیغمبران عامل و محرک مردم بسوی کمال باشند چنانکه پیش از هزاره افزونی علم که اینک حدود یکصد سال است وارد آن عصر شده ایم عالم ترین مردم به علوم طبیعی نیز نفراتی بودند که از حقایق علمی یاد شده در کتب ادیان الهی اطلاعاتی کسب می کردند و متاسفانه چون همیشه اکثر مردم طرفدار عوام فریبان بوده اند و عوام فریبان نیز در صددند پیغام های الله را به نفع منافع خود تغییر و تحریف کنند لذا الله تعالی پی در پی در جوامع .و سرزمینهای انسانی پیغمبرانی فرستاد تا فکر صحیح دینی یکسره نابود نشود و در دست گروهی اندک دین دار حقیقی بماند تا زمان علم برسد و مردم فهیم تر شده و قدر موضوعات دینی را بدانند تا در یک مسابقه دینی بر اساس خداترسی و حقجویی نمرات عالی ایمانی شان زمینه ساز زندگی عالی تری در آخرت گردد.

نشانه ششم --  پیشگویی  بروز یک فاجعه جهانی که تمام بشریت را درگیر نتایج وخیمی نمود. این پیشگویی که همانا بروز جنگ بین الملل یا جنگ جهانی باشد هم در قرآن و هم در کتب یهود تذکر داده شده که ذر اینجا بصورت فشرده به آن خواهیم پرداخت و خوانندگان محترم برای جزئیات آن به آخرین مقاله ما در منشورنور بلاگفا مراجه نمایند.( مقاله مربوط به آیه 58 از سوره اسراء --  بنی اسرائیل)

متن آیه بدین شرح است : و ان من قریه الا نحن مهلکوها قبل یوم القیمه او معذبوها عذابا شدیدا کان ذلک فی الکتاب مسطورا ترجمان و تفسیر --- * و بدانید  که در کتاب نقشه خلقت نوشته شده است که هیچ مکان صاحب جمعیتی نخواهد بود مگر انکه باید پیش از اینکه دوره هزارساله قیام امتها و قیام حقایق دینی برسد آن مکان خراب شود و یامردمش دچار عذابی شدید گردند * باید دانست . این آیه که در سوره اسراء --  بنی اسرائیل بر پیامبراسلام نازل شده است سوره 53 به ترتیب نزول بر پیغمبراسلام است و مطالب آن این است که قران نیز مانند تورات موسی مطالب تربیتی است یقینی که برای راهنمایی انسانها بوده و براساس حتم بودن زندگی دوباره بشرها در آخرت است و اینکه ظلم و فساد بزرگاان هر قومی چون نتیجه اش فساد کاری های اکثریت آن قوم می باشد لذا نتیجه جبری چنین چیزی بدبختی ها و ذلتهایی است که به ایشان تحمیل می شود و منشاء همه اینها نیز از صاحب اختیار گرفتن اشخاص  مرده و زنده ای است که در انحرافات دینی به مانند الله برای بشرها در نظر گرفته می شوند و به این ترتیب اطاعت قانون و اجرای عدالت های قانونی از بین رفته و پارتی بازی رواج خواهد یافت در صورتی که راه پیغمبران فقط اطاعت از الله و قوانین اوست و اطاعت از هرکسی که قوانین الله او را لازم بداند یعنی متخصصان باایمان و بیغرض در هر کاری و این راه باعث می شود تاجامعه اعمالش روی عدالتهای اجتماعی و مراعات حق مشروع هر کس باشد تا افراد جامعه فعالیت بیشتری برای ترقی ملت خود و رفع بدبختی ها ی ضعفا کنند و از افراط و تفریط ها دوری نمایند و گرد فسادها و رذالت ها نگردند و خودرا بزرگتر از آن چه هستند مغرورانه نشان ندهند تربیت فکری چنین جامعه ای براین اساس است که مواظب شنیده ها و افکار خود و دیگران باشند و جز از علم دانش و واقعیات پیروی نکنند و از موهومات دوری نمایند اما جامعه ای که رئیسان ایشان می خواهند فسادکار باشند مردم را به موهومات مذهبی و اجتماعی می کشانند و برای الله دختر و پسر و شفیع وزیر و نماینده هایی بی دلیل و مدرک قرارمی دهند و دربین ایشان تفرقه های مذهبی براساس اطاعت کورانه از پیشوایان مختلف مذهبی افکنده و بجای تمجید از خالق عالم الله تعالی و قوانینش به چاپلوسی نسبت به اشخاص غیر الله می پردازند و به جای دقت نظردر امور و موضوعات احساسات و خواسته های جاهلانه اکثریت مردم را در نظر می گیرند و فریب شیطنت کاران مذهبی و سیاسی را خورده منکر حساب و کتاب و زنده شدن مردگان و آخرت می شوند و همه این راه ها و فرصت ها از آن روست تا انسانها در یک آزمایشی تربیتی قرارگرفته و هرکس به فرا خور اعمالش نمره منفی یا مثبتی بدست آورد تا در زندگی پایدار آخرتی خود از اهل بهشت یا دوزخ گردد و اگر چنین فلسفه ای نبود به هیچ وجه  تسلط آدمی بر دریاها و خشکی ها و موجودات معنا نداشت و مقرر شدن نماز از جانب الله برای دین داران حقیقی این است که این مکتب و فلسفه در ذهن مردم بماند تا خود را به زیب تربیت های عالیه تهذیب کنند و تجدید پیغمبران بوسیله الله نیز برای این بوده که سوء استفاده چیان مذهبی متن پیغام گذشته الله  را کم و زیاد و خراب کردند و اراده الله براین بود تا پیغمبری جدید فرستاده تا عمل خرابکاران مذهبی یهود و مسیحیت را خنثی کند و چون متن قران مجید توسط خرابکاران مذهبی تغییر نکرده و نخواهد کرد قرآن آخرین پیغام الله است و محمد آخرین پیغمبران و اگر جن و انس به هم کمک کنند نمی توانند مکتبی تربیتی مانند قرآن آورند زیرا نمی توانند دلخواه های خود را روی منافع خصوصی شان در آن دخالت ندهند و فسادکاران مکه بجای استفاده از تعالیم تربیتی عالی قرآن که بزرگترین معجزه قرآن است از محمد می خواهند بمانند جادو گران معجزاتی از خود نشان دهد ویا اینکه با تهدیداتی مانند عذاب های آسمانی ایشان را مجبور به ایمان کند و یا فرشته ای همراه او در میان مردم بگردد تا ایشان این مطالب را بپذیرند و حال اینکه این خواسته ها اجابتش در هیچیک از پیغمبران گذشته نبوده زیرا راه پیغمبران اختیاری و آزادانه است و نه اجبار و تحمیلی تا آزمایشی برای تربیت شدگان باشد و آن بازگشت به سوی الله آمدنی نیست مگر اینکه تمام نفوس بشری در هزاره آخرالزمان دچار عذاب بزرگی گردند و اینها همه در علم خداوند به مانند یک نقشه راه در نظر گرفته شده است و قوانین الله هر آنچه راکه در این باره لازم است انجام خواهد داد و تو ای محمد از اینکه چنین مطالب صحیح با مخالفتهای نادانان قدرتمند مواجه و روبروست ناراحت نباش و بدان تنها عده ای قلیل از بیغرضان و دانایان حقیقی طالب این راه تربیتی هستند و برای دستورات الله بیشتر سر فرو د میاورند و همیشه بزرگی های الله را بیاد میاورند و در برابر آن سرپیچی نمی کنند و برای الله همتا و شریکی قایل نیستند.  پایان مطالب سوره اسراء

همانگونه که بطور مفصل در مقالات 83 و 84 آرشیو بلاگفا گفتیم  حادثه پیشگویی شده یک فاجعه جهانی است که تمام نقاط مسکونی زمین و همه اهل عالم را شامل می شود و هیچ شهر و دیاری استثنا نشده است و شهرها و مناطق مسکونی که گرفتار این حادثه شوم و خطرناک نشده اند به انواع عذابها و شکنجه ها و دشواری ها ی زندگی فردی و اجتماعی دچار می شوند که پیامدها و تبعات آن فاجعه جهانی است با توجه به آیات مربوط به القیامه که در مقالات گذشته آمد این واقعه بلاتردید مربوط به جنگی است که جهان را دچار خود نموده و مهمترین نتیجه دیگر آن همانطور که در کتب یهود و در تایید آن در قرآن مجید تذکر داده شد پیشگویی پیدایش کشور اسرائیل بدست صهیونیزم بعنوان دیگر نشانه ورود به هزاره آخرالزمان  می باشیم  ...... ادامه دارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۵
دکتر صادق تقوی

قطع وحی بر محمد(ص)  --   ازمتن دو سوره الضحی و  النشراج --  سوره های 11 و 12  --  چنین میتوان فهمید که بعد از نزول ده سوره فوق که حدودا در سال اول بعثت همگی نازل گردیدند ادامه نزول وحی مدتی متوقف شد و دیگر سخنی از عالم غیب برمحمد (ص) نمی رسید در وهله اول شخص محمد بشدت از این قطع رابطه ناراحت بود و دلیل آن رانمی دانست مومنان اولیه اندک محمد (ص) نیز نگران و ناراحت بودند در خود پیغمبراسلام نیز روی القاء مخالفین و منکرین نبوتش ( که اینک بسیار شادمان بودند) و محمد را جن زده و خیالاتی معرفی میکردند و این طور شایع میکردند که محمد هر آنچه میشنود وهم و گمانی بیش نبوده با قطع وحی گفتند پروردگارت برتو غضب کرده و تو را رها کرده است قلب محمد از چنین سخنانی سخت بدرد آمده فشرده میشد و این قطع وحی را شاید دلیلی بر بی اصل بودن ادعایش می پنداشت طرفداران او نیز دربرابر این سخنان سکوت کامل نموده سرخورده و منفعل و سرگردان مانده بودند . روایات در ایام قطع وحی متشتت و مختلف است و از دوازده روز تا بیش از یکماه گفته اند مسلم این است با توجه به تعداد آیات ده سوره قبل و ابتدای شروع وحی میان زمان وحی دو سوره که از چند روز تا چند هفته را شامل می شد مدت قطع وحی خیلی بیشتر از طولانی ترین مدت بوده است و شاید بتوان پنجاه یا شصت روز را پذیرفت . ازمتن آیات سوره یازدهم --  الضحی پیداست که پیامبر اسلام دراین مدت باپروردگار خویش سخت به راز و نیاز می پرداخت که ای خالق من که مرا به پیغمبری مامورم کردی برای چه ترکم کردی و مرا کناری زدی ؟ و قطع رابطه ام کردی ! مگر برمن غضب کرده ای که چنین کرده ای ؟  و . .. . . که پس از مدتی که از وحی خبری نیود ناگهان عامل وحی براو نازل شد و چنین گفت :

# به شهادت زمان پس از ابتدای روز( که نباید تصور گردد همیشه روز است)1 وبهمان دلیل که شب چون فرا رسد ( مدتی ادامه میابد)2 پرورنده تو نه تو را رها کرده و نه برتوخشم گرفته 3 ( یعنی همانطور که همیشه روز نیست ولی کسی که خبر از آمدن شب نداردتصور می کند همیشه روز خواهد بود همینطور نباید همیشه به تو وحی شود و روی مصالحی که پروردگارت میداندو لازم باشد برتو وحی نماید و تونباید از قطع وحی تصورات باطل کنی بلکه صبور باشی تا از پس هر تاریکی که برایت پیش میاید روشنی برایت خواهد بود ) و هر آینه برای تو آینده بهتر از گذشته خواهد بود 4 و پروردگارت بقدری به تو بخشش ها خواهد کرد که خشنود شوی 5 آیا تورا یتیم نیافت و مکانت داد؟ 6 و تورا گمراه دید و راهنمایی ات کرد 7 و محتاج ات دید و توانگرت نمود ؟8 پس تو نیز نباید به یتیم درشتی کنی 10 و فقیررا مبادا از خود برانی 11و همیشه نعمت های پرورنده ات رابیاد آور12 #

از آیات بالا پیداست پیغمبراسلام که یتیم بزرگ شده بود در جوانی خود را از داشتن یک آینده خوب محروم میدید تا آنکه در سن 25 سالگی خدیجه که زنی مرفه و ثروتمند بود ابتدا برای امر تجارت خویش محمد را که فردی امین و درستکار بود برای پیشکاری در سوداگری تجاریش قرارداد و پس از مدتی کوتاه وقتی شیفته وجنات و انسانیت و درستکاری محمد می گردد خواهان همسری وی می شود و به این ترتیب الله تعالی محمد را از ناامیدی و محرومیت بیرون میاورد و زمینه آینده عالی و درخشانی را فراهم میسازد و با توجه به آیات 47 سوره عنکبوت و 50 شوری اعلام شده محمد (ص) قبل از اینکه توسط وحی الله هدایت شود نه می دانست کفر چیست و نه از ایمان مطلع بود و نه خط و سواد داشت و نه از کتب آسمانی کوچکترین خبری داشت و تا سن چهل سالگی خبری از پیغمبریش نبود و مردی بود که در کارهای مذهبی مردم محیط شراکت و همرایی نداشت و مخالفتی هم با آنان ابراز نمی کرد و فکر و کاری غیر از زندگی با زن و فرزندانش نداشت که ناگهان مورد وحی الله قرار گرفت و ناچار دست از زندگی و آرامشی که داشت برداشته و با هرزحمتی که بود پیغام های الله رابه مردم یرساند. بانزول سوره فوق پیامبراسلام و مسلمانان بسیار خوشحال شدند و از آیات سوره بعد --  انشراح معلوم است که در این مدت قطع وحی هم محمد و هم مسلمانان اولیه کمتر به تبلیغ دین به دیگران پرداختند و به دلیل سرزنش و تمسخر و تبلیغات مخالفین کمتر به تماس با ایشان مبادرت میکردند و سستی نشان داده بودند لذا الله تعالی هم فرستاده اش را به تبلیغات گسترده فراخواند .

سودمندی قطع موقتی وحی برمحمد (ص) ---   قطع موقتی وحی بر پیغمبراسلام از چند نظر سودمند و با اهمیت است نخست اینکه این فایده را داشت که معلوم کرد محمد یقینا پیغمبری از جانب الله تعالی است و سوره های قرآن ساخته فکر و نظر محمد نیست وگرنه در مدت زمان قطع وحی چیزی از خود می ساخت و دچار این همه فشار برخود و طرفدارانش و بدگویی ها و بد گمانی ها نمی شد. و این موضوع خصوصا الان که دشمنان ریز و درشت نبوت محمد که متن قرآن را ساخته ذهن انسانی محمد انتشار می دهند بخوبی بر هر فرد غیر مغرض اثبات حقیقت فوق است . و قطع وحی برمحمد از آن روی است تاهم بر طرفداران نبوت محمد و هم بر مخالفین ثابت کند او ماموری بیش از سوی الله نبوده و اختیار مطالبی که بر وی نازل میشده بدست او نیست. دوم اینکه با قطع موقتی وحی که مخالفین بنای بدگویی از محمد را گذاشته و به شکل بیسابقه ای او را مورد حملات خود قراردادند و او را دروغگو و منحرف و جن زده معرفی و تبلیغ نمودند بیش از پیش زمینه شهرت و آوازه محمد را فراهم ساختند.

نزول سوره دوازدهم سوره انشراح برمحمد (ص) --   انشراح به معنای باز شدن یا باز کردن سینه از گرانباری و تنگی است و کنایه از یرداشتن سنگینی و غم از فرد و دراینجا منظور برطرف شدن غم و غصه شخص محمد (ص) از قطع وحی است .

همانطور که گفتیم پس از مدت کمی بعد نزول سوره یازدهم الضحی که دوباره وحی بر پیغمبر اسلام شروع شد زمان کوتاهی نمی گذرد که که سوره انشراح برمحمد (ص) نازل گردید و در آن متذکر شده که حال که دیدی بوسیله تجدید وحی دل تنگی ات برطرف شد و آن بارسنگین که در اثر قطع وحی برایت بر پشتت حس میکردی توسط الله برداشته شد یقین بدان اگر درراه ابلاغ رسالت دچار سختی هایی بشوی موقتی است و چنین سختی هایی باعث می شود کارت آسان تر شود پس در تبلیغ رسالت سستی نکن و اگر از کار پر زحمت تبلیغ راحت شدی خود رابه رنج دیگری در این راه مشغول کن .

(همانطور که در متن آیه دیده می شود دلتنگی پیامبراسلام از قطع وحی و احساس سنگینی که از قطع وحی حس میکرد و نمی دانست به تبلیغ رسالت خود ادامه دهد یا زمان پیامبریش به پایان رسیده بانزول این سوره از بلاتکلیفی درآمده و به ادامه وظیفه اش می پردازد و مخالفین او که بواسطه فوق بهانه ای بر علیه محمد یافته بودند با بد گویی هایی که نمودند ( برخلاف خواسته شان ) نام محمد را  بیش از پیش بردهان ها انداخته  و بدین ترتیب آوازه محمد در سراسر جزیره العرب بلند  شده منتشر گردید. ادامه آیه .. و بسوی پرورنده ات بیشتر مایل شو ( یعنی خودت را بیشتر به الله سپار و براو توکل کن ) . . . . ادامه دارد . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۲
دکتر صادق تقوی

در ادبیات الهی و تعالیم ادیان حق تقیه حرام است --  متاسفانه روی نفوذهای دشمنان اسلام در قرون اولیه و خصوصا یهودیان میان مسلمانان چنین شایع نمودند که در دین اسلام تقیه یک توصیه جایز الهی است واصلی شرعی قلمداد کرده اند و برخی عالم نماها ی ترسو حتی انتشار داده اند که تقیه بررهبران بزرگ دینی واجب است و نتایج پذیرش این دروغ چنین شده که ترس از حقگویی میان مسلمانان جامعه اسلامی را دچار نفاق و هزاران انحرافات و گرفتار موهومات کرده و از طرفی دیگر دشمنان اسلام و زورگویان و بانفوذان مربوط به استعمار رابرمسلمین مسلط نموده و  حال اینکه در ده ها آیه از قران برعلیه چنین باور و عقیده متذکر شده که نمونه هایی از ایات را برای خوانندگان  میاوریم :

سوره والعصر --  زمانه  شاهد است که تمام انسانها در زیانکاری هستند مگر کسانی که به دین الله ایمان اوردند و کارهای نیک مقرره در ان را عمل کردند و به حق توصیه نمودند ( امر به معروف و نهی از منکر ) و همه را به تحمل سختی ها و صبر توصیه کردند سختی های تبلیغ دین حق و صبر بر مخالفتهایی که علیه ان می بینند ---

ایه 39 سوره احزاب  --- کسانی که دستورات و پیغام های الله را به مردمان تبلیغ می کنند و فقط از الله می ترسند و غیر از او که یگانه معبود است از کس دیگر نمی ترسند خوب می دانند که فقط حسابگری الله برایشان کافی است این حسابگری طبق دیگر ایات قران بشارت زندگی در بهشت پس از رستاخیز مردگان است و نیز امدادها و حمایتهای غیبی که در دنیا الله تعالی از ایشان بعمل می اورد.

ایات 2 و 3 سوره طلاق که به مسلمانان در مورد لزوم شهادت راست که خود نوعی امر به معروف است می فرماید مبادا از ترس اینکه به ایشان ضرری برسد شهادت کذب بدهند و در این باره فرموده هر کس فقط از الله بترسد الله برایش گشایشی پیش میاورد و ازجایی  که حساب نمی کند او را به روزی و خوشحالی  می رساند و هر کس به الله متکی باشد و الله را همه کاره خود بداند الله نیز کار او رابه مقصود می رساند و الله برای هرکس اندازه و حسابی قرار داده است .  --  منظور ایه قواعدی است که الله تعالی از آغاز بشریت مقرر نموده که سرانجام چه در دنیا و اخرت پیروزی و سعادت  از آن مطیعان کوشای الله است و ایشان هم باید به الله توکل کنند و هم به قوانین مادی اوکه هر چیزی راروی حسابی دقیق نهاده و این بمعنای آن است که در گفتن حق کاملا اطراف و جوانب کاررا سنجیده و جایی خود رابخطر میاندارند که دستور و رضای الله در آن باشد تا اگر هم ضرری دنیایی دراین راه به وی رسد خالق عالم پشتیبان او باشد و نتیجه  کار به فداکاریش بیارزد.

 تقیه توصیه شده توسط برخی مسلمانان از صفات منافقین است از انجایی که درزمان نبی مکرم در مدینه دورویا نی کوشش میکردند مسلمانان را از ضررهایی که ممکن است در راه تبلیغ اسلام به ایشان میرسد بترسانند و خود نیز نفع شخصی رابرحقیقت گویی ترجیح میدادند الله در آیه 58 سوره مائده فرموده انان راکه در دلهای خویش مرضی دارند میبینی در عین اظهار مسلمانی با دشمنان اسلام مربوط هستند و میگویند برای آن  چنین میکنیم که میترسیم حادثه بدی از ایشان یسوی مابرسد باید بدانند عاقبت به چیزی از الله دچار میشوند که از اینکار خود پشیمان خواهند شد.

ازمجموع مطالب بالا پیداست که هرگز نه رهبران حقیقی مسلمانان ترسو بوده اند و نه سزاوار بوده مردم را بترسیدن دیگران بخوانند و هیچ مسلمانی حق ندارد طرفدار تقیه باشند و منافع خود را بر منفعت و اصلاحات جامعه ترجیح دهند و اصولا زندگی دنیایی ما کنکوری است که نتیجه قطعی و پایدار انرا در آخرت خواهیم دید و مصلحان دینی مطابق کوششهای شان نمرات اطاعتی نزد الله خواهند داشت  

یک تذکر بزرگ به مسلمانان --  این تذکر بزرگ که شخصیت عالی یک مسلمان حقیقی را تعیین نموده در آیه 24 سوره توبه است که باید مصلحان حقیقی دینی همیشه آن را  در نظر داشته باشند: * ای پیامبر به مسلمانان بگو اگر شما پدر و پسر و برادر و زن و خویشان  و یا مال های جمع شده تان و یا کسب و کارتان را از ترس کساد شدن و یا محل زندگی تان که بدان دلخوش دارید ازالله و پیامبرش و کوششهایی که باید برای آن انجام دهید بیشتر دوست دارید منتظر فرمانی از الله باشید که سزاوار قومی سرکش است و الله چنین قومی را هرگز هدایت نخواهد کرد*

آیا تمام بدبختی هایی که امروزه گریبان مسلمانان دنیا بلکه همه مذهبیون را گرفته از عدم توجه و اطاعت ایشان به آیه فوق نیست؟ مسلمانان حقیقی مصلحان جامعه خویش اند --  برطبق راهنمایی های قرآن مسلمانان به دو گروه اصلی تقسیم میشوند : مسلمانان اسمی ( یا به اصطلاح شناسنامه ای) که فقط نام مسلمان را یدک می کشند ( آِیه 14 سوره حجرات) و مسلمانان حقیقی که تسلیم دستورات الله اند و به آن چه الله فرموده گردن مینهند ( آیات 124 و 136 سوره نساء) همیشه در تمام مکانها و زمانها  کم اند لذا در آیه 13 سوره سبا فرموده بندگان شکرگزار من  -- الله کم می باشند اما همین عده قلیل هر گاه به تبلیغ صحیح می پردازند و در این راه فداکاری نمایند می توانند گرگ های میش نمای مذاهب را به  افراد کنجکاوجامعه معرفی کنند و در نتیجه بر اساس مطالب قرآن حرکتی اصلاحی در عقاید و روش های دین منحرف شده جامعه ایجاد کنند ( به داستان اصحاب غار رقیم کهف در شماره بعد که خواهد آمد ملاحظه فرمایید)  مسلمان حقیقی که همان مصلح حقیقی براساس آیات قرآن اند کسانی هستند که :

1 میدانند حدود دستورات قرآن و سنت رسول الله چیست و در تبلیغات خویش غیر از متن قرآن و سنت و آنچه که بدیهی است چیزی دیگر را شاهد و دلیل اصلی مدعای خود نمیاورند.

2 در حدود راهنمایی های قرآن به سایر کتابهای ادیان الهی گذشته نیز آشنایی دارند و میدانند که این کتابها چگونه بوده اند و چه اندازه تحریف شده اند و چه مقدار از آنها قابل استفاده اند .

3 بر طبق آیه 18 سوره زمر سخنان دیگران را با دقت گوش داده و از سخن بهتر بدون آنکه به گوینده توجه کنند پند میگیرند و اگر کسی را در امور دینی و حقایق آن و تربیت ها و تعالیم قرآنی بالاتر  و یا بهتر از خود یافتند نسبت به او چون شاگردان از استاد تبعیت

کرده تا از اطلاعات وی استفاده کنند.( در تربیتهای دینی همیشه آموختن براساس استاد و شاگردی است و نه تقلید کورانه یعنی پرسش و پاسخ مستدل با اجازه به مخالفت و یا نقد عالمانه از سوی پرسش کننده)

4 -  در مقابل تعصبات جاهلانه و پایفشاری های متعصبانه جامعه گذشت دارند و آنان را سلام گویان بخوشی های جاهلانه شان وا می گذارند ( آیات 6 و 7 سوره کهف و 3 تا 9 سوره شعراء و 64 سوره فرقان) و میدانند که اکثرمردمان در همه ادیان الهی و همه زمانها و مکانها سخنان دینی را روی خیال و گمان های باطل و جاهلانه می گویند و لذا بر طبق آیات 126 تا 128 از سوره نحل بجای انتقام از کارهای ایشان از خطای آنان می گذرند هر چند قادر به تادیب شان باشند.

5 آنان کوشا هستند تا بیشتر وقت خود را برای علاقمندان کنجکاو و بیغرض که حقجو میباشند ودر قرآن پرهیزکار خوانده شده اند صرف کرده زیرا می دانند که فقط اینان هستند که سخن حق را پذیرا بوده و طبق آیات قرآن استعدادپرهیزکاری است که فرد را برای پذیرش حق آماده میکند و این استعداد به این معناست که حس خداترسی زمینه تمیز حق از باطل رابوجود میاورد زیرا پرهیز از باطل پرهیز از خطرات آینده انسان است هر چند دور به نظر آید و شرط عقل پرهیز از هر خطر دور و یا نزدیک است ( آیات اول سوره بقره و آیات آخرسوره اعلی و 18 تا 24 سوره فاطر )

 6 -  اصلاح طلب دینی از ناسزا گویی و فحاشی به منتقدین یا مخالفین عقاید شان دوری میجویند اگرچه در نقد و یا پاسخ به اباطیل و موهومات آنان بی ملاحظه و بدون توجه به محضورات عمل می کنند ( آیه 108 سوره انعام حتی ناسزاگویی به مقدسان بت پرستان را منع نموده است ) .

( در مقالات آتی مصادیق تاریخی از جریانات  اصلاح طلبی دینی که در قرآن یاد شده خواهد آمد .)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۱
دکتر صادق تقوی